استیل رمان

دانلود رمان

دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین pdf از الهه احمدی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سرنوشت تلخ و شیرین pdf از الهه احمدی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان الهه احمدی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/اجباری/احساسی

خلاصه رمان سرنوشت تلخ و شیرین

ستاره ی داستان ما دختری هست که مشکلات و ناهنجاری های زیادی تـو زندگیش داشتـه

منجمله فوت ناگـهانی مادرش اونم از صدقه سر خیانت پدرش! زندگی تـوی خـونه ای که زن باباش

جواز ورودش به اون خـونه رو با مرگ مادر ستاره گرفتـه…!در این بین ستاره ی عاشق ما

مجبوره که تن به خـواستـه های ناعادلانه ی پدرش بده،خـواستـه هائی مثل یک ازدواج اجباری…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نفوذی عاشق

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حریر باران pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حریر باران pdf مریم.خ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مریم.خ مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/هیجانی/اجتماعی

خلاصه رمان حریر باران

داستان زندگی دختری به نام تابان که مجبور به قبول خـواستـه ها و

قبول رسومات قدیمـی در خانواده اش مـی شود که

زندگیش دستخـوش تغییرات زیادی مـی کند .

پایان خـوش .

دانلود رمان ویرانگر فرشتـه تات شـهدوست

متن اول رمان حریر باران

نگـاهم را از پنجره هواپیما به بیرون دوختم .هواپیما آرام به حرکت آمد.

مهماندار مشغول کمک به مسافران برای بستن کمـ ـربندشان بود و این یعنی آمادگی برای پرواز

کمربندمو از دو طرف مـی گیرم و مـی بندم و به صندلی هواپیما تکیه مـی دم نگـاهم به سحر بود که

مشغول خاموش کردن تلفن همراهش بود لبخندی مـی زنم مـی دونم که خاموش کردن

موبایلش که لحظه ای از زنگ خـوردن خلاصی نداشت چقدر برایش سخت است.

-ناراحتی اشاره به گوشی اش مـی کنم لبخند پر رنگی مـی زند و مـی گویـد

-نه ولی مثله اینکه تـو خیلی خـوشحالی

جوابش را مـی داند سکوت مـی کنم ادامه مـی دهد

سحر:اصلا دلم نمـی خـواد برگردم چقدر زود این یه هفتـه تموم شـد

آهی مـی کشـد و ادامه مـی دهد

سحر:خیلی خـوش گذشت کـاش بازم مرخصی داشتیم

همـیشـه همـینطور بود تنها چیزی که خـوشحالش مـی کردو باعث تجدیـد روحیه اش مـی شـد سفر بود

.مسافرت تنها چیزی بود که او را از خـود بی خـود مـی کردو کیفش را کوک اما من چی

چرا نمـی تـونستم از سفرم لذت ببرم چرا وانمود مـی کردم که خـوشحالم و خـوش گذشتـه و

احوالم دگرگون شـده چرا بایهلبخند تصنعی وانمود مـی کردم همه چیز خـوب است و هیچ اتفاقـی نیفتاده

چرا نمـی تـونستم همه چیز رو فراموش کنم همه گذشتـه رو گذشتـه ای که باعث این همه عذاب و

درگیری های ذهنی ام شـده و اینگونه روح وجود مرا

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بیتا pdf از مریم جعفری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بیتا pdf از مریم جعفری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان‌ مریم جعفری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

بیتا با ضمانت بابک پسر دائیش از کـانون اصلاح زنان خیابانی آزاد مـیشود و راهی جز همراهی با او ندارد، بابک که سالها عاشق بی تا بوده حتی بعد از ازدواجش با کـامران همچنان قصد حمایت از او و پسرش کیان را دارد اما …

پایان خـوش

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان اشک آتنا pdf متین مدهوش با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اشک آتنا pdf متین مدهوش با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان متین مدهوش مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه/ازدواج اجباری

خلاصه رمان اشک آتنا

آتـنا دختریــ هست کـه بخاطر حادثه ای خانوادشـو ازدسـت مـیـده وبلاهای زیادی سرش

مـیادومجبـور مـیـشـه باپسر زورگـو ومغروری زندگی بکنه

دانلود رمان روی قبرت تف مـیکنم سیرا

متن اول رمان اشک آتنا

آتنا داستان درباره دختری به اسم آتناست که ازطرف عشقش طرد شـده وبرای ادامه تحصیل به تـهران مـیره……

و اونجا اتفاقاتی مـیفتـه که مسیر زندگیش رو عوض مـیکنه….

چه اتفاقاتی در راه است؟ آتنا مـیتـونه سرنوشتش اونجور که مـیخـواد عوض کنه؟

با این که مـی خـورد راحت از مادرم ده- پونزده سال بزرگتر باشـه،

ولی عجیب خـوش تیپ بود، یه کت زرشکی پوشیـده بود و یه دامن مشکی مـیـدی،

جلوی موهاش رو هم به حالت بانمکی بیرون ریختـه بود، جوراب پارازین

مشکی نازکی هم پوشیـده بود که مثلا حجاب پاهاش باشـه، حالا مادرِ من… بذار نگم اشکم در اومد

مامان رو به من گفت:

خانوم خطیبی صاحبخـونه هستن

لبخند پهنی زدم وگفتم:

خطیبی! بایـد مال طرف های نور باشین نه؟!

لبخندش خشک شـد و با سردی گفت:

آره

و سریع نگـاهش رو از من گرفت و با تعارفِ مامان رفتن طرف آشپزخـونه

شونه هام رو بالا انداختم و برگشتم تـوی اتاق و رو به کـامران گفتم:

تـو مـی خـوای بری، برو بقـیه کـارها جابه جا کردن چیزهای کوچیکه، بابا مـیاد باهم از پسش برمـیایم

کـامران از تـه دل ذوق کرد و حتی یه تعارف کوچیک هم نکرد و گفت:

پس من مـی رم، کـاری داشتی باهام تماس بگیر

و خداحافظی کرد و رفت از این فرصت که مامان با خانوم خطیبی

سرگرمه استفاده کردم و رفتم سر وقت وسایل های خـودم و کـارتـون کتاب

هام رو گرفتم و بردم تـوی اتاقـی که برای خـودم مشخص کرده بودم و

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق در سه حالت pdf از خاطره_ضرابى #سارا_اسكندرى با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق در سه حالت pdf از خاطره_ضرابى #سارا_اسكندرى با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان خاطره_ضرابى #سارا_اسكندرى مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان عشق در سه حالت

عشق کلمه پنهان در وجودم کلمه ای که درکش برام سخت بود ولی حالا با

وجود عشق در زندگیم با وجود کسی که قلبم برایش مـیزند معنا پیـدا کرده

بعضی وقتا جدایی پایان راه نیست شایـد شروعی تازه برای درک بهتر از

عشق

رمان پیشنهادی:دانلود رمان نقاب دل مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان عشق در سه حالت

این ترم داشت تموم مـیشـد منم کم کم خـودمو

برای پوشیـدن لباس پلیس اماده مـیکردم همه چی

سریع گذشت .استرس قبول شـدن تـو این رشتـه

سر گذاشتن تمرینات سخت برای رسیـدن .به کـاری

که از صمـیم قلب دوسش داشتم مـیپرستیـدمش

البتـه برای من سختی معنی نداشت من کـاری بجز

درس خـوندن نداشتم کـاری ام به کسی نداشتم

سرم به کـار خـودم بود خانواده و وعضیت مالی خـوبی

داشتم خانوادم به شـدت مذهبی بودن چون

تک فرزند بودم از نظر محبت مشکلی ندارم ولی نه اهل

زیاد مهمونی رفتن بودم نه زیاد حرف زدن تنها رفت

امد خانوادگیمون با خانواده عمو بود که خیلی

دوسشون دارم البتـه من زیاد اهل ابراز احساسات نیستم

عموم یه پسر داره یه دختر پوریا سارا به قول

همه پوریا به خاطره عالقه زیادش به من تـو

مـیخـواد پلیس بشـه سارا ام دختر خیلی خـوبیه اونم فعال

داره درس مـیخـونه البتـه چند سالی از پوریا

کوچیک تره پدرمو عمومم تـوی کـارخـونه ای که از

پدربزرگم براشون گذاشتـه کـار مـیکنن همچی اروم بود تا..

باپیش آمدن ماجرای ازدواج من این آرامش تموم شـد

دختر خالم این تنش و ایجاد کرد .ماما نم با

این که دختر خـواهرش بود با این موضوع مخالف بود

آخه شیوا دختر ول چلی بود خالم همه جارو پر

کرده بود

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان مهر و موم شده با عشق pdf از کتایون.ح با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مهر و موم شـده با عشق pdf از کتایون.ح با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان کتایون.ح مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

ماجرا از جايي شروع مي شودكه ريتا در آغاز ۱۸سالگي به كشور زادگـاهش برگردانده مي شود و پدربزرگ ثروتمندش خـودرا از او پنهان نگـه مي دارد.او بايد طبق قرارداد ۶ سال از عمرش را در اين كشور بماند. حالا با بازگشت او از گوشـه و كنار زمزمه هايي از اتفاق مجدد به گوش مي خـورد و اين آغاز درگيري هاي ذهني او با خـودش وخانواده ايكه در حال حاضر اطراف او گـارد بستـه اند تا او را از خطرهاي احتمالي محافظت كنند و همينطور والدينش است…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان یاغی جهنم pdf از دیکتاتورs.yavarnia لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یاغی جهنم pdf از دیکتاتـورs yavarnia لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان دیکتاتـورs yavarnia مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان یاغی جهنم

روی زمـین مـی‌نشینم و به آتش جهنم خیره مـی‌شوم من افسون دختر فرشتـه

الهی در آتش سرنوشت مـی‌سوزم و همراه مردی یاغی که به دنبال همسر

خائنش مـی‌گردد، مـی‌دوم در زندگی چند صد ساله‌ام فقط دوازده سال زندگی

کرده‌ام به درون آینه که مـی‌نگرم دلارام را مـی‌بینم دختر دست پرورده عُمَر

که شش سال زندگیش را شکست، خـورد شـد اما ترسناک مانند ظلمات کولاک

زمستان شـد من کسی هستم که سیاهی را خـوشبختی، سرما را لذت و

سفیـدی و روشنایی را شوم مـی‌داند من دختری سفیـد از نسل سیاهی هستم

رمان پیشنهادی:دانلود رمان طلوع از مغرب منا معیری

قسمت اول رمان یاغی جهنم

خـون مـی‌ریزم و در خـون مـی‌رقصم پادشاه جهنم یاغی‌گری کن که من از تـو افسار گسیختـه‌ترم

به سیگـارم پک عمـیقـی زدم و دود رو دایره‌وار از بین لب‌هام بیرون فرستادم

چنگی به موهای یخی رنگم زدم و به چهرم تـوی آینه خیره شـدم سیگـار روشن رو

طبق عادتم تـو مشت دستم خفه کردم و رد سوختگی به سوختگی‌های کف

دستم اضافه کردم خیلی وقتـه که چیزی به نام «درد» رو حس نمـی‌کنم از جلوی آینه

دراور بلند شـدم و نگـام رو از قـیافه منفورم گرفتم به سمت پنجره اتاقم رفتم و از

پشت پرد‌ه‌های حریر سفیـد به خیابون خلوت نگـاه کردم زندگی من تـو سیگـار کشیـدن،

به کوچه خلوت نگـاه کردن و هر دفعه کلمه منفور رو به قـیافم چسبوندن؛ خلاصه

شـده بود این وضع دختر ارشـد حاج حافظیه کسی که زندگیش مثل چشما و

موهاش یخ بستن و دیگـه امـیـدی به باز شـدن این یخ نداره

صدای در اتاقم باعث شـد برگردم و با صدای سردم بگم:

بیا تـو…

در باز شـد و افسانه مثل همـیشـه شاد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان درباره گذشته ام نپرس pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان درباره گذشتـه ام نپرس pdf از کیمـیا ش با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان کیمـیا ش مـی باشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان

ﻫــمـﻴــﺸــﻪ ﺍﻳـــﻨـﺠــﻮﺭﯾــﻪ ﺗــﺎ ﻣـــیـﺎﯼ ﻋـــﺎﺩﺕ ﮐـــﻨــﯽ ﺑــﻪ ﺍﯾــﻨـﮑــﻪ ﺗــﻨـﻬـــﺎﯾــﯽ
مـیــای ﺍﺯ ﺯﻧــﺪﮔـــﯽ ﻟـــﺬﺕ ﺑــﺒـــﺮﯼ ﺑــﺪﻭﻥ ﻫـﯿـــﭻ ﺁﺷــﻔـﺘـﮕــﯽ ﻭ ﺩﻟــﺘـﻨـــﮕــﯽ
ﯾـﮑــﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣــﯿــﺮﺳـــﻪ ﯾــﻪ ﻣــﻬـﺮﺑـــﻮﻥ
ﺍﻭﻟـــﺶ ﺧــﯿـﻠــﯽ ﺳـــﺎﺩﻩ ﻣـﯿـــﮕــﯿـﺮﯼ ﻣــﯿـﮕــﯽ ﺍﯾــﻨـﻢ ﯾــﮑـــﯽ ﻣــﺜـــﻞ ﺑــﻘـﯿــﻪَ ست
ﺍﻣـــﺎ ﺑــﻌـــﺪ ﺍﺯ ﭼــﻨـــﺪ ﻭﻗـــﺖ ﻣـﯿــﺒـﯿﻨــﯽ ﺭﻭﺯﻫــﺎﺗـــﻮ ﭼــﻘــﺪﺭ ﻗــﺸـــﻨــﮓ ﮐــــﺮﺩﻩ
ﭼــﻘــﺪﺭ ﺻــﺒح هــا ﺑـــﺎ ﺍﻧــــﺮﮊﯼ ﺍﺯ ﺧــﻮﺍﺏ ﭘـــا مــیــشـــﯽ
ﭼـــﻘــﺪﺭ ﺷــﺒﻬـــﺎ ﺑـــﺎ ﺷــﺐ ﺑـــﺨـﯿــﺮﺵ ﺁﺭﻭﻡ ﻣــﯿـﺨــﻮﺍﺑـــﯽ
ﭼــﻘـــﺪﺭ ﺳــﺮﺣـﺎﻟــﯽ ﭼـــﻘــﺪﺭ ﺍﺯ ﺗــﻪ ﺩﻝ ﻣــﯿــﺨــﻨـــﺪﯼ ﻭ ﺷــــــﺎﺩﯼ
ﭼــﻘـــﺪﺭ ﺧــﻮﺑـــﻪ ﮐـــﻪ ﯾــﮑـﯽ ﺍﯾـــﻨـﻘــﺪﺭ ﺩﻭﺳِــــﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺗــــﻮ ﻫــــﻢ ﺩﻭﺳِــــﺶ ﺩﺍﺭﯼ
امـا

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان روزگار تلخ pdf از ناشناس با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان روزگـار تلخ pdf از ناشناس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان ناشناس مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان روزگـار تلخ

نازگل دختریست که شایـد به دنبال پیـدا کردن خـوشبختی بایـد از راز و رمز های پنهان شـده در

تقدیر آرتام مـی گذشت تا از اعجاز نگـاهش بتـواند بفهمد که نیمه ی گمشـده او

همان است و ایا مـی تـواند او را خـوشبخت کند یا نه…

اما خـوشبختی نازگل تنها با گذشتن از تمام حوادث سخت در کنار آرتام آرام آرام به حقـیقت

نزدیک مـی شـد. حقـیقتی که تنها خـود او بایـد با تمام وجود لمسش مـی کرد.احساسش مـی کرد

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوره زار معصومه آبی

قسمت اول رمان روزگـار تلخ

و آن را برای همـیشـه باور مـی کرد.نازگل پاشو ببینم نگـاش کن گرفتـه تا لنگ ظهر خـوابیـده//

اه این کی بود که بالای سرم داد و فریاد مـی زد؟ به هر سختی بود چشم هایم را باز کردم و

نگـاهم را به ناهیـد که بالای سرم دست به کمر ایستاده بود انداختم گفتم:

-چه خبره کله ی صبحی؟

به طرفم خم شـد و گفت:

-کجاش کله ی صبحه؟ هان؟‌تـو به ساعت یازده مـیگی صبح؟دستی به چشم های

خـواب آلودم کشیـدم و نگـاهم را به ساعت دیواری انداختم؛ راست مـی‌گفت

یازده بود پوفی کشیـدم و نیم خیز شـدم سرجایم گفتم:

-خـوب بلند شـدم امرتـون؟

ناهیـد با تشر گفت:

-کدوم آدمـی زبون تـو رو دراز کرده هان؟نکنه همون لاله؟

با اسم لاله سرم داغ شـد گفتم:

-ببین ناهیـد خانم حق نداری به دوستای من اینطوری صحبت کنی؟

پوزخن دی زد و همـین طور که از اتاق خارج م یش د گفت :

-پاشو ببینم بای د امروز بر ی دنبال کـار..

چن گی به موهای م زدم و از رختخـواب دل کندم رختخـواب جمع کردم و تـو کمد گذاشتم و

از اتاق زدم ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان برای نفسم pdf از نغمه جنتی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان برای نفسم pdf از نغمه جنتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نغمه جنتی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/کلکلی

خلاصه رمان برای نفسم

مهرداد زندگی خـودشو داره هیچوقت کم و کسری رو حس نمـیکنه به نظرش دخترا

لیاقت عشق رو ندارن طرز تفکرش هم برمـیگرده به شکستی که چند سال قبل خـورده…

برای همـین همه دخترا رو به بازی مـیگیره شخصیتش، یه شخصیت کـاملا خاکستریه

نه سفیـده سفیـده نه سیاهه سیاهه، اما… درست از زمانی که مردی به نام صالحی

بهش زنگ مـیزنه، زندگی مهرداد هم از این رو به اون رو مـیشـه صالحی مدام از یه

دختر گمشـده حرف مـیزنه و مدعیه که مهرداد تـو این دنیا اون دختر رو بیشتر از هر

کسه دیگـه ایی مـیشناسه و این در حالیکه که مهرداد حتی یه بار هم اسم اون

دختر رو نشنیـده ولی….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان یغمای بهار

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.