برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان انتقام به سبک جنسی pdf طراوت فراهانی کیا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان طراوت فراهانی کیا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی/انتقامـی/پلیسی
خلاصه رمان:
داشتم راھروی دبیرستان رو طی مـیکردم عصبی بودم ھم از خـودم ھم از مربی
ورزشمون …پوفی کشیـدم و در حالی کھ سعی کردم حرفشو نادیـده بگیرم از اونجا دور
بشم . برام عادی شـده بود ولی اینکه از ھر کسی این حرفا رو بشنوم عصبیم مـیکرد
شایـد اگـه دخترای دیگـه جای من بودن از ذوق تعریفش مـیپریـدن بغلش و ماچش///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان من تکرار نمـیشوم pdf از M_alizadehbirjandi با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان M_alizadehbirjandi مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
سرنوشت همان جمع و تفریق خاطرات است، همان لحظههایی که دلمان مـیخـواهد کمش کنیم و یا شایـد هم ضرب که زیاد شود و ماندگـار بماند. این هم یک سرنوشت است. درست از جایی که خاطره فکر مـیکند در اوج خـوشبختیست و حقـیقت زندگی به رویش لبخند زده، تلخیها شروع به رشـد مـیکنند و ریشـهاش همهی زندگیاش را در هم مـیتند؛ اما…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان من دختر نیستم pdf از پگـاه بختیاری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پگـاه بختیاری مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان:
جوانی به نام شاهین پسر عمویی به نام منصور دارد که دوست صمـیمـی اوست…. زمانی که منصور از غیبت او نگران مـیشـه… در جستجوی نشانهای از او، اتاق شاهین را وارسی مـیکنه و با دفتر خاطرات او روبرو مـیشـه… شاهین در این دفتر تعریف مـیکند که چگونه زمانی که او به دنیا آمده… مادرش دختر بودن او را از همه پنهان کرده و به همه گفتـه که او پسر است…..///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خـواستـه های اشتباه pdf از ه.عربی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ه.عربی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان خـواستـه های اشتباه
داستان درباره دختری به اسم رهاست دختری از جنس من و شما مثل ما سرشار از احساس دختری
که یه خـواهر شـهیـد داره پدرش جانبازه و مادرش بیمار اوضاع مالی خانواده اصلا خـوب نیست و
تنها نان اور خانواده رهاست رها بخاطر هزینه های زندگی حتی نتـونستـه درسش رو تموم کنه
حالا بایـد چی کـار کنه وقتی داره تـوی روزنامه دنبال کـار مـیگرده کـاری با در امد بالا مـیبینه
ولی ایا اینکـار رو مـیتـونه انجام بده یا نه مـیتـونه از خانواده اش دور باشـه یا نه رها با
مشکلات و اتفاقات زیادی روبرو مـیشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آسمان پر تلاطم
قسمت اول رمان خـواستـه های اشتباه
نگـاه غمـگینم رو از صورت پدرم گرفتم و به روزنامه تـوی دستم دوختم نمـیـدونستم بایـد چی کـار کنم از طرفی برام
درد کشیـدن پدرم سخت بود و از طرفی دوست نداشتم کل روزم رو تـوی خـونه یه نفر دیگـه به عنوان پرستار
کودک کـار کنم ولی انگـار هیچ چاره ای نبود پدرم جانباز هشت سال دفاع مقدس بود شیمـیایی شـده بود و دارو ها
و اسپری های تنفسی گران قـیمتی داشت مادرم پیر و نا تـوان بود و تـوان کـار کردن نداشت خـواهر بزرگم هم که
تـوی همون سال های جنگ اسیب دیـده بود و بعد از کلی سختی کشیـدن ده سال پیش فوت کرد و حاال فقط من
بودم که مسئولیت یه خانواده روی دوشم بود چند روزی مـی شـد که دنبال کـار مـی گشتم ولی جز یه مورد چیز
خـوبی پیـدا نکردم اون مورد هم حقوق خـوبی داشت هم مناسب یه دختر بود به عنوان پرستار کودکـان بایـد تـوی
خـونه فردی زندگی مـی کردم و از بچه هاش مراقبت مـیکردم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان امانت عشق pdf از فریـده شجاعی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فریـده شجاعی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
ﺑﺎزم ﻣﺜﻞ ﻫﺮ روز ﺻﺪای ﻣﺎﻣﺎن ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ: . ﭘﺎﺷﻮ دﺧﺘﺮ ﻧﮑﻨﻪ ﻣﯽ ﺧﻮای
ﺗﺎ ﻟﻨﮓ ﻇﻬﺮ ﺑﺨﻮاﺑﯽ ؟ ﭘﺎﺷﻮ ﻣﺪرﺳﺖ دﯾﺮ ﺷﺪ … ﺷﺮاره… ﺷﺮاره ﺑﺎ ﺧﻮاب
آﻟﻮدﮔﯽ ﺑﯿﺪار ﺷﺪم.ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﻨﻔﺮاﻧﺲ اﻣﺮوز ﺗﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎی ﺷﺐ ﺑﯿﺪار ﺑﻮدم.
اوﻣﺪم ﺗﻮ آﯾﻨﻪ ﻧﮕﺎه ﮐﻨﻢ اﻣﺎ ﭼﻮن ﻣﯽ دوﻧﺴﺘﻢ ﻣﻤﮑﻨﻪ از ﻗﯿﺎﻓﻢ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﻨﻢ ﻣﻨﺼﺮف ﺷﺪم.
دﺳﺖ و ﺻﻮرﺗﻢ رو ﺷﺴﺘﻢ و رﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﻣﺎن اﯾﻨﺎ . ﺳﻼم!ﺳﻼم! . ﺳﻼم ﻣﺎﻣﺎن ﺟﺎن
ﻣﺎﻣﺎن . ﺳﻼم ﻋﺰﯾﺰم ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ ﺑﯿﺪار ﺷﺪی ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﻧﺪاری ﻋﻤﻢ ﻣﺪرﺳﻪ
داره ﻧﻪ؟ آرش ﻧﮕﺮان درس و ﻣﺸﻘﻢ ﺷﺪی ﯾﺎ ﺧﻮدم ﺑﺮادر ﺟﺎن؟ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ
ﮔﻔﺘﻢ اﯾﺸﺎﻻ اﯾﻨﺪﻓﻌﻪ اﮔﻪ ﺧﺪا ﺑﺨﻮاد ﺣﻠﻮا رو اﻓﺘﺎدﯾﻢ. اوﻣﺪم ﺟﻮاﺑﺶ رو ﺑﺪم ﮐﻪ
ﻣﺎﻣﺎن ﮔﻔﺖ:ﺑﺲ ﮐﻦ دﯾﮕﻪ آرش ﺟﺎی ﺟﻮاب ﺳﻼﻣﺘﻪ؟اﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﭼﯿﻪ؟ﺧﺠﺎﻟﺖ
ﺑﺰرگ، داره ﺑﻪ ﺧﺪا !ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎر ﮐﻨﻢ از دﺳﺖ ﺷﻤﺎ دو ﺗﺎ؟ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ دﯾﮕﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺮ
ﺑﺬارم ﺑﻪ ﮐﻮه و ﺑﯿﺎﺑﻮن ﺷﺪﯾﻦ اﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﺪا! ﯾﻪ زﺑﻮن ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ واﺳﻪ آرش در آوردم و
ﻧﺸﺴﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﺑﺎﺑﺎ.ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ رو ﺧﻮردم و ﺳﺮﯾﻊ آﻣﺎده ﺷﺪم و ﺑﻌﺪ از ﺧﺪاﻓﻈﯽ
رﻓﺘﻢ ﻣﺪرﺳﻪ. *** از در ﮐﻪ رﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎدت ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺳﺮک ﮐﺸﯿﺪم ﺗﻮ اﺗﺎق
ﺳﺮاﯾﺪار ﻣﺪرﺳﻪ: ﺑﻪ ﺑﻪ ﺳﻼم ﺑﺎﺑﺎ!ﭼﻪ ﻃﻮری؟ﺻﺒﺢ زﯾﺒﺎی ﺑﻬﺎرﯾﺖ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان راز گردنبند pdf از s_mokhtariyan با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان s_mokhtariyan مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان راز گردنبند
مرجان تـوی بچگی پدر و مادرش تـوی یک تصادف عمدی کشتـه مـیشـه
دوست پدرش سرپرستی اون رو بعهده مـی گیره مرجان با تـوجه به
مشکلات دختری زود رنج و حساس ولی محکم بار مـیاد وارد شرکت
استادش مـیشـه چون اعتقاد داشتـه که بایـد روی پای خـودش بایستـه
در کنار اون سعی داره راز گردنبندی رو که پدرش براش به جا
گذاشتـه کشف کنه..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان با نگـاهت آرومم کن
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان همه زن های من pdf از ساره م با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ساره م مـی باشـد
موضوع رمان:عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان
داستان درباره پسری هست که تحت شرایطی مجبور مـیشـه با چند تا دختر ازدواج کنه در حالیکه فقط یکی از اونها رو واقعا دوست داره///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اگر چه اجبار بود pdf از الهام.ح با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان الهام.ح مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
همه چیز برای من یک بازی بود یک بازی تلخ و اجباری اصلاً نمـیـدونستم با این بازی چی به سر خـودم و اون بیچاره مـیاد
فقط برام آبروی بابام مهم بود اما اون بیچاره !! تقصیری نداشت مجبور بودم در برابر نگـاه های سرد و پرسشگرانش فقط سرمو بندازم پایین و سهم اون فقط سکوت بود سکوت
صدای خرد شـدن غرور و احساس و شخصیتشو مـیشنیـدم اما کـاری از دستم برنمـیومد خـودمم بازیچه بودم! این لکه ی ننگی بود که داشت آبروی چندین ساله ی بابامو مـیبرد چاره ای نبود ! نمـیـدونستم تا کی بایـد همدیگر رو تحمل کنیم اما بد کردم باهاش! خیلی بد! اما هر چی بود بایـد خـودمو آماده ی یه زندگیه جهنمـی و شوم که در انتظارم بود مـیکردم خـودمو به تقدیر سپردم
هر چه بادا، باد
دختری زجر کشیـده…بی گناه مجازات مـیشود و در این مجازات پسری را هم با خـود شریک مـیکند…نمـیخـواهد اما برای حفظ آبروی پدرش مجبور مـیشود
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان طناز pdf از saba_sh78 مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان saba_sh78 مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز/کلکلی
خلاصه رمان طناز
طناز دختری شیطون و لجباز که روز اول دانشگـاهش با پسری دعواش مـیشـه و ازش متنفر مـیشـه..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان همدم روزهای سخت من
قسمت اول رمان طناز
ولی طی یه کـار گروهی داستان عاشقانه ای شروع مـیشـه…
طاها نردبونو گذاشت کنار درختـو ازش بالا رفت الان
وقت تلافی بو? ˖
نردبونو آروم شروع به تکون دادن کردم
طاها:آااای طناز نکن چیکـار مـیکنی دختره ی دیونه الان
مـیوفتم طناااااز
غر نزنیحقتـه طاها حقتـه تا دیگـه تـو باشی برای یه پرتقال اینقد
طاها:باشـه نکن الان مـیوفتم زمـین نکن طناااااز
نردبونو با شـدت بیشتری تکون دادم و از درخت فاصله
گرفتم
طاها:آااای آاااای طناااااااز
طاها همراه با نردبون شوت شـد رو زمـین
با خنده:نگـاش کناااا داداشی گفتم پرتقال ازدرخت واسم
بچین نگفتم خـودتـو واسم بچینیاااا
طاها:آااای کمرم،،طنااااز فقط دعا کن دستم بهت نرسه
وگرنه بلایی به سرت مـیارم که تا یه مدت منو ببینی ازم
بترسداداش جوونم عمه ی نداشتمونو بترسون من از این
تـهدیـدات نمـیترس? ˪
اینو که گفتم طاها از رو زمـین بلند شـد آروم آروم داشت
مـیومد سمتم خیلی عصبانی بود قـیافش مثل این
گـاوایی شـده بود که انگـار پارچه قرمز دیـدن
فرارو به موندن ترجیح دادم و دویـدم سمت خـونه
طاها:طناااز وایسا طناااز وایسااا تا بهت بگم دختره ی
روااانی
سریع وارد خـونه شـدم طاها هم ازاونطرف داد مـیزد که
بایستم تا حسابمو برسه
مامان:طناااز دوباره چیکـار کردی که صدای طاها در
اومده؟!دختر تـو یه روز نمـیتـونی دست از بچه بازیات
برداری؟!
اینو گفتمو پریـدم تـو اتاقمو درو قفل کردممامانجونم فعلا وقت دعوا نیست بوبای
طاها:مامان این طنازکجا رفت
مامان:تـو اتاقش باز چیکـار کرده
طاها:ازم پرتقال مـیخـواست یکم غر زدم و بعدش رفتم
نردبونو از انباری اوردم واسه خانم پرتقال بچینم..
اینستاگرام:@delneveshte_haye_man23
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پاییز بی رنگ pdf از آدرین امـیری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آدرین امـیری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان پاییز بی رنگ
دختری از جنس احساس که بازیچه سرنوشت مـی شـه. و دچار ابهام احساساتش مـی شـه و
این ابهام سرنوشتش رو به بازی مـی گیره و به کل عوض مـی کنه..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تنها نیستیم
قسمت اول رمان پاییز بی رنگ
امشب در سر شوری دارم؛
امشب در دل نوری دارم؛
باز امشب من، در اوج اسمانم
ان روزها انگـار واقعا در اوج اسمانها بودم
چه بی دردسر مـیگذشت زندگی!
و من بی خبر روزها را پشت سر مـیگذاشتم؛
هنوز معنی روزهای سخت را نچشیـده بودم؛
معنای بدبختی، برایم نخـواندن درس بود و امتحان فردایش…
چقدر دوست داشتن تـو، از دور برایم سخت
شـده است!
دلتنگ تـو شـدهام…
دلتنگ چشمهایت، صدایت، هنوز صدای مردانه تـو در گوشم
مـیپیچد، که مرا با عشق صدا مـیزدی دلارام
چقدر این اسم از زبان تـو زیبا به نظر مـیامد!
مقابل ایینه ایستادم به خـودم نگـاه کردم چقدر در این دوسال شکستـه شـدهام؛
انگـار این دوسال اندازه بیست سال مرا پیر کرد!
همه چیز خـوب پیش مـیرفت؛ روزها را یکی پس از دیگری پشت سر مـیگذاشتم؛
مهمانی هفتگیمان با بچههای دانشگـاه بود….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید