برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق اتفاقـی pdf از julia____farzaneh_m با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان julia____farzaneh_m مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/پلیسی
خلاصه رمان عشق اتفاقـی
“اهورا”
امشب باز مادرم یاد خاطرات تلخ گذشتـه افتاده و بی تابی مـی کنه.
-مامان بسه دیگـه چقدر مـیخـوای خـودت و عذاب بدی تموم شـد اون روزا،نگـا نگـا اخه مادره من چهره خـودت و تـوی آیینه
دیـدی؟!
دیـدی چقدر پیر و شکستـه شـدی؟! مـگـه تـو چند سالتـه نصف عمرتـو با داشتن شوهر عذاب کشیـدی نصف دیگـه هم با
نبودش.پس خـودت چی چرا فکر خـودت نیستی اصال؟
یه نگـاه به من بنداز من دیگـه اون پسر کوچولو تخص و شیطون نیستم که فقط کـار خرابی کنم.
با خنده و غرور ادامه دادم:
الان شـدم سرگرد این مملکت اونوقت بایـد مثل این دخترا تـو خـونه ساعت ها غرغر کنم و التماس مادر پیر و زشتمو
بکنم که افتخار بده با ما دو لقمه غذا مـیل کنه.
مامان به اینجای حرفم که رسیـد کوسن مبل و برداشت و پرت کرد سمتم،همونطور که اشکـاش و از روی صورت سفیـد
و بی نقصش پاک مـیکرد با خنده و اخم و صدایی که تـوش بغض موج مـیزد گفت:
+برو ببینم پدر سوختـه همچین دهنش و پر مـیکنه مـیگـه سرگرد مملکت انگـار….
وایسا ببینم تـو به کی گفتی پیر و زشت؟!
همـین مادر زشت و پیر یه زمانی جذابیت و خـوشگلی داشت که کل دخترای اون زمان نداشتن فکر کردی پدرت چرا
دست روی من گذاشت و… باز بغض کرد و نتـونست ادامه حرفشو بزنه.
نشستم کنارش دستاشو لمس کردم و گفتم:
من با هر اشکی که تـو مـیریزی انگـار تیر فرو مـیکنی تـو قلب من،خـواهش مـیکنم
این مرواریـدات و دیگـه نریز اونم برایمامان خـوشگلم چرا انقد گریه مـیکنی مـیـدونی
من عاشق اون چشمای دریاییتم اونوقت تـو هی بارونیش مـیکنی؟!
کسی ….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان شروع بد پایان عاشقـی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید