برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خنده های قشنگ pdf از طیبه سوری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان طیبه سوری مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان خنده های قشنگ
داستان زندگی زنی که بعد از سالها زندگی مشترک از همسرش جدا شـده و فکر مـیکنه
که شایـد دنیا به آخر رسیـده…دنیایی که آخرش اول یه دنیای دیگـه س…
یه دنیای متفاوت و پر ماجرا
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دو تا فنجون دست نخـورده
قسمت اول رمان خنده های قشنگ
چشمهایم روی لیوان آب خیره ماند تمام حرکـاتش از تحقـیر لبریز بود حتی آب تعارف
کردنش!
-نمـیخـوام
لیوان را روی مـیز گذاشت و یک نیم دور چرخیـد بی هیچ اصرار بیشتری
چشم تیز کرده بودم روی خـونسردی چشم هایی که هر لحظه غریبه تر مـی شـدند با من آرامش او
وقتی حرفهای خیلی زشت را براحتی بر زبان مـی آورد چندش آور بود
-من که دشمنت نیستم لیلی، هستم!؟ اگر نبود چشم هایش آنهمه گرد و براق نمـیشـدند
آنهمه دست هایش را پنهان نمـیکرد که نبینم -مـیخـوام سر و سامون بگیری مـیـدونم شایـد به
نظرت مسخره بیاد ولی االن بهترین فرصتـه دست هایم رابالا کشیـدم و خـودم را بغل کردم
به جای همه ی کسانی که جایشان خالی بود کنارم
تحمل دردی که حرفهای مهرناز به جانم مـیریخت حقم بود کمترین حقم
سرت و صدات درنیومد دیگـه وقتشـه یه تکونی بدی بسه هر چی سختی کشیـدی،
هر چی زدن تـوخـودت بدی وقتشـه پا شی
پیشنهاد بدی نبود برخاستم اما نه آنطوری که مهرناز خـواستـه بود نگـاهم دور تا دور اتاق
چرخیـد و خـودم پشت سرش براه افتادم
سرم را که کج کردم خـودش ایستاد از رنگ صبر کن ببینم کجا مـیری؟!
بیرنگ لب هایش همه چیز را مـیشـد حس کرد صدایم بین زمزمه و سکوت مرز لب هایم را
شکـافت: بذار احترامت سر جاش باشـه فقط لب….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید