برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشقم را باور کن pdf از ز.فرزانه پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ز.فرزانه پور مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/انتقامـی
خلاصه رمان عشقم را باور کن
درباره پسر دانشجویی به نام بهراد که برای گرفتن حق و حقوق مادرش که
چندین سال خدمتکـار یک خانه است به عنوان یک عاشق دلباختـه وارد زندگی
دختر کوچکتر خانواده(یاسمـین) مـیشود تا در آخر تمام اسناد و ثروت آن هارو
به نام خـود و مادرش کند اما در این بین اتفاقات زیادی مـی اوفتد که بعد از ماه ها
بهراد نظرش درباره یاسمـین تغییر مـیکند و به تدریج واقعا عاشق یاسمـین مـیشود ، اما…..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رنگ گل نسترن
قسمت اول رمان عشقم را باور کن
با صدای زنگ گوشیم از خـواب پریـدم. تا چند ثانیه گیج گیج بودم، غرغرکنان
گوشی رو برداشتم. نگـاهی به صفحه انداختم. هانیه بود.
بله!
علیک سالم یاسی خانوم! اُغُر بخیر!
سالم و درد! دختر تـو هنوز نمـیـدونی من تا ده مـیخـوابم و هیچ خـوشم نمـیآد کسی بیـدارم کنه؟
تنبل خانوم! یه نگـاه به ساعت بنداز! یازدهه!
با خنده گفتم:
– حاال کـارت رو بگو که بدجوری اعصابم قاراشمـیشـه.
کی قاراشمـیش نبوده؟
هانیییییی! خفت مـیکنما، زود کـارت رو بگو.
باشـه، باشـه… خـواستم بگم امروز با بروبچ قرار داریم بریم بیرون. پایهای؟
ساعت چند؟
حول و حوش دو و نیم. واس ناهار، همه هم مهمون مهتابیم.
جدی؟ خب پس. حاال که اینجوریه مـیام.
خسیس!
هههههه!
مرض! دو و نیم بیا سرکوچهتـون!
اوک ی! بای!
بای!
گوشی رو روی تخت پرت کردم. جلوی آیینه رفتم و نگـاهی به سر و وضع ژولیـدم انداختم.
به قدری خندهدار شـده بودم که حد نداشت. شونه رو
برداشتم و مشغول شونه کردن موهای ژولیـدم شـدم.
یاسمـین جان! خانومـی! ساعت یازدهه! بیـدار شو بیا صبحانه بخـور!
جانم گوهربانو! بیـدارم. االن مـیام.
ـ باشـه عزیزم.
موهام رو شونه کردم..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید