برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق زوری pdf از زهرا چ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا چ مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/غمـگین
خلاصه رمان عشق زوری
راجب دختری ب اسم نفس ک مجبور ب ازودواج با ی پسر سرد و مغرور مـیشـه و
رمان پیشنهادی:دانلود رمان جایی نرو معصومه آبی
قسمت اول رمان عشق زوری
صدا که نداشتم نفسمو با حرص از بيني دادم بيرون که يعني منم متاسفم اصلا کي به
ماهيار گفت يه سال جهشي بخـونه که با برادرش هم دانشگـاهي بشـه ؟ کي به من
گفت دو سال جهشي بخـونم ؟ کدوم خر صفتي گفت ؟ ماهيار همچنان زير لب داشت
خـودشو اروم ميکرد که يه جوری دوباره من و اون باهم ميمونيم داشتم با خـودم و خنکي
پتـو و بالشتـو و هوا و فضا حال ميکردم که ماکـان با ارنجش زد تـو پهلوم :تـو چرا صدات
در نمياد راستي؟ تـو تاريکي که نميتـونستم با لبخـوني بهش ياداوری کنم من ناتـوانم د
ر صحبت کردن به خاطر همين يهويي و بدون فکر نيم خيز شـدم و روی لباش ضرب
در کشيدم که يعني من نميتـونم حرف بزنم بعد هم دستمو با غيض کشيدم رو لباس
خـودش که بفهمه از تماس انگشتام با لباش اصلا خـوشحال نيستم صدای پوزخندش
بدون تصوير تـو تاريکي ميومد – بعله يادم رفتـه بود لالي خـودش مارو لال کرده
حالا يه چي هم بايد دستي از جيب بذاريم تقديم اقا کنيم به نشانه اعتراض پتـومو
با پا پرت کردم کنار ماکـان :بکش روت سرما ميخـوری ماهيار :هنوز نميدوني هانا پتـو نميکشـه ؟
– چرا؟ مژه هاشون شل ميشـه خانم ؟ متاسفم برات رتبه دويي رياضي همون بي لياقتـه
ديگـه ! ماهيار :نه خير پتـو بياد روش خفه ميشـه ميميره يادت رفتـه بيماری سمپاتيک داريم
هيجاني ميشم تـو خـواب خفه ميشيم هانا به پتـو حساسه پتـو رو از حرص
روی صورتم کشیـدم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید