برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پایان شب سیه سپیـد است pdf از Hamta.P با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Hamta.P مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان پایان شب سیه سپیـد است
بعد از مرگ مستانه امـیر خیلی شکستـه مـیشـه و
عصبانی همه برای درمان اون مـیگن با
یه دختردیگـه دوست شـه امـیر وقتی اقدام به
این کـار مـیکنه یک دختری رو مـیبینه که
پخیلی شبیه به مستانس …راستی اسم این دختر شبنم هست که
داستان اول از زبون شبنم و امـیره بعد کلا از زبون شبنم مـیشـه
رمان پیشنهادی:دانلود رمان وسوسه ابلیس سیرا
قسمت اول رمان پایان شب سیه سپیـد است
ترسا- مـیخـوایم بریم مهمونی مـیای؟
گوشیم زنگ زد .با عجله گفتم
من- نمـیام خدافظ
دویـدم سمت گوشیم . دیـدم شماره ناشناسه .
گفتم شایـد مستانه با یه شماره دیگـه زنگ زده . جواب دادم
من- بفرماییـد
سوم شخص- آقای صمـیعی؟
من-بفرماییـد
سوم شخص- شما فامـیلی نداریـد که راهی جاده تـهران – شمال باشن؟
با ترس گفتم
من- بله چیزی شـده ؟
سوم شخص- متاستفانه تصادف کردن و ..
من- کسی هم چیزیش شـده؟
سوم شخص- تصادف خیلی شـدیـد بوده و جنازه
هیچکدومشون به جز یه زن رو نتـونستیم پیـدا کنیم
داد زدم
من- چی
سوم شخص- متاستفم
من- جناره هاشون …جنازه …
نذاشت حرف بزنم گفت
سوم شخص- گفتم که ! فقط یک زن رو تـونستیم پیـدا کنیم .
شماره شما هم تماس از دست رفتـه روس گوشی
ایشون بود…
ا عصبانیت دوباره تکرار کردم
من- ترسا … ولم کن …فقط گمشو
ترسا با ناراحتی گفت
ترسا- پسر عمو .من که چیزی نگفتم تسلیت گفتم
من – برو گمشو تا عصبی تر نشـدم
ترسا ازم دور شـد .همونجا روی زمـین نشستم و
دستامو فرو کردم تـوی موهام .گفتم
من-مستانه یادت نیست چی کـار مـیکردی وقتی فکر کردی
جای دوستم من رفتم بیمارستان ؟ هه حاال خـودت
رفتی ؟ مستانه فکر
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید