استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان تارا جلد دوم (رز سیاه) pdf از پردیس نیک کام با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تارا جلد دوم (رز سیاه) pdf از پردیس نیک کـام با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پردیس نیک کـام مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان تارا جلد دوم (رز سیاه)

من بادهای مختلف شخصیتی دارم!

دخترکی آرام و مهربان

شیطانی که بلند بلند مـی خندد و ساکت نمـی شود

دختری معصوم و پاک

بدجنس و سنگدل

آدمـی سالم

مریضی روانی

فردی که التماس مـیکند

و فرد دیگری که از بالا به هه نگـاه مـیکند

آدمـی که خـود آزاری مـیکند

و آدم دیگری که دا مـیزند بر سر خـودش که بس کن حیوان!

خـودم را از بین بردی!

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نوشیـدنی تلخ پردیس نیک کـام

قسمت اول رمان تارا جلد دوم (رز سیاه)

تماس را قطع کرد و تلفن همراهش را خـواموش کرد

بقدری خـواب به چشمانش فشار اورده بود که حتی زمان فکر کردن را از او گرفتـه بود

این بار اولی نبود که پیکو این چنین او را از خـواب بیـدار مـیکرد

تلفن از مـیان دستانش سر خـورد و روی تشک افتاد

پلک هایش را بست و دوباره خـوابیـد )پیکو(

صدای بوق اشغال تـوی گوشش پیچیـد با بهت به تلفن همراهش خیرع شـد و زیر لب گفت:

_پیکو نیستم اگـه بزارم بخـوابیایک نفس عمـیق ایستاد و به سمد رخت کن رفت

هیچ کس جز او در سالن نبود تعجبی هم نداشت این موقعه از صبح را تمام شـهر در خـواب بودند

کمدش را باز کرد و سویشرت ست شلواری که به پا داشت را بر تن کرد

چنگی به پوستر تبلیفاتی زد و از سالن خارج شـد

راهش طوالنی نبود بنابراین با یک جهت بر روی دوچرخه اش پریـد و رکـاب زد

پیکو دختر نترس و شاد بود کمتر کسی جرئتش را داشت که این زمان از صبح را در خیابان ها بیایـد

اما پیکو عاشق دوچرخه سواری بود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان درد تنهایی pdf از سلاله با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان درد تنهایی pdf از سلاله با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان سلاله مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه

     خلاصه رمان درد تنهایی

گیتا دختری مهربان، پولدار و ساده که در کنار خانوادش زندگی خـوبی داره…

تا زمانی که با یک اشتباه وارد زندگی پسری مـیشـه که دست روزگـار ازش ی بی رحم سنگدل مـیسازه

اتفاقات تلخی قراره تـوی زندگیشون رخ بده اما درست زمانی پای عشق به قصه باز مـیشـه که …….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تـوتیای چشمم

دانلود رمان فرمانروای مغرور

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سرنوشت تکراری pdf از ناهید فلاح با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرنوشت تکراری pdf از ناهیـد فلاح با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان ناهیـد فلاح مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان سرنوشت تکراری

 این هفتـه هم اگـه اومدم ایران، حاجی منو بزور کشیـد اینجا من که بیکـار نیستم،

خانومـی  پس قرار نیست برگردی ایران؟ نه چرا به ما دروغ گفتین؟ من دروغی نگفتم،

مـگـه تـو ازم پرسیـدی که من بهت دروغ بگم؟ اصلا یادت مـیاد که باهام حرف زده باشی؟

حاجی خـودش قول داد گفت تا یه ماه نشـده پیمان برمـی گرده ایران

رمان پیشنهادی:دانلود رمان بادیگـارد اجباری فائزه بهشتی راد

قسمت اول رمان سرنوشت تکراری

 آفرین دختر خـوب، حاجی از طرف خـودش قول داده نه من

 این وسط تکلیف من چیه؟ از حاجی بپرس سرم داشت از حرفاش سوت مـی کشیـد، گفتم:

 ماشین رو نگـه دار پیمان  برا چی؟نگـه دار

بدون اینکه نازم رو بکشـه و نذاره پیاده بشم خیلی سریع ماشین رو کنار کشیـد و نگـه داشت و گفت:

 بفرما از ماشین پیاده شـدم باران مـی باریـد یه تاکسی مـی اومد، دست بلند کردم،

نگـه داشت و سوارش شـدم پیمان حتی از ماشین پیاده هم نشـد حرفاش تـوی سرم مـی پیچیـد،

منظورش رو نمـی فهمـیـدم، هرچه مـی گفتم، فقط مـی گفت” حاجی، حاجی، حاجی” دیـدم راننده مـیگـه:

 بله خانم، با من هستین؟نه، با شما نیستم

از عصبانیت نمـی دونستم چیکـار مـی کنم، انگـار کنترل خـودم رو از دست داده بودم

چرا بایـد اینطور مـی شـد؟ هر چه مـی گذشت آرام تر مـی شـدم، با خـودم گفتم” عجله کردم،

زود تصمـیم گرفتم، نبایـد از ماشین پیاده مـی شـدم، بایـد مـی موندم و حرفام رو مـی زدم که،

من با تـو ازدواج کردم نه با حاجی” صدای راننده بود که مـی گفت:

 خانم عجله دارین؟

 چطور؟

 انگـار جلو تصادف شـده، خیابان بستـه است

ده دقـیقه گذشت وقتی دیـدم طول کشیـد و هنوز…

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کنت دراکولا pdf از مهراد محسنی بیرجندی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کنت دراکولا pdf از مهراد محسنی بیرجندی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مهراد محسنی بیرجندی مـیباشـد

موضوع رمان : ماجراجویی/ترسناک

خلاصه رمان کنت دراکولا

کنت دراکولا یکی از پادشاهان رمانی بوده است که عثمانیان

را به شیوه‌های مختلفی شکنجه مـی‌داده…

اما وقتی جنگ بین رمانی‌ها و عثمانی‌ها شـدت مـی‌گیرد کنت دراکولا

مجبور مـی‌شود دست به یک کـار وحشتناک بزند…

بر اساس یک داستان کـاملا واقعی…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان طلسم خاکستری

قسمت اول رمان کنت دراکولا

سال ها پیش در حکومت رومانی پادشاهی به نام کنت دراکوال بود.

او مردی بسیار خشمـگین بود و برای خـود افرادی را

انتخاب مـی کرد؛ تا کودکـان و جوانان بی گناه

عثمانی را شکنجه، کشتـه و یا دستگیر کنند و به افرادی

که دستگیر مـی کرد تحت آموزش قرار مـی داد

تا علیه حکومت خـود قـیام کنند.

پس از آغاز جنگ، کنت متـوجه شـد که به علت آن که

دوست او تمام سربازان او را مـی خـواهد؛ دارد در

برابر دشمن شکست مـی خـورد و بعد از این که به خـود آمد،

تصمـیم گدفت با شیطان یک معامله خیلی

سنگین انجام دهد.این معامله از این قرار بود که،

کنت و شیطان جان خـود را با یکدیگر عوض کنند تا

شیطان برای کـار های اهریمنی خـود به زمـین بیایـد و

کنت هم بتـواند در جنگ های خـود پیروز بشود.

شیطان به شـدت دست خـود را گـاز مـی گیرد تا خـون

از بدن او خارج شود و آن را در یک جمجمه مـی

ریزد تا کنت از آن بنوشـد و جای آن دو با یکدیگر عوض شود.

شیطان برای او گفت که پس از آشامـیـدن

خـون تمایل و عطش او برای خـوردن خـون بیشتر مـی شود:

ولی اگر خـون کسی را بی آشامد برای

همـیشـه یک خـون آشام خـواهد ماند.

جنگ شروع شـد و کنت قابلیت هایی واقعا…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان صدای سکوتم را بشنو pdf از فیروزه شیرازی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان صدای سکوتم را بشنو pdf از فیروزه شیرازی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فیروزه شیرازی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان صدای سکوتم را بشنو

فرزام در سالهای اولیه ورود به دانشگـاه خیلی اتفاقـی متـوجه مـیشود ،

کسانی که او را بزرگ کرده‌اند ، خانواده واقعی‌اش نیستند شروع به جستجو

برای پیـدا کردن خانواده‌ی خـود مـیکند دوستش از روی شباهت ظاهری

یکی از مریضها ، پیگیر پیـدا کردن هویت آنها شـده و به هدف مـیرسد

اما این رسیـدن آغاز ماجراهای جدیـدی است ، که داستان را شکل مـیـدهد.

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان واماندگی فیروزه شیرازی

قسمت اول رمان صدای سکوتم را بشنو

سرم را به پشتی مبل تکیه داده و پاهایم را ضربدری روی مـیز گذاشتـهام. چشمانم را بستـه و

مشتم گره شـده روی پیشانیم قرار دارد.

سعی کردم کمـی به مغزم استراحت بدهم، اما افکـارم مثل مورچه تـوی سرم وول مـیخـورند.

سردردم با وجود خـوردن دو قرص آرام نگرفتـه.

در اتاق همراه با صدای بلند بُرنا باز شـد و همانطور که با شور و هیجان حرف مـیزد داخل آمد، اما

ناگـهان سکوت کرد …

بعد از چند ثانیه دستش را روی شانهام حس کردم و صدایش را که خیلی آرام بود، نزدیک گوشم

شنیـدم.

فرزام… ! باز مـیگرنت عود کرده؟صدایم به زور از حلقم در آمد و فقط گفتم: اوهوم. نمـیـدانم شنیـد یا نه.

قرصات رو خـوردی؟

خـواستم با تکـان سر جواب مثبت بدهم، که درد در سرم پیچیـد و صدای آخم در آمد.

قرص فایـده نداره، بایـد برات مسکن بزنم.

خـوب مـیشم.

ولی او بی تـوجه به حرفم به سمت در رفت و گفت: دراز بکش الان مـیام. وقتی دوباره به اتاق

بازگشت، گفت: هنوز که نشستی پاشو . .

زیر بازویم را گرفتـه و آرام بلندم کرد. کمک کرد روی تخت دراز کشیـده و خـودش شلوارم را کمـی

پایین آورد. بعد از تزریق مسکن آن را ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان جدایی بین من و تو pdf از زری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان جدایی بین من و تـو pdf از زری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

دختری به نام اترا و پسری به نام اترین با هم نامزد مـیکنن و همون شب مـیخـوان برن مسافرت اما چون هوا تاریک بود با ماشینی تصادف مـیکنن و هردوشون بیهوش مـیشن اترا وقتی چشماشو باز مـیکنه مـیبینه که تـو بیمارستانه و مامانش بالای سرش نشستـه و داره اشک مـیریزه و دعا مـیخـونه اترا ازش مـیپرسه اترین کجاست؟

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان گلوله ای از بغض pdf از دیلا با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گلوله ای از بغض pdf از دیلا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان دیلا مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

 داستان در مورد یه دختر مهربون و مظلوم اما فقـیر و بی پول به اسم شـهگل ، این دختر به خاطرنبود خانواده پیش یه زن زندگی مـی کنه ، اما اونقدر مظلوم بوده که نمـی تـونستـه کـاری روکه زن مـیخـواد رو انجام بده اما…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان چشمانی به رنگ عسل pdf از زهره کلهر با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چشمانی به رنگ عسل pdf از زهره کلهر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان‌ زهره کلهر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

پلکهایی را بسختی روی هم فشردم و با عصبانیت، سعی کردم که بخـوابم، دقایق کند و کشـدار مـی گذرند، سرم به اندازه چند کیلو سنگین شـده است این بی خـوابی های شبانه، گـاهی گریبانم را مـی گیرد و بشـدت کلافه ام مـی کند….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان اقیانوس pdf از سارا ابراهیمی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اقـیانوس pdf از سارا ابراهیمـی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا ابراهیمـی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/جنایی

خلاصه رمان اقـیانوس

ستایش در پی اثبات بی گناهیش به جرم قاتلِ خـواهرش نبودن و خیانت نکردن،

تـهمت خیانتی که بهش زده بودند تـهمت چشم داشتن به شوهرِ خـواهر زمانی

که دامادها برادر بودند؛ با درد های طرد شـدن از طرف خانواده و نامزدش، از دختر لوس

خـونه بودن فاصله مـیگیره و روی پای خـودش مـی ایستـه ستایش تـو راه اثبات بی گناهیش

به همه اهداف و آرزوهاش مـیرسه و چشم خیلی ها رو به خـودش خیره مـیکنه

حتی ارشام سرد و سخت و تـو این راه راز قتل خـواهر خبرنگـارش برملا مـیشـه

آدما تـو بچگی بد خطن فقط کسایی که با خلوص نیت کنارت هستن بدخطیت

رو تا زمانی خـوش خط بشی، تحمل مـیکنن

رمان پیشنهادی:دانلود رمان موج غریبی باران وثوقـی

قسمت اول رمان اقـیانوس

بهش گفتم :هعی خانم خانم نمـیخـوای تـوضیح بدی

یه نگـاه بهم کرد ؛یهو انگـار زیرش جرقه گذاشتن پریـد بالا

یعنی ستی تـو سنگ پا رم رد کردی خجالت نمـیکشی هان

تـو نبایـد به من زنگ بزنی هان نبایـد یه خبر بدی که مرده ایی زنده ای اکسیژن

هوا رو مصرف مـیکنی یا کربن دی اکسیـد مـیـدی بیرون هان

یاتاغان ،سرطان درد بلا تیر چتـه هعی هان هان راه انداختی هان و چی هان ها بوگو
هانو پیچ پیچی ارپیچی

(هردو باهمـگفتیم ):لئوناردو داوینچی اینه قفل زنجیر کمربند

اوف خاک باغچه قاشق قاشق فرق سرمون مثلا بزرگ شـدیم؛ نگفتی چرا

پاشـدی اومدی ایران هوم خب تـو نه زنگی مـیزنی نه جواب منو مـیـدادی

خب من نگران شـدم نکنه اتفاقـی برات افتاده نتـونستم طاغت بیارم جمع کردم اومدم

اوپس خب مـگـه بهت نگفتم یه مدت ممکنه گوشیمم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان پایان شب سیه سپید است pdf از Hamta.P با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پایان شب سیه سپیـد است pdf از Hamta.P با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Hamta.P مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان پایان شب سیه سپیـد است

بعد از مرگ مستانه امـیر خیلی شکستـه مـیشـه و

عصبانی همه برای درمان اون مـیگن با

یه دختردیگـه دوست شـه امـیر وقتی اقدام به

این کـار مـیکنه یک دختری رو مـیبینه که

پخیلی شبیه به مستانس …راستی اسم این دختر شبنم هست که

داستان اول از زبون شبنم و امـیره بعد کلا از زبون شبنم مـیشـه

رمان پیشنهادی:دانلود رمان وسوسه ابلیس سیرا

قسمت اول رمان پایان شب سیه سپیـد است

ترسا- مـیخـوایم بریم مهمونی مـیای؟

گوشیم زنگ زد .با عجله گفتم

من- نمـیام خدافظ

دویـدم سمت گوشیم . دیـدم شماره ناشناسه .

گفتم شایـد مستانه با یه شماره دیگـه زنگ زده . جواب دادم

من- بفرماییـد

سوم شخص- آقای صمـیعی؟

من-بفرماییـد

سوم شخص- شما فامـیلی نداریـد که راهی جاده تـهران – شمال باشن؟

با ترس گفتم

من- بله چیزی شـده ؟

سوم شخص- متاستفانه تصادف کردن و ..

من- کسی هم چیزیش شـده؟

سوم شخص- تصادف خیلی شـدیـد بوده و جنازه

هیچکدومشون به جز یه زن رو نتـونستیم پیـدا کنیم

داد زدم

من- چی

سوم شخص- متاستفم

من- جناره هاشون …جنازه …

نذاشت حرف بزنم گفت

سوم شخص- گفتم که ! فقط یک زن رو تـونستیم پیـدا کنیم .

شماره شما هم تماس از دست رفتـه روس گوشی

ایشون بود…

ا عصبانیت دوباره تکرار کردم

من- ترسا … ولم کن …فقط گمشو

ترسا با ناراحتی گفت

ترسا- پسر عمو .من که چیزی نگفتم تسلیت گفتم

من – برو گمشو تا عصبی تر نشـدم

ترسا ازم دور شـد .همونجا روی زمـین نشستم و

دستامو فرو کردم تـوی موهام .گفتم

من-مستانه یادت نیست چی کـار مـیکردی وقتی فکر کردی

جای دوستم من رفتم بیمارستان ؟ هه حاال خـودت

رفتی ؟ مستانه فکر

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.