برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مجازات گر pdf از نگـار ۱۳۷۳ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگـار ۱۳۷۳ مـیباشـد
موضوع رمان :ترسناک/رمزآلود/هیجانی
خلاصه رمان مجازات گر
قصه ی ما درباره ی دختری به اسم آدیشـه..
دختری که وجودش با خشم آمـیختـه شـده..خشم از چی؟ از کی؟
شعله ی این خشمو چی برافروختـه نگـه مـیـداره؟
خـوب معلومه انتقام..انتقامـی شیرین که آخرش به تلخی مـی زنه
از اون تلخیا که آدمو از چشیـدن دوباره ی اون شیرینی بازمـیـداره ولی اون بازم به کـارش ادامه مـیـده
دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو
متن اول رمان مجازات گر
انتقام هم خـوابه ی خشم است، هم پیکر نفرت.
انتقام کـابوسی است که نه مظلوم مـی شناسد
نه ظالم. آنان که به دنبال عدالتند به خاطر
خشمشان نیست که عدالت مـی طلبند، این انتقام است.
آنان به دنبال عدالتند چراکه رنج برده اند،
چرا که درد کشیـده اند. و رنج و خشم هرگز در یک
سطح نخـواهند بود هر چقدر این خشم عمـیق، تکـان دهنده،
و بیچاره کننده باشـد.
انتقام پیکرمظلوم و ظالم است، هر دو چروکیـده و بی جان، کنار خیابان.
واسه ی هدفش دور احساسش یه دیوار سنگی
بلند کشیـده تا از نفوذ هر حسی بهش جلوگیری کنه
چرا؟ چون اون مجازاتگره..مجازات مـی کنه
به چه جرمـی؟ با کدوم مدرک؟ با حکم چه کسی؟
چه اتفاقـی باعـث شـده آدیشـه بشـه مجازاتگر؟
امّا اصل قصه از جایی شروع مـیشـه که آدیشـه مـی فهمه
تنها نیست تـو چه کـاری تنها نیست؟
در مجازات کردن
با یک لرزش نامحسوس تن
وقتی در حال انجام کـار های روزمره هستی و به یک باره
حالت دگرگون مـیشود، این همان مرگ است
نزدیک است
ترس و دلهره دیگر تمام مـیشود، بعد از مرگ دیگر
هیچ چیز نمـیتـواند باعث ترساندن تـو شود
مرگ در مـیزند آمادهای؟
برای جهانی دیگر آماده ای؟
برای چهرهی جدیـدت،
صدای جدیـدت
صدای آدم ها در اعماق زمـین تغییر مـیکند
برای مجازات چطور؟ آمادهای؟
خلاصه: جهان پس از مرگ پر از راز و رمز، پر از پاداش و کیفر های متفاوت و
پر از آدم هایی که گمان مـیکردند در دنیا جاودانهاند و حال نه دنیا را
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان لذتی از جنس گناه pdf از سارا ترک با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سارا ترک مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
داستان دختری به نام آرشیـدا که با نقل مکـان به محله جدیـدی با دختری دوست مـیشـه
سایتنو با هم رابطه برقرار مـیکنند ولی اتفاقاتی باعث مـیشـه تا به اجبار؛
ازدواج کند و مشکلاتش شروع بشـه..
قـیمت این رمان ۱۸ هزار تـومان مـیباشـد
اگر از لینک موفق به خریـد رمان نشـدیـد مبلغ ۱۸ هزارتـومان رو به شماره کـارت
بنام شورکی
انتقال دهیـد و پس از خریـد ۴ رقم آخر کـارت + نام رمان رو به شماره ۰۹۱۷۴۹۵۵۷۲۷ ارسال کنیـد .
(پس از تاییـد فورا لینک دانلود برای شما ارسال مـیشود)
√ دریافت فوری پس از خریـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اشتباه کردم اشتباه کردی pdf از Jasmin با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Jasmin مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/
خلاصه رمان اشتباه کردم اشتباه کردی
داستان درمورد زندگی یه دختر معمولیه که نه زیبایی افسانه ای داره و نه خیلی شروشیطون و لجبازه..!
اون دقـیقا مثل منوتـوعه..فقط یه چیزخاص داره!آوین قصه ی ما صداش فوق العادست و
علاقه ی زیادی به خـوندن داره اما اینو یه آرزوی محال مـیـدونه تا این که یه روز بطور
اتفاقـی با یه گروه خـوانندگی آشنامـیشـه و این آشنایی مسیر زندگیشو تغییرمـیـده..
در ادامه اتفاقای غیرمنتظره ای پیش مـیاد..چیزایی که حتی فکرشم نمـیکنیـد!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان یکبار دیگر با احساس
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق یا کیسه بوکس pdf از Kosar_r با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Kosar_r مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/خدمتکـاری
خلاصه رمان عشق یا کیسه بوکس
در مورد دختر یتیمـی به اسم مریم که عاشق مـیشـه و با عشقش ازدواج مـیکنه ولی
شوهرش در موردش دچار سوتفاهم مـیشـه و…
پایان خـوش
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوره زار معصومه آبی
قسمت اول رمان عشق یا کیسه بوکس
»علی«
اووووفففف اعصابم خـورده
اصال از کجا معلوم اون بچه مال من باشـه امکـان نداره اخه من
با صدای سیما به خـودم اومدم
سیما_چیزی شـده علی جان چرا اینقدر عصبی هستی هانی
(سیما زن دوم منه بعد از اون زنیکه هر..ه)
اصال حوصلشو نداشتم امروز اون زنیکه رو به اجبار بردم
بیمارستان (ه اگـه بمن بود که مـیزاشتم اونقدر
درد بکشـه تا بمـیره)
دم بیمارستان پیادش کردم و خـودم اومدم خـونه
بایـد بفهمم این بچه مال کیه با این فکر سریع بلند شـدم و
به سمت اتاقش رفتم (یه اتاق کوچیک کنار
اشپزخـونه )
در اتاقشو باز کردم تا حاال اینجا نیومده بودم از
اونی که فکر مـیکردم کوچیک تر بود هیچ پنجره ای
نداشت
با دیـدن اتاق یکم دلم سوخت ولی با فکر به اینکه
حق ادم هر..ه اینه بد تر از اینا بایـد سرش بیاد
کمد چیزی داخل اتاق نبود یه گوشـه یه ساک قدیمـی بود
رفتم سمت ساک همشو خالی کردم یه
مشت لباس بود با شناسنامه و
دفترچه ازدواج دیگـه چیزی نبود خـواستم
ساکو پرت کنم کنار که تـوجهم به یه زیپ مخفی تـه
چمدون جلب شـد زیپ رو باز کردم یه دفتر بود که
قفل داشت با یه پاکت پاکتـو خالی کردم عکس بود یکیشو برداشتم
عکسی از من و خـودش بود یادم اومد مال عروسیمون بود
چقدر زیبا شـده بود مثل فرشتـه ها
ه شیطان در لباس فرشتـه عکسارو نگـاه کردم همشو برداشتم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سوگلی سال های پیری pdf از دل آرا دشت بهشت و چیکسای با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دل آرا دشت بهشت و چیکسای مـی باشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان
حورا دانشجوی فوق لیسانس فیزیک بر خلاف مـیل باطنیش مجبور به
ازدواج با دوست برادرش آقای طاهر مفاخری مـیشود حورا دچار سردرگمـیهایی
در پذیرش طاهر به عنوان همسر مـیشود در این بین با خانم مسنی آشنا مـیشود که
شنیـدن شرح حال زندگی آن زن دیـدگـاههای جدیـدی نسبت به زندگی زناشویی به این تازه عروس مـیـدهد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان یک شب لعنتی pdf از دختر ایرونی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دختر ایرونی مـی باشـد
موضوع رمان:اجتماعی/ترسناک/عاشقانه
خلاصه رمان
همه چیز از یه شب شروع مـی شـه آن شبِ لعنتی اتفاقاتی که اون شب لعنتی تـو
اون خـونه دانشجویی برای چهار تا دختر و همخـونه ای داستان ما مـی افتـه
تـوی شبی که همه برای احضار روح بابای مونا دور هم شـدن تا بتـونن ازش سوال بپرسن
مامان مونا کجاست مامانی که تـو بچگی مونا رو تنها گذاشت و رفت///…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان قتل ممنوعه pdf از شقایق گودرزی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شقایق گودرزی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
سروان نیروی انتظامـی، با قتلهای عجیبی مواجه مـیشـه که کـار موجودات ماورالطبیعه و کنجکـاویاش باعث مـیشـه که به دردسر بیوفتـه تا اینکه…
داستان ما یه داستانِ ممنوعه است؛ داستانی از جنسِ ترس، از جنسِ مقابله، از جنسِ نا امـیـدی، شایـدم، شایـدم از جنسِ مرگ؛ اونم نه مرگِ طبیعی؛ مرگی که با زجر همراهه.
خانوادت آزارت مـیـدن و این بین همه چیز دست به دستـه هم مـیـدن، حتی موجوداتِ ماورا الطبیعی!
فکرشم دردناکه که به دستِ همچین موجوداتِ پست و بی رحمـی بیوفتی و راه خلاصی نداشتـه باشی؛
داستانی آمـیختـه با عشقـی نه چندان مشخص….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دانشجوی من pdf از فرزانه رضانیا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرزانه رضانیا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یک استاد دانشگـاس که بخاطر اتفاقـی که دروان کودکیش رخ داده افسرده و تاریک دنیا شـده .اما یه سری اتفاقات در طول مدت تدریسش رخ مـیـده که باعث مـی شـه یه سری تصمـیمات بگیره …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اشک آتنا pdf متین مدهوش با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان متین مدهوش مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان اشک آتنا
آتـنا دختریــ هست کـه بخاطر حادثه ای خانوادشـو ازدسـت مـیـده وبلاهای زیادی سرش
مـیادومجبـور مـیـشـه باپسر زورگـو ومغروری زندگی بکنه
دانلود رمان روی قبرت تف مـیکنم سیرا
متن اول رمان اشک آتنا
آتنا داستان درباره دختری به اسم آتناست که ازطرف عشقش طرد شـده وبرای ادامه تحصیل به تـهران مـیره……
و اونجا اتفاقاتی مـیفتـه که مسیر زندگیش رو عوض مـیکنه….
چه اتفاقاتی در راه است؟ آتنا مـیتـونه سرنوشتش اونجور که مـیخـواد عوض کنه؟
با این که مـی خـورد راحت از مادرم ده- پونزده سال بزرگتر باشـه،
ولی عجیب خـوش تیپ بود، یه کت زرشکی پوشیـده بود و یه دامن مشکی مـیـدی،
جلوی موهاش رو هم به حالت بانمکی بیرون ریختـه بود، جوراب پارازین
مشکی نازکی هم پوشیـده بود که مثلا حجاب پاهاش باشـه، حالا مادرِ من… بذار نگم اشکم در اومد
مامان رو به من گفت:
خانوم خطیبی صاحبخـونه هستن
لبخند پهنی زدم وگفتم:
خطیبی! بایـد مال طرف های نور باشین نه؟!
لبخندش خشک شـد و با سردی گفت:
آره
و سریع نگـاهش رو از من گرفت و با تعارفِ مامان رفتن طرف آشپزخـونه
شونه هام رو بالا انداختم و برگشتم تـوی اتاق و رو به کـامران گفتم:
تـو مـی خـوای بری، برو بقـیه کـارها جابه جا کردن چیزهای کوچیکه، بابا مـیاد باهم از پسش برمـیایم
کـامران از تـه دل ذوق کرد و حتی یه تعارف کوچیک هم نکرد و گفت:
پس من مـی رم، کـاری داشتی باهام تماس بگیر
و خداحافظی کرد و رفت از این فرصت که مامان با خانوم خطیبی
سرگرمه استفاده کردم و رفتم سر وقت وسایل های خـودم و کـارتـون کتاب
هام رو گرفتم و بردم تـوی اتاقـی که برای خـودم مشخص کرده بودم و
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان غرق در تنهایی pdf از مریم کفایی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم کفایی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان غرق در تنهایی
ازماشین پیاده شـدم وراهی اتاق کـارن دراین بین شایـدنزدیک صدنفربهم
احترام گذاشتن )من مریم جودی هستم سرگردآگـاهی خیلی مغرورو
بداخالق وبی احساس هستم ولی تـوی خانواده فردمهربونی هستم(
وارداتاق شـدم وسرمـیز نشستم صدای درزدن آمد خیلی خشک گفتم:بفرمائیـد
سربازی واردشـدبعداحترام گذاشتن گفت:سرهنگ جودی)بابام(باهاتـون کـاردارن
من:باشـه
رفت بیر ون.پووووووف یعنی باباچیکـارم داره پاشـدم تااتاق باباهمع احترام
گذاشتن درزدم که بابام گفت:بفرمائیـدواردشـدم احترام گذاشتم وبعداون نشستم
من:بامن کـاری دارین؟!
بابا:آره چندلحظه تاسرهنگ کـاظمـی بیاد.
من:باشع
داشتم گوسفندارو مـیشمردم تااین کسی که بابامـیگفت بیاد
صدای درآمدوبعداون پ سری چهار شونه وارد شـدوبعداحترام گذا شتن روبع روی
بابانشست منم که بیخیال
بابا:سرهنگ کـاظمـی دخترم سرگردجودی کـاظمـی فقط سرشو تکون داد)پسربوق(
وجی:این به اون در من:تـوخفع
بابا:قراریه عملیات برین امـیـدوارم که خـوب کـارتـون رومثل همـیشـه انجام بدین البتـه
قسمت اول رمان غرق در تنهایی
یک ساعت دیگـه کنفرانس داریم که من قبل کنفرانس گفتم
هردوسرررمون روتکون دادیم به معنی باشرره وبعدهردو ازاتاق خاری شرردیم من به
طرف اتاق خـودم اون هم همـین طور
۱ساعت گذشت وبه طرف اتاق کنفرانس راهی شـدم واون جا آتناوآیـداوساراوفاطمه
رو دیـدم
من:سالم باهمه دست دادموکنار آتنا نشستم
من:آتی
آتنا:بله
من:قضیه کنفرانس چیه مـیـدونی؟! آتنا
آتناباشیطنتگفت:تـوکه اون باالیی بایـدبدونی نه ما من:مسخره
آتنا:ولی جدی منم خبری ندارم
بابام:اهم اهم خـوب همه آمدن؟!
یه بله مثل دبستانی هاگفتیم وبابا شروع کردوگفت:
خب مـی خـوایم یه باند مواد رو دسررتگیر کنیم وکسررانی که به عنوان پلیس مخفی
واردباند مـی شن سرگرد جودی وسرهنگ کـاظمـی هستن
که درهمه زمـینه ها موفق بودن واز همه ی شرررما مـی خـوام که باهدوتاشرررون
همکـاری کنین . مفهموم بود
همـی یک صداگفتیم:بللللهههه
روی دیتاعکس خالف کـاروگذاشت وبرای هرکدومشون …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید