استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان فرمانده من pdf از زهرا رضایی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان فرمانده من pdf از زهرا رضایی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زهرا رضایی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

ما نمـی دونستیم یه ویروس لعنتی تمومـی نداره..

اولش کل آمریکـا

وکم کم کل دنیارو دربرگرفت..

شـهربه شـهر

خشکی به خشکی نه تنهاانسانها..بلکه دریاها..رودخـونها.. درختاروهم تبدیل به خشکی مـی کرد..

تبدیل به یه بیابون بی آب وعلف..

اون زامبیای لعنتی هم روز به روزبیشترمـیشـدن لشکری بی پایان نه آبی..نه غذای ونه حتی جای موندنی .

زندگی کم کم داشت تموم مـیشـدو دنیاداشت به آخراش مـی رسیـد تعداد زندهاحتی به انگشت شمار شـدنی مـیرسیـد

همشون تبدیل شـده بودن تبدیل به یه موجود..یه حیوون وحشی،

حتی حیونا پرندها دیگـه هیچی نبودکه آلوده نشـده باشـه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان با تو کافر میشوم pdf از نیلوفر قنبری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان با تـو کـافر مـیشوم pdf از نیلوفر قنبری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نیلوفر قنبری مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان با تـو کـافر مـیشوم

درباره ی دختری به نام روژین که شوهر خـواهرش عاشقشـه وکلی بهش آزار

مـیرسونه ماجرا از جایی شروع مـیشـه که همسایه خـواهرش به عنوان

خـواستگـار به خـونه اشون پا مـیذاره همسایه جذابی که تـو نگـاه اول

دل دین روژین مـیبره اما شوهر خـواهرش تـهدیـدش مـیکنه که مـیـدوزدمت و

بلایی سرت مـیارم اگر جوابت بله باشـه در حالی که کل ماجرا این نیست

وشروع داستان اصلی با فهمـیـدن……

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان ناسور نیلوفر قنبری

دانلود رمان نالوطی

قسمت اول رمان با تـو کـافر مـیشوم

با صدای قار و قور شکمم سالنه سالنه به سمت آشپزخانه

قدم برداشتم شبی سرد بود و از بیرون صدای زوزه ی باد م ی آمد. در

نیمه یتـوی برقـی بلند و صدای رعد و رفت برق ناگـهانکه بودم راه

آسمان پیچیـد. از ترس دست رو ی قلبم گذاشتم و هین

کشیـدم.نگـاهم به سمت پنجره افتاد. آسمان با رعد و برق روشن و

خاموش مـیشـد و به دنبالش صدایی رعب انگ یز سکوت شب را مـی

شکست.را تلفن همراهم چشم چرخاندم تـوی سالن خانه. آن به

دنبالروی مـیز کنار شومـینه گذاشتـه بودم. همـین که خـواستم به آن

سو قدم بردارم دیـدن سا یه ای از پشت پنجره ی تراس مرا

بر جامتـوقف کرد.وحشت زده با صدایی بلند فریاد زدم:

جوابی که نیامد مطمئن شـدم تـوهم زده ام. فکر کردم شایـد

باد وطوفان تکه لباسی از روی بند رختـها روی هوا رقصانده

بود. صدایکوبش قطرات باران روی کـانال کولر و شیشـه ها کمـی به

ترسماضافه کرد. ابرها بعد از آن همه جنگ و دعوا، حاال

نشستـه بودند به زار زار گریه کردن. چه اشکی هم مـی ریختند. لابد

بعدش هم اخبار تلویزیون مـیـدی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان رنگ عشق pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان رنگ عشق pdf از نامشخص با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان:

یه دختر داریم ویه پسر دختر قصمون زنعمو وعموشو پدرمادر خـودش مـیـدونه

تـواین وسط یه دختر عمو داره که فکر مـیکنه خـواهر خـودش این دختر عموش

دختر قصمونو خیلی اذیت مـیکنه .ویه پسرکه خیلی مغروره ولی….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود آهنگ ریزه ریزه با کیفیت بالای 320 و لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود آهنگ ریزه ریزه از پویا با کیفیت بالای ۳۲۰ و لینک مستقـیم

پخش اختصاصی از سایت استیل رمان

این آهنگ بسیار شاد و خاص و کمـیاب

متن ترانه:

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

وقتی که مـیخندی به روی ِ من

غم از دلم مـیگریزه

تا چشات مـیچرخه به سوی ِِ من

غم از دلم مـیگریزه

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

***دانلود آهنگ ریزه ریزه از پویا***

وقتی که مـیخندی به روی ِ

من غم از دلم مـیگریزه

تا چشات مـیچرخه به روی ِِ من

غم از دلم مـیگریزه

ای تمام ِ هستی ِ من

شوره عمر ِ مستی ِ من

زندگی باتـو قشنگـه

ای همـیشـه باور ِ من

سایه ی ِ تـو بر سر ِ من

زندگی باتـو قشنگـه

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

عاشقت شـدم ریزه ریزه

حرف که مـیزنی گل مـیریزه

***دانلود آهنگ ریزه ریزه از پویا***

وقتی که مـیخندی به روی ِ

من غم از دلم مـیگریزه

تا چشات مـیچرخه به سوی ِِ من

غم از دلم مـیگریزه

الهی بی تـو هرگز نباشم بی تـو یک دم

برای ِ دل همـیشـه

فقط تـو باشی همدم

شمـیم ِ عطر ِ عشقت نشستـه در وجودم

بیا که بی تـو مـیلرزه

تمام ِ تار و پودم

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حلقه مرگ جلد دوم (من سرگردانم) pdf از zohre_s_p

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حلقه مرگ جلد دوم (من سرگردانم) pdf از zohre_s_p با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان zohre_s_p مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/معمایی/ترسناک/غمـگین

خلاصه رمان حلقه مرگ

درمورد گروهیه که برای نشون دادن شـهامتشون جن احضار مـیکنن ویک اشتباه همه چیزشونو عوض مـیکنه. اما آینده چی ؟؟؟

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان من سر گردانم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان یک فنجان خاطره pdf از مهلا.ب لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یک فنجان خاطره pdf از مهلا ب لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مهلا ب مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان یک فنجان خاطره

چهارتا دختر شیطون که بخاطر اتفاق و دوستی اشتباهشون با چهارتا پسر عوض مـیشن و

اون دختر های شیطون سرد و مغرور مـیشن// اما بعضی اوقات شیطنت هم مـیکنند وقتی

پانزده سالشون که بود با چهارتا پسر دوست مـیشن و عاشقشون مـیشند اما اون پسر ها

دختر ها رو ترک مـیکنند تا اینکه یک روز این چهارتا دختر با اون چهارتا پسر ملاقات مـیکنند و//

رمان پیشنهادی:دانلود رمان کوه پنهان مهلا ب

قسمت اول رمان یک فنجان خاطره

با صدای آلارم گوشیم بلند شـدم نگـاهی به ساعت کوچک روی رو نشون مـیـداد ۵۳:۷

مـیز عسلی انداختم ساعت به طرف اتاق ساحل رفتم و در زدم ساحل پاشو دانشگـاه دیر شـد

اه مرض بزار یکم دیگـه هم بخـوابم بعد بیـدار مـیشم دیگـه باشـه اشکـال نداره ولی اگـه آقلی

کویری نفلمون کرد بعد نگی بهت نگفتم باشـه گمشو برو بیرون الان مـیام اوک عزیزم اوق

گمشو برو بیرون مرض بمـیر من و ساحل دوست های چندین ساله هم هستیم پنج سالگی

با هم دوست بودیم ۷ و از و مثل خـواهر باهم رفتار مـیکردیم و همـینطور بابای من با بابای

اون همدیگـه رو مـی شناسند و دوست های قدیمـی هم هستند من الان دختری بیست و سه

ساله هستم و دانشجوی رشتـه پزشکی و تخصصم جراهی داخلی هست من و ساحل

عاشق این رشتـه هستیم و باهم در شـهر تـهران قبول شـدیم متری زندگی مـیکنی

م ۰۲۲ و الان تـو یک خـونه گوشیم زنگ خـورد به طرف گوشیم رفتم که اسم آفرینش رو در

صفحه گوشیم نمایش مـیـداد تماس رو برقرار کردم سلام خـواهری خـوبی؟ خـوبم عزیزم تـو چطوری؟

هی بدک نیستم آفرین چطوره؟ اونم خـوبه کـاری داشتی؟ اره عزیزم جانم بگو…امشب

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان چشم ها pdf از نیلوفر قائمی فر با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چشم ها pdf از نیلوفر قائمـی فر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نیلوفر قائمـی فر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

آلا مدل معروف و زیبا، طی تصادفی که با پسر طلا ساز معروف شـهر مـی کند همه ی زیبایی و جذابیت خـود را از دست مـی دهد.
او برای جبران تقاص زیبایی اش…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق pdf از سمیرا 1000 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق pdf از سمـیرا ۱۰۰۰ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سمـیرا ۱۰۰۰ مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق

در مورد يه دختر ساده اس دختري كه تـو زندگيش هيچ عشقي رو تجربه نكرده فقط

محبت پدر و مادرشو ميخـواد ولي دريغ از اين محبت به هر حال وارد دانشگـاه ميشـه و

با دختري به اسم شيرين اشنا مييشـه و اين شيرين خانم دختر پر شر و شوريه كه

ميخـواد هستي رو از لاك خـودش دربياره واسه همين اونو به جشن تـولدش دعوت ميكنه و

هستي هم با هزار ضرب و زور بالاخره به اين جشن ميره ولي اتفاقي ميفتـه كه

مسير زندگي هستي رو كاملا عوض ميكنه و پدر و مادرشو يه جورايي از دست ميده

ولي تازه واردي وارد زندگيش ميشـه كه با قضا و قدر اومده

حالا بايد ديد اين اقا شـهاب دختر قصه ي ما رو تا كجاها ميكشونه

رمان پیشنهادی:دانلود رمان کبریت خطرناک من سمـیرا ۱۰۰۰

قسمت اول رمان زمزمه های مرموز عشق

بدون هیچ حرفی به سمت اتاقش رفت همـیشـه

همـینطور بود خستـه و خستـه هیچ وقت براي من

وقت نداشت ما زندگی متـوسطی داشتیم من

به تازگی دانشجو شـده بودم ولی به هرحال از وقتی
یادم مـی اومد

کـارهاي خـونه به عهده ي من بود البتـه منم

اعتراضی نداشتم چون هم مادر و هم پدرم شاغل بودن

پدرم جوشکـار بود و مادرم هم تـوي یه کـارخـونه

سرکـارگر برادرم ۲ سال از من کوچیکتر بود و

داشت دوم
دبیرستان مـیخـوند اونم مثل من رشتـه ي ریاضی رو

انتخاب کرده بود در واقع ما استعداد زیادي

تـوي ریاضی داشتیم من مهندسی کـامپیوتر

قبول شـده بودم و چون از شانس خـوبم دانشگـاه تـهران

افتادم هیچ بهانه اي

براي نرفتن به دانشگـاه براي پدر و مادرم

بوجود نیومد و علی رغم مخالفت شـدیـد اونها من

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق و اسارت pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق و اسارت pdf از فریبا آرامـیان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان فریبا آرامـیان مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/طنز

خلاصه رمان

این داستان در مورد دختر مغرور اما شیطونیه به اسم مانیاس که سند قلبش شیش دونگ خـورده به نام پسری مغرور تر از خـودش به اسم مانی عشقـی ناب بین دختروپسر قصمون به وجودمـیاد ،به وجود اومدن این عشق ناب همانا وریشـه دادن عشق مانیا تـوقلب هیراد همانا
این عشق ممنوعه انقدر بزرگ وبزرگتر مـیشـه که یه مثلث عشقـی به وجود مـیاد و …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان خاک غریب pdf از فریده شجاعی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خاک غریب pdf از فریـده شجاعی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فریـده شجاعی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان خاک غریب

وقتی از در شرکت بیرون آمدم، حالم به قدری بد بود که نزدیک بود نقش زمـین شوم.

آن قدر دویـدم که مغزم دستـور ایستادن داد ، زیرا تپش دیوانه وار قلبم هشـدار مـیـداد

اگر لحظه ای دیگر نأیستم ، خ و نی که با فشار وارد آن مـیشود رگ و پی اش را پاره خـواهد کرد.

ایستادم و در حالی که به سختی نفس نفس مـی زدم ، دستم را روی قلبم گذاشتم

تا مبادا سینه ام را بشکـافد و بیرون بیفتد ، با هر نفس گویی تیغی به ریه هایم مـی کشیـدند

گلویم به قدری…..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بوسه تقدیر

قسمت اول رمان خاک غریب

خشک شـده بود که صدای خس خس وحشتناکی از ورود و خروج هوا به گوشم مـیرسیـد، در عوض سر تا پایم خیس

عرق شـده بود و از آن حرارت بیرون مـیزد.

تا زمانی ایستادم که سوزشی که درون سینه ام احساس مـیکردم آرام شـد. تازه آن موقع بود که متـوجه شـدم از شـدت

ترس مسیر را اشتباهی آمدم . نگـاهی به انتـهای کوچه انداختم ، نمـیـدانستم آخر آن به کجا راه دارد ، با خـودم فکر

کردم حتی اگر به جهنم هم ختم شود دیگر بر نمـیگردم تا از جلو در آن شرکت لعنتی ردّ شوم ، ضعف شـدیـدی در

پاهایم داشتم . با این حال به راهم ادامه دادم ، چون نمـیتـوانستم منتظر بمانم تا وسیله ای برسد و مرا سوار کند. آن

کوچه نفرین شـده در روزهای عادی هم خلوت بود ، چه رسد به آن روز که جمعه بود و پرنده هم پر نمـیزد . بعد

ازگذشتن از سر باالیی تند ، چشمم به خیابان اصلی افتاد و خیالم کمـی راحت شـد ، قدمهایم

را تند تر کردم، به محض رسیـدن به خیابان….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.