برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ارباب خـون خـواه من pdf از سمـیرا قاسمـی (سایه) با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سمـیرا قاسمـی (سایه) مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان ارباب خـون خـواه من
مقدمه
در این وادی حزن و محنت من بوسه زدم بر دل که آرام مـی تپد برای عشق، برای زندگی ،برای یار…
بوسه ای کوچک اما پر از عطش خـواستن،پر از تمنای بودن و پر از سرآغاز نفس کشیـدن.
آرام ،نجواگونه زمزمه مـی کنم:حضرت عشق ،من بی تـو غمـی در استخـوانم مـی گدازد…
پس بمان بامن که نفس از بازدم نفس های تـو بگیرم…
با صدای مریم که یک بند صدایم مـی زد
_ ایلناز هنوز خـوابیـدی ؟ بیـدار شو عمه جان تان آمده اند. صدای زینب بی (مادر ایلناز) در آمده است.
از خـواب بیـدار شـدم با اخم نگـاهی به او کردم
_من بایـد چه کـار کنم که تـو را هر روز صبح بالای سرم نبینم؟
با حرفی که زدم حرصش گرفت، به سمتم آمد پتـو را کشیـد
_آنقدر غر نزن ایلناز بلند شو.
با تمام نیرویی که داشتم دل از رختخـواب کندم تا بلکه مریم دست از سرم بردارد.
به سمت آینه رفتم موهایم را مرتب کردم و از داخل آن به مریم چشم دوختم.
چقدر این دختر را دوست دارم،با چشم های سبز و موهای بور واقعا زیباست.
چقدر به خاطر کـار های من اذیت مـی شود . صدایش کردم مریم؟
دست از مرتب کردن رختخـواب کشیـد
_جانم ؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رویای گـاومـیش
دانلود رمان ما با همه فرق داریم
دانلود رمان روی خط صفر
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید