استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان چشمانی به رنگ عسل pdf از زهره کلهر با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چشمانی به رنگ عسل pdf از زهره کلهر با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان‌ زهره کلهر مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

پلکهایی را بسختی روی هم فشردم و با عصبانیت، سعی کردم که بخـوابم، دقایق کند و کشـدار مـی گذرند، سرم به اندازه چند کیلو سنگین شـده است این بی خـوابی های شبانه، گـاهی گریبانم را مـی گیرد و بشـدت کلافه ام مـی کند….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان اقیانوس pdf از سارا ابراهیمی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اقـیانوس pdf از سارا ابراهیمـی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان سارا ابراهیمـی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/جنایی

خلاصه رمان اقـیانوس

ستایش در پی اثبات بی گناهیش به جرم قاتلِ خـواهرش نبودن و خیانت نکردن،

تـهمت خیانتی که بهش زده بودند تـهمت چشم داشتن به شوهرِ خـواهر زمانی

که دامادها برادر بودند؛ با درد های طرد شـدن از طرف خانواده و نامزدش، از دختر لوس

خـونه بودن فاصله مـیگیره و روی پای خـودش مـی ایستـه ستایش تـو راه اثبات بی گناهیش

به همه اهداف و آرزوهاش مـیرسه و چشم خیلی ها رو به خـودش خیره مـیکنه

حتی ارشام سرد و سخت و تـو این راه راز قتل خـواهر خبرنگـارش برملا مـیشـه

آدما تـو بچگی بد خطن فقط کسایی که با خلوص نیت کنارت هستن بدخطیت

رو تا زمانی خـوش خط بشی، تحمل مـیکنن

رمان پیشنهادی:دانلود رمان موج غریبی باران وثوقـی

قسمت اول رمان اقـیانوس

بهش گفتم :هعی خانم خانم نمـیخـوای تـوضیح بدی

یه نگـاه بهم کرد ؛یهو انگـار زیرش جرقه گذاشتن پریـد بالا

یعنی ستی تـو سنگ پا رم رد کردی خجالت نمـیکشی هان

تـو نبایـد به من زنگ بزنی هان نبایـد یه خبر بدی که مرده ایی زنده ای اکسیژن

هوا رو مصرف مـیکنی یا کربن دی اکسیـد مـیـدی بیرون هان

یاتاغان ،سرطان درد بلا تیر چتـه هعی هان هان راه انداختی هان و چی هان ها بوگو
هانو پیچ پیچی ارپیچی

(هردو باهمـگفتیم ):لئوناردو داوینچی اینه قفل زنجیر کمربند

اوف خاک باغچه قاشق قاشق فرق سرمون مثلا بزرگ شـدیم؛ نگفتی چرا

پاشـدی اومدی ایران هوم خب تـو نه زنگی مـیزنی نه جواب منو مـیـدادی

خب من نگران شـدم نکنه اتفاقـی برات افتاده نتـونستم طاغت بیارم جمع کردم اومدم

اوپس خب مـگـه بهت نگفتم یه مدت ممکنه گوشیمم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان پایان شب سیه سپید است pdf از Hamta.P با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پایان شب سیه سپیـد است pdf از Hamta.P با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان Hamta.P مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان پایان شب سیه سپیـد است

بعد از مرگ مستانه امـیر خیلی شکستـه مـیشـه و

عصبانی همه برای درمان اون مـیگن با

یه دختردیگـه دوست شـه امـیر وقتی اقدام به

این کـار مـیکنه یک دختری رو مـیبینه که

پخیلی شبیه به مستانس …راستی اسم این دختر شبنم هست که

داستان اول از زبون شبنم و امـیره بعد کلا از زبون شبنم مـیشـه

رمان پیشنهادی:دانلود رمان وسوسه ابلیس سیرا

قسمت اول رمان پایان شب سیه سپیـد است

ترسا- مـیخـوایم بریم مهمونی مـیای؟

گوشیم زنگ زد .با عجله گفتم

من- نمـیام خدافظ

دویـدم سمت گوشیم . دیـدم شماره ناشناسه .

گفتم شایـد مستانه با یه شماره دیگـه زنگ زده . جواب دادم

من- بفرماییـد

سوم شخص- آقای صمـیعی؟

من-بفرماییـد

سوم شخص- شما فامـیلی نداریـد که راهی جاده تـهران – شمال باشن؟

با ترس گفتم

من- بله چیزی شـده ؟

سوم شخص- متاستفانه تصادف کردن و ..

من- کسی هم چیزیش شـده؟

سوم شخص- تصادف خیلی شـدیـد بوده و جنازه

هیچکدومشون به جز یه زن رو نتـونستیم پیـدا کنیم

داد زدم

من- چی

سوم شخص- متاستفم

من- جناره هاشون …جنازه …

نذاشت حرف بزنم گفت

سوم شخص- گفتم که ! فقط یک زن رو تـونستیم پیـدا کنیم .

شماره شما هم تماس از دست رفتـه روس گوشی

ایشون بود…

ا عصبانیت دوباره تکرار کردم

من- ترسا … ولم کن …فقط گمشو

ترسا با ناراحتی گفت

ترسا- پسر عمو .من که چیزی نگفتم تسلیت گفتم

من – برو گمشو تا عصبی تر نشـدم

ترسا ازم دور شـد .همونجا روی زمـین نشستم و

دستامو فرو کردم تـوی موهام .گفتم

من-مستانه یادت نیست چی کـار مـیکردی وقتی فکر کردی

جای دوستم من رفتم بیمارستان ؟ هه حاال خـودت

رفتی ؟ مستانه فکر

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان طپش pdf از ستاره خادمی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان طپش pdf از ستاره خادمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ستاره خادمـی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان طپش

قصه دختری که تـو پول غرق نشـدہ دختری که به خاطر مادرش دست از آرزوهاش کشیـد.

مادری که به خاطر دخترش شب و روزش شـد کـارو کـارو کـار

دربارہ یه دخترہ دختری که درد کشیـد.

همون دختری که عزیز کردہ پدرش نبود و از سه سالگے سنگ قبر سرد پدرش مرحم درداش بود.

دربارہ مادریه همون مادری که مـیگن بهشت زیر پاشـه

یه پسر پسری که زندگیش خانوادشـه پسری که روزگـار به کـامش خـوش نبود.

بازی سرنوشت چه تقدیری براشون رقم مـیزنه؟

داستان به تصویر کشیـدن یه زندگی سرشار از عشق و …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تندیس بی قراری

قسمت اول رمان طپش

آفتاب مستقـیم تـوی چشمام بودودونه های عرق ازروی پیشونیم سرمـیخـوردپاهام تـوی کفشای کهنه

ای که سه سالی مـیشـد ازشون استفاده مـیکردم دردمـیکرد ازاون سرشـهریک مسیربااتـوبوس وبقـیشو

پیاده اومده بودم چندوقتی بوددنبال کـارمـیگشتم اماکـارمناسبی پیـدانکرده بودم یاحقوقشون پائین

بود یامحیط کـارخـوبی نداشتن یامدرک مـیخـواست که من دیپلم داشتم یاتجربه ورزومه کـاری که

بازم نداشتم سارا یکی ازصمـیمـی ترین دوستام این کـاروبهم معرفی کرده بود،هرچندخـودش

نیازداشت اما معتقد بودکه من بیشتربهش احتیاج دارم . ظاهراانگـاردکتری بود که خارج

ازکشوربوده حالا بعدازچندسال برگشتـه ایران ومطب زده ودنبال منشی مـیگرده.

نگـاهی به ساختمون کردم ودنبال اسم بهزاد سپهری ،دندان پزشگ گشتم خـودش بود رفتم داخل

سمت راست کـافی شاپ کوچیکی قرارداشت ویمت چپ اتاقکی که پیرمردی بالباس های ابی

روشن که بهش مـیومد نگـهبان ساختمون باشـه قرارداشت،

به طرفش رفتم سلام ببخشیـدمطب دکترسپهری طبقه چندمه

سلام دخترم طبقه ۶واحد۴ -مرسی

به طرف اسانسوررفتم یکم استرس داشتم طره ای ازموهای سیاهم که بیرون اومده بودوکردم

داخل مقنعه سیاه رنگم.

باقدم های لرزان دنبال واحد ۴۲گشتمو به سمتش رفتم.

وقتی وارد شـدم اولین چیزی که.خـودنمایی مـیکرد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ناقوس مرگ pdf از مهسا.گ با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ناقوس مرگ pdf از مهسا.گ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مهسا.گ مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان ناقوس مرگ

شبهای تـهران ناآرام مـی شود ، ولوله مـی افتد در جانش ،

با قاتلی بی رحم که کـارش فقط و فقط دریـدن است و بس …

تنها نشان از او نامـی است هراس آور ….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تله پاتی

قسمت اول رمان ناقوس مرگ

دنده رو جابه جا كردم وپامو بيشتر رو گـازفشار دادم

چي شـد؟

دارن ميرسن

ِيش

ماشين روبرو پيچيد سمت خروجي بزرگراه و منم پ

پوريا ببين مي تـوني پنچرش كني

يه نگـاه به سرعت سنج انداخت

با اين سرعت ؟قربان دارين دويست تا ميرين

پس ببين اين نيروي كمكي چي شـد؟

فاصله ام با ماشين روبرو داشت بيشتر ميشـد،پامو رو گـاز فشار دادم تا

فاصله كمتر بشـه

نگران نباشيد بچه ها تمامي راه هاي خروجي رو بستن جايي نمي تـونه

بره

خـوبه

چند متر جلوتر چراغ هاي جلوي بنز هاي نيروي انتظامي روشن شـد و

بعد صداي كشيده شـدن چهار چرخ ِ ماشين و بعد بوي لنت و لاستيك به

هوا بلند شـد.آروم سرعتمو كم كردم و ماشين رو متمايل به راست پارك

كردم تا راه فراري نداشتـه باشـه اين قاتل بي رحم و فراري .هم زمان با

پوريا از ماشين پياده شـدم.سرش چرخيد به سمت عقب تاشايد راه فراري

باشـه و انگـاري وقتي همه ي راه ها رو بستـه ديد با دستاي بالا رفتـه به

نشانه ي تسليم پياده شـد.پياده شـدم ويه نگـاه به بچه ها كه همـگي

اسلحه به سمتش نشونه رفتـه بودند كردم و خـودم هم از اسلحه از

غلاف بيرون كشيدم و به پوريا اشاره كردم تا بهش دستبند بزنه.پوريا بهش

نزديك تر شـد و چند مامور با كلاش تـوي دستشون دو قدم جلوتر اومدن

تا پوريا تـو امنيت كامل باشـه.دستبند رو از كمرش بیرون کشیـد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شکاک pdf از حدیثه نادی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شکـاک pdf از حدیثه نادی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان حدیثه نادی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

داستان درباره ی دختری به نام یغما که به اجبار با پسری شکـاک که بخاطر اخلاقش دوتا ازدواج ناموفق داشتـه ازدواج مـیکنه دراین بین یه اتفاقـی پیش مـیاد…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق شکلاتی pdf از نینا دهنو

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق شکلاتی pdf از نینا دهنو

با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

 موضوع رمان: عاشقانه/طنز/کلکلی

 خلاصه رمان عشق شکلاتی

دختری شر و شیطون که به خاطر ماموریت پدرش به خـونه دوست پدرش مـیره و

مجبور مـیشـه نقش معشوقه پسر شیطون و مغرور خانواده اونها رو بازی کنه و

در این بین اتفاقات جالبی مـیفتـه که خـوندنش خالی از لطف نیست…..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان هشتمـین رنگ رنگین کمان

دانلود رمان همخـواب اجباری

دانلود رمان عرق سگی

قسمتی از رمان

مامـی:الییییییییی

من:اهههههه باز شروع شـد

بابا ولم کنین دیگـه یه لحظه آرامش نمـیشـه داشت

مامـی:الییییی باتـواممممم بیا پاااییین

من:اومدم بابا اومدم

خـووووب قبل اینکه برم یه سری تـوضیحات درباره خـودم و خانوادم بهتـون بدم

من الینا نصیری هستم ٨١ سالمه و تـهران زندگی مـیکنم مامـی من نازنین و

ددیم منوچهرخان یه خانواده باحالیم مـیگم باحال یعنی باحال هااا خـود شیفتـه

ام خـودتی بچه پرو

من دانشجو ام

صورتم خـوشمله چشمام آبیه و دماغم کوشولو و لبام خـوجل و سرخ

درکل نازم دیگـه چیکـار دارین

خـوووب حالا برم ببینم مامانم چیکـارم داره

همـینجوری که داشتم از پله ها پاایین مـیرفتم آهنگ مـیخـوندم

ـــ یه دخمل دارم شاه نداره صورتی داره گـاو نداره

به کس کسونش نمـیـدم

به پسر همسایه نشونش نمـیـدم

یعنی ریـدم تـو این اهنگ

پایین که رسیـدم دیـدم به به مادر گرام پا رو پا انداختـه و تخمه مـیشکنه و اس

بازی مـیکنه

مادر نمونه سال معلوم شـد

وجدان:خـوبه خـوبه مضخرف زیاد گفتی گمشو ببین ننت چیکـارت داره

یعنی ادب وجدانم سر راست تـو کبدتـون

واقعنم وجدانم وجدانایه قدیم

من:مامـی چیکـارم داشتی؟

مامـی:کجایی دارم ٧ ساعتـه صدات مـیزنم؟

من:واااا ٨١ دقـیقه ام نیس صدام زدی کجا ٧ ساعت، حاال ولش مامانی بگو

چیکـارم داشتی جیگر

مامـی:اولن عین انسان حرف بزن دومن کـارم مهمه بشین

طبق گفتـه مامـی جون تمرگیـدم یعنی نشستم

مامـی:خـوب گوش کن الینا منو بابات داریم مـیریم ایتالیا برای کـارای

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان جادو pdf از دل آرا دشت بهشت با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان جادو pdf از دل آرا دشت بهشت با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان دل آرا دشت بهشت مـی باشـد

موضوع رمان ترسناک

خلاصه رمان

در قسمت دوم پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریه مهناز اون رو مـی برن پیش خـودشون یعنی شاهرود. از نظر بقـیه همه چیز خـوبه ولی در واقع مهناز رنج شـدیـدی رو تحمل مـی کنه مثل کـابوس های شبانه اش….
در همسایگی خ و نه پدربرگ مهناز/ خانواده ای زندگی مـیکنن که یکی از اعضای اون خانواده…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تند باد pdf از بهاره ش با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تند باد pdf از بهاره ش با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان بهاره ش مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان تند باد

شلوغی راهرو ها و دانشجوهای ترم اولی با برگـه های انتخاب واحد

به دست صحنه تکراری اوایل هر ترم بود. نسیم و ستاره از همان لحظه

انتخاب واحد با هم آشنا شـده بودند و بر طبق اصل نانوشتنی دانشجوهای

ترم اول همـیشـه دوست دارند با یک نفر دیگر این طرف و ان طرف بروند

تا تعداد گم شـدن ها به حد اقل برسد…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان قـیاس عشق حکم دل

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آن سوی دلها pdf از آرزو هاشم آبادی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آن سوی دلها pdf از آرزو هاشم آبادی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آرزو هاشم آبادی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان آن سوی دلها

دختری از تبار تنهایی که از بدو تـولد در خانه باغ پدر بزرگش زندگی مـیکند…

با حضور عشق پسر عموی متاهلش زندگی او وارد گرد باد عظیمـی مـیشود….

با یک اشتباه …یک گمان اشتباه و از همه مهم تر یک بی فکری بچگـانه

دخترک تا اعماق منجلاب فرو مـیرود اما….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان شاه فصل

قسمت اول رمان آن سوی دلها

قلموی آغشتـه به رنگ رو داخل ظرف مخصوصش مـیذارم و با لذت وافری

به هنر دست خـودم خیره مـیشم بلاخره بعد از یه ماه کشیـدن این تابلوبه پایان رسیـد…

رنگ سبز درختان صنوبر داخل باغعجب چشم نواز و زیبا شـده و منیکه تموم

این ۲۲ سال از عمرم رو دراین باغ و مـیان آدم هایش زندگیکردم….

تابلو رو از روی سه پایه برداشتـه وکنار دیوار مـیذارم تا رنگ هایجدیـدش خشک بشن…

قدمـی به سمت پنجره باز شـدهبرمـیـدارمخیره مـیشم به باغ

زیبای مقابلم…باغی که ۴ خانواده رو در کنار همنگـه داشتـه….

از همـین فاصله هم خـونه عموکوروش دیـده مـیشـه به خصوصپنجره همـیشـه باز اتاق

شاهد..عمو کوروش اولین فرزند آقابزرگـهکه فقط یه پسر داره که حدود ده

سال از من بزرگتره و یه جوراییعزیز دردونه آقا بزرگ و اهالی اینخـونه اس…

زن عمو جیران هم زنخـوبیه تا حالا که ازش بدی ندیـدماما یه خصلت خاصی

که داره اینهوقتی با نظری موافق نباشـه به هیچوجه تغییر نظر نمـیـده

کمـی آنطرف تر خـونه ی عمه کتایون

مهربونمه عمه ای که برام کم از

مادر نیس عمه کتی فرزند دوم آقابزرگـه که دوتا بچه داره…

اولین فرزندش حسامه که ۲۷ سالشـه پسر شوخ طبع و مهربونی که

درست نمونه بارز عمو چنگیزه…

دومـین فرزندش دختر زیبا و مهربونی

به نام…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.