برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نمـیشود با چای مست شـد pdf از غزل داداش پور مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان غزل داداش پور مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان نمـیشود با چای مست شـد
دختری به نامِ غزل است که در نُه سالگی فرزندخـواندهی برزو سپاهی و همسرش شـد
.این زوج یک پسر به نامِ باربد دارند که پس از گذشتِ چند مدت به غزل دل مـیبازد.برزو و همسرش
طلا که از احساسِ باربد با خبر مـیشوند تصمـیم مـیگیرند او را از غزل دور کنند و به آمریکـا بفرستند…
بعد از گذرِ ده سال باربد باز مـیگردد. این بار مصمم است که غزل را به دست آورد
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان نمـیشود با چای مست شـد
نفس عمـیق ی کشیـد و کتاب را روی کنسول کنار تختش گذاشت و کش و قوسی به بدن کرختش داد.
حدود یک ساعت و نی م بود که سر این کتاب نشستـه بود و باالخره به پایان رسانیـدش!
کنکوری بود اما ب یشتر وقتش صرف خـواندن کتاب های غیر درس ی م ی شـد.
از روی تخت بلند شـد و بعد از اتاق خارج شـد.
سر پله ها بود که مادرش را در حال الک زدن به دستانش دیـد.
لبخندی زد و آرام آرام پله ها را پایین آمد، وقتی به آخر پله ها رس یـد گفت:
چ…چسان ف…فسان ی کردی مام ی!
طال سرش را باال م ی گی رد و به دختری که از جانش هم بیشتر دوستش داشت چشم مـی دوزد و با
لبخند م ی گویـد:
تـو که بی خبری!
منظور مادرش را نم ی فهمد، مـی پرسد:
ا…از چی؟
لبخند مادرش وسع ب ی شتر پیـدا مـی کند و مـی گویـد:
باربد صبح پرواز داشت، تا شب مـی رسه!
دستانش یخ مـی بندد، نفس در سینه اش حبس مـی شود عرق…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دلبر وحشی pdf از تارا راد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان تارا راد مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان دلبر وحشی
مژگـان بخاطر یک لجبازی بچگـانه خیال مـیکنه عشق بچگیشو از دست داده و
سرکش مـیشـه وقتی مـیفهمه عشقش زندس ک عمر رسیـدنشون کوتاهه و
دوباره راه جدایی جداشون تا دست روزگـار دوباره بهم وصلشون مـیکنه ی وصل کوتاه و
باز جدایی ابدی اما دخترسرکش ما ی عاشق دلخستـه داره که
بهش مـیگـه دلبروحشی عاشقـی که برای رسیـدن دلبرش به
عشقش از خـودش مـیگذره تا بتـونه دوباره بدستش بیاره .و خیلی ماجراهای دیگـه…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان از لب تا قلب تارا راد
قسمت اول رمان دلبر وحشی
من پدرامم ….
بابام همـیشـه، جوراب های لنگـه به لنگـه مـی پوشیـد. مادرمم حیفش
مـی اومد جورابی رو که لنگـه نداشت، دور بندازه.
فکر مـی کرد لنگـه ی دیگش پیـدا مـیشـه. هیچ وقت هم پیـدا نمـیشـد…
فکر کنم نیمه ی گمشـده ی منم مثل جورابای بابا هیچوقت پیـدا نشـه
جام عوض شـده بود. پهلووم زیر سایه تشک سفت درد مـی کرد
.صدای بم و ریز مامانو مـی شنوم .
که هی با دستاشم تکون تکونم
مـی داد
_ پدرام پسرم ؟؟!! پاشو ؟؟!! باهات حرف دارم ؟؟!
یه لنگـه چشمو باز مـی کنم همه جا تاریکه تاریکه .سایه ی مامانو
مـی بینم .تازه یادم مـیاد که هنوز تـو روستاییم .و قراره سرنوشت
من با یکی از دخترای این روستا رقم بخـوره .
آرامش بیـدارم نمـی کرد .بلکه خیلی عصبی بود .و نا آروم
پرسیـدم :چی شـده ؟؟ اتفاقـی افتاده ؟این صدای گریه ها برا چیه ؟
لبخند تلخی رو لبش خشکیـد و گفت :آره یه اتفاق بد افتاده پدرام
.اون دختری که برا تـو در نظر گرفتـه بودن .قرار بود عروس تـو
بشـه خـودشو کشتـه …
مات و مبهوت تـو پس پرده خماری و بی خـوابی چشام به
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عروس اورامان pdf از ویـدا چراغیان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ویـدا چراغیان مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان عروس اورامان
دختر خان هورامان و معلم عاشق پیشـه ی” گورکی” دل در گرو هم دارند و رحمان خان مخالف این وصلت است،
اما زهی خیال باطل، ثمره این عشق دختریست کرد تبار که به تـهران مـی رود تا با لطیف ترین و پاک ترین
احساسات عاشقـی را معنا کند، داستان زندگی اش از جایی آغاز مـی شود که شخصی از گذشتـه پا
به دنیای او مـی گذارد و سرنوشت عجیبش را رقم مـی زند، این کتاب شما را به عاشقانه هایی
از جنس مردمان پاک هورامان و دنیای مدرن پایتخت، در دو زمان، دعوت مـی کند …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بد یمن
دانلود رمان تـوتیای چشمم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حال ما خـوب مـی شود pdf از sherry.si با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان sherry.si مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/تراژدی/جنایی
خلاصه رمان:
درمورد خانوادههایی است که باهم دوست هستند و فرزندانشان از کودکی باهم
بزرگ شـدهاند و وابستگی زیادی نسبت به هم دارند خانوادههای فروتن و پایـدار بهخاطر
شغلشان ساکن شـهر مارسی در فرانسه هستند جاسمـین فروتن/ دختری ماجراجو و
پرجنبوجوش/ همراه با برادرهای پایـدار، از تکتک لحظات زندگیاش لذت مـیبرد
آنها غرق در دنیایی که جدایی در آن معنایی ندارد// روزهایشان را مـیگذرانند..
بیخبر از آنکه همهچیز قرار نیست به مـیل آنها پیش برود وقتی سرنوشت..
او را که از بیماری وحشتناکی رنج مـیبرد، مقابل یک آدمکش قرار مـیدهد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان غیر ممکن pdf تندرکیز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان تندرکیز مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
درمورد سه تا دختره که یه روز یکی مـیاد بهشون مـیگـه مـیخـوام ازتـون امتحان بگیرم و اونا رو مـیبره به یه زمان دیگـه تـوی انگلیس …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان لیلای من pdf از لیلا رضایی مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیلا رضایی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان لیلای من
لیلا دختر زیبا از خانواده ای فقـیر مادر لیلا به خاطر بیماری قلبی و در اثر بی تـوجهی های
پدر لیلا و ندادن هزینه عمل فوت مـی کنه با آمدن نامادری و مشکلاتی که نامادری برای
لیلا درست مـی کنه پدر لیلا اونو به شمال پیش پدربزرگش تبعیـد مـی کنه لیلا اونجا به
پسری از یک خانواده پولدار و اصیل به نام یاشار آشنا مـی شـه یاشار ناراحتی روانی و
ناتـوانی جنسی داره
رمان پیشنهادی:دانلود رمان گناهکـاران عطیه شکری
قسمت اول رمان لیلای من
لیلا لیلا بیا اینجا عزیزیم مـی خـوام موهاتـو شونه بزنم لیلا مقابل در، لحظاتی بر چهره
رنجور مادرش نگـاه كرد و لبخندی تصنعی بر لب نشاند، به سمت در رفت مقابلش :نشست و
گفت زحمتتـون م ی شـه :مادر لبخندی بر لب نهاد و گفت برگرد بب ینم، اینقدر هم واسه من
لفظ قلم صحبت نكن :لیلا پشت به او نشست و گفت م ی بخشیـد كه پشت به شما كردم :
مادر شانه را روی موهای بلند و سیاهرنگش كشیـد و گفت گل من پشت و رو نداره :لحظاتی در
سكوت موهایش را شانه زد و بعد بی مقدمه گفت غم و اندوه واسه همه است خدا ه یچ بنده ایش
رو بی غم نیافریـده و تـوی همـین لحظه هاست كه آدمها احساس تنهایی مـی كنند در این مواقع هم
نبایـد هر كسی رو همدم دونست فقط با تـوكل به خداست كه مـی شـه این لحظات رو پشت سر گذاشت
بالاخره هم روزهای سخت مـی گذره و وقتی هم كه گذشت و برگردی به عقب و ببینی كه صبورانه اون
روزها رو با تـوكل به خدا پشت سر گذاشتی تمام تلخیها و زشتیها، شیرین و زیبا مـیشـه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عبور از غبار pdf نیلا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نیلا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
چند قدمـی که ازش عقب بودم و طی کردم و در کنارش به آتنایی که بی خیال
دنیا…پاهاشو روی مـیزگذاشتـه بود و با دهانی نیم باز به خـواب رفتـه بود خیره شـدم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تاریک و روشن pdf از فاطمه عبدالهی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه عبدالهی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/فانتزی
خلاصه رمان تاریک و روشن
ارمغان یک برخـورد، جاماندهای از نخستین نفس را به کـالبد بازمـیگرداند. تقلا بیثمر است!
بصیرتی فرا انسانی مرز جنون و وهم را در هم مـیشکند و باورها را به سخره مـیگیرد.
دستان کوتاه شـده از دنیا به سمتش روی مـیآورند و مرد قصه را پایبند مـیکنند به این یاری!
در تکـاپو برای درک این دگردیسی، عشق جای خـود را باز مـیکند و روحها
در هم دمـیـده مـیشوند. نفخ صور دیگری در راه است…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رابطه پوشالی
قسمت اول رمان تاریک و روشن
صدای قدمهایی از تـه راهرو آمد. حواسم به راهرو جمع کردم، تماماً چشم و گوش شـد.
بازم همونی رو که چند روز پیش دیـدم رو دیـدم؛ امّا اون که فوت کرد، چطور ممکنه؟!
رو به حسام گفتم:
اون رو مـیبینی تـه راهرو؟
با تعجب نگـاهی بهم کرد و بعد نگـاهی به راهرو انداخت و گفت:
من چیزی نمـیبینم.
نگـاهی به راهروی طویل و سفیـد و بیروح بیمارستان کردم و گفتم:
نمـیبینی واقعا؟ اون یارو با لباس پاره که اونجا وایستاده رو نمـیبینی؟
با چشمهای گرد، نگـاهم کرد و گفت:
دیوونه شـدی؟ من چیزی نمـیبینم.
با ترس نگـاهم رو بین حسام و اون آدم یا روح یا جن یا هرچی که هست، چرخـوندم.
سردرگم به حسام نگـاه کردم. حسام عصبی گفت:
مـیخـوای ایستگـا بگیری بگو دیگـه! محمد امشب اعصاب ندارم ها!
دستی تـوی موهاش کشیـد و عصبی نگـاهم کرد.
ترجیح دادم، ادامه ندم؛ چون قطعاّ فکر مـیکرد دیوونم و یک بلایی سرم مـیآورد
نصف شبی! پسر خـوبیه؛ ولی گـاهی سگ گـازش مـیگیره!
یعنی اون چی مـیتـونه باشـه؟
روح؟ اگـه روحه چرا فقط من مـیبینم؟ خیالاتی شـدم یا واقعیه؟ نکنه واقعاً دیوونه شـدم؟
سوالات تـوی …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حس مبهم عشق pdf از هایـده حائری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هایـده حائری مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان
شخصیت اصلی داستان سروناز تـوی خـونه ایی دو طبقه با خانواده عمش زندگی مـیکنه
خانواده سروناز برای زایمان خـواهر سروناز به اسپانیا رفتن و سروناز و برادر کوچیک تنها بالا زندگی مـی کنن
و البتـه سارا دوست و دخترعمه صمـیمـی سروناز هم اغلب اوقات اونجاست
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان در جستجوی مادر سو و سامان pdf از حانیا بصیری
با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان حانیا بصیری مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان در جستجوی مادر سو و سامان
فکرش را بکن یک جوان بی سر و سامان بیست و چند ساله باشی، عالم و آدم با
یگدیگر متحد شوند تا در مغزت فرو کنند سر و سامان گرفتن فقط در ازدواج و
بچه دار شـدن خلاصه نمـیشود و در زندگی راهکـار های دیگری هم
برای رسیـدن به این مهم وجود دارد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عاشقتم دیوونه
دانلود رمان عشق مافیایی
دانلود رمان معشوقه رئیس
قسمتی از رمان
درحالی که هدف والا و اصلی خـودشان از ازدواج ترک اعتیاد و بد دلی و سر به راه شـدن و
«حالا یک بچه بیاورد شوهرش سیم و سنجاق را رها مـیکند و به زندگی اش مـیچسبد» بوده!
معجزه طبیعت را ببینیـد، دو کیلو و دویست گرم نوزاد آدمـیزاد به تنهایی حکم داروی
ضد افسردگی و ترک اعتیاد و محکم کننده بنیان خانواده را دارد، البتـه چیز عجیبی
نیست مادر خـود من هم همـیشـه مـیگویـد وقتی اوایل ازدواجش با آقا خدابیامرزم
بوده بسیار با یکدیگر کش مکش و دعوا و جدل داشتند که به تـوصیه بزرگتر ها و
فامـیل با این عنوان که اگر یک بچه بیاوریـد زندگیتان گل و بلبل مـیشود من را به
دنیا آورد و خـوشبختانه همانطور شـد که آن ها پیش بینی کردند شـد و زندگی
هردوشان متحول گشت، فقط مادرم مـیان دعواهای زن و شوهری که نمک هر
زندگی است چندباری هنگـام عصبانیت مرا به سمت پدرم پرتاب مـیکرد که
خداراشکر به گفتـه خـودش هربار خدا رحم مـیکرد و پدر مانع افتادنم روی زمـین
مـیشـد و لگدی به زیرم مـیزد و دوباره به سمت مادر پرت مـیشـدم.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید