برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آریتمـی pdf از مبینا شریعتی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مبینا شریعتی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/معمایی
خلاصه رمان آریتمـی
من یک پزشک هستم و علم پزشکی مـی گویـد:
«متـوقف شـدن ضربان قلب یعنی مرگ!»
اما من ذره ذره جان دادم تا فهمـیـدم ایستاده مردن یعنی چه!
دل کندن از افراد مهم زندگی ات یعنی مرگ
وداع آخر با هرچیزی که تـو را به این دنیا وصل مـی کند، یعنی مرگ
فقدان امـیـد و آرزو و از دست دادن یعنی مرگ
رفتـه رفتـه نقاط پررنگ زندگی ام رنگ باختند و دل کندن را از بر شـدم
از خانواده ام، از زندگی بی خطر و آرامم، از هر
چیزی که مرا به گذشتـه مرتبط مـی کرد و از خـودم!
اما یک جایی از زندگی دیگر نتـوانستم چشم ببندم و بگذرم یک جا نتـوانستم بگذرم
از یک نفر نتـوانستم بگذرم ایستادم تا برای گرفتن سهمم از دنیا، یک بار برای همـیشـه بجنگم
گـاهی بایـد ایستاد و به عشق، خـوش آمد گفت!…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
دانلود رمان خدمتکـار هات من
قسمت اول رمان آریتمـی
تنها ثانیه ای دیگر تا ریزش اشک هایم زمان داشتم. با بغض پرسیـدم:
دنبال چی هستی دقـیقا؟ بگو شایـد تـونستم کمکت کنم خب.
مـی خـوام یه آدرس کوفتی یا دست کم یه اسم از شرکت
داروسازشون پیـدا کنم تبسم. جونِ خیلیا در خطره. داره
دیر مـی شـه!
گوشی را تـوی دستم جا به جا کردم و لنز دوربین را طوری
تنظیم کردم که حیان به تمام زوایای اتاق مشرف باشـد.
خـواستم چیزی بگویم که حالت غیر عادی اش
شکم را برانگیخت. نگـاهش با بهت خیره ام بود.
لب هایم در اثر فشار استرس خشک و دردناک شـده بودند.
برای جلب تـوجهش با نوک انگشت به ال سی دی گوشی
ضربه زدم:
چتـه؟ اونا که اطالعات به این….
طبق درخـواست صاحب اثر لینک دانلود حذف شـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق من pdf از مریمـی بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریمـی بانو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
چقدر سختـه تـو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدیـد و به جاش یه زخم همـیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت شوی،حس کنی هنوز هم دوسش داری. چقدر سختـه دلت بخـواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زن کمانگیر pdf از رویا رضوی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان رویا رضوی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
آرش آریا بعد از دوازده سال به دلیلی نا معلوم از
پاریس به زادگـاهش تـهران بازمـی گردد . دختری جوان به عنوان یک دوست صمـیمـی به پدر و مادرش نزدیک
شـده و آرش در این سفر تلاش مـی کند تا علت دوستی این دختر با پدر و مادرش را بفهمد . در این سفر به این
نتیجه مـی رسد که این دختر جوان ربطی به گذشتـه رمز آلود خانوادگی اش دارد . اما آیا آرش آریا ؛ شقایق
مهرجو را به خـوبی شناختـه ؟
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خانزاده دلربا pdf از نامشخص مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان خانزاده دلربا
خانزاده دلربا داستان ازدواج یه دختر ۱۳ ساله است که به عقد پسر خان در مـیاد
مرد بی رحمـی که کـارش فقط عذاب دادن و تحقـیر کردن این دختره…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان خط و نشان مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان خانزاده دلربا
آآ دستامو از سقف بستـه و مثل يك شيء بي ارزش ارزيابيم ميكنه يه شلاق تـو دستشـه
كه مدام باهاش بهم ضربه ميزنه: -حقيري! كثيفي! دختره دهاتي!
با نفرت نگـاهش ميكنم كه سرشو مياره جلو چشاي سرد و مغرورشو با وقيحانه ميخ نگـاهم ميكنه:
-بهت اجازه دادم نگـاهم كني؟
و ضربه محكم شلاق روي تنم ميشينه و جيغ ميزنم! ميخنده مثل ديوونه ها! خنده اش عصبيه!
ميره پشتم مي ايستـه و لباسمو جر ميده يهو سردي چاقو رو روي كمرم حس ميكنم! تمام وجودم به لرزه در مياد و مي نالم:
داري چيكار ميكني؟
بي رحمانه چاقو رو درست جايي ميكشـه كه با شلاق زخم كرده. جيغي از تـه دل ميزنم كه
چاقو رو ميندازه زمين و و دستمال سفيد شب زف.افمون رو برميداره: -اونا خـون
ب.كارتتـو ميخـوان ولي من فقط بهشون خـون ميدم! درحالي كه از درد كمرم هق هق ميكنم
شروع ميكنم به فحش دادنش. خاتـون مي گفت شب زفاف درد داره ولي من نمي دونستم اينطوري!
در حجله رو باز ميكنه و دستمال رو پرت ميكنه سمت جمعيت و صداي كل زن ها و شادي مياد.
مهموني ادامه پيدا ميكنه و من با لباس حجله ام از درد به خـودم مي پيچم! فكر مي كردم
وقتي عروس خان زاده ميشم زندگي شاهانه اي در انتظارمه ولي اين وحشي بازيا رو نميدونستم
صداي پاهاشو كه نزديك ميشـه مي شنوم. خم ميشـه و چاقوي آغشتـه به خـونم رو برميداره و جلوي…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان انتقام زیبا pdf از معصومه ملک حمودی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان معصومه ملک محمودی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان انتقام زیبا
پدر هونیا یک شغل کـاملا متفاوت داره،یه شغلی که در نهایت ختم مـیشـه به قاچاق،کلاهبرداری و…
اما تصمـیم مـیگیره از اون شغل بیاد بیرون اما رئیسش یه شرطی مـیزاره که باعث
تغیر زندگی هونیا مـیشـه و این شرط با یک انتقام همراه است…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خدمتکـار هات من
قسمت اول رمان انتقام زیبا
در خـونه تـوسط آقا رضا نگـهبان خـونه، باز شـد و اشکـان،راننده شخص یم رفت داخل ح یاط و مستقـیم
رفت سمت پارکینگ وقتی ایستاد منم پیاده شـدم و بعد از یه تشکر از اشکـان رفتم سمت در و بازش
کردم و رفتم داخل خـونه
به محض ورودم به خـونه هاوش با ذوق دوی د سمتم و با دیـدنش کم مونده بود بال در بیارم سریع
رفتم سمتش و بغلش کردم و یه دور چرخیـد م
هاو ش:آبجی جونممم م
-آخ قربونت بشـه آب ج ی
همـین جور ی که هاوش بغلم بود رفتم سمت پذیرایی و دیـدم بابا با لباس ب یرو نی نشستـه و ۲ تا
بادیگـارد هاش کنارش ایستادن
من:سلام باب ا
-سلام هاوش نیم ساعت مـیشـه که اومده مامانتـون گفت:تا شب بمونه چون مثل اینکه خ ی لی دلش
تنگ شـده برامون
بغض گلوم رو فشار داد و کلمه مامانتـون تـو سرم اکو شـد
» مامانتـون «: از وقتی که جدا شـدن یه بار هم اسم مامان رو نیاورد همش گفت
سعی کردم وانمود نکنم که از کلمه مامانتـون طبق معمول ناراحت شـدم و برای همـین گفتم:باشـه آقا
هاوش تاج سر ماست
بعدش به هاوش نگـاه کردم و گفتم:مـگـه نه مرد کوچک؟
هاوش هم لبخند شیر ینی زد و گفت:اوهو م
باب ا:خـوبه برین تـو اتاقتـون،برای ناهار بیاین پ ایین
من:چشم….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دو خـواهر pdf از فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی رامـیتـوان پاک کرد اما عشق راهرگز یه نگـاه به بلیط تـو یه دستم کردم یه نگـاه به ساعت پروازاخـوب هنوز نیم ساعتی وقت داشتم ساک کوچک دستیم روی یه کی از صندلی های سالن گزاشتم موهای بلندم که سفت باالی سرم جمع کرده بودم باز کردم دوباره سردردم شروع شـده بود ی تکونی به سرم و موهام دادم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان انتقام یا انتقام pdf از Masoomeh kh82 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Masoomeh kh82 مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان انتقام یا انتقام
در دنیای ساده و بی رنگ هیچ بازی انجام نشـده و نخـواهد شـد اما دوبرادر ازدیار
دیگری وارد این دنیا مـی شوند و این دنیارابه آتش مـیکشند دوبرادر از عالمـی دیگر
بازی ای را شروع مـیکنند،یکی خالی از بدی و دیگری پر از گناه اما در شروع بازی
جایگـاهشان عوض مـیشود چه اتفاقـی خـواهدافتاد؟ پریا دختری که زندگی پر آرامشی
را برای خـودش بعد از ۳ سال سختی ساخت،قسم خـورد که هرچیزی شود
هر کسی که باشـد هیچوقت اجازه ندهد که زندگی و آرامشش را نابودکند
اما با ورود دوبرادر حاضراست قسمش را بشکند؟ .و دراین مـیان این دوبرادر
قصد شروع بازی ای رادارند .به نام انتقام!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عاشق بی پناه
قسمت اول رمان انتقام یا انتقام
سرعت ماشین اینقدر زیاد بود که خـودمم متـوجه نشـدم که چجوری این
همه وقت پام فقط رو گـازبوده .
گریه هاش منو عصبانی تر مـیکرد طوری ترمز گرفتم که تـوجه
اطرافیانم به ماجلب شـد،صدای گریه هاش دیگـه در نیومدمثل اینکهباالخره ترسیـد
از ماشین که پیاده شـدمرفتم طرفش و درو باز کردم: بیا پایین
شبنم:نکن اینکـارو تـورو خدا بس کن گفتم بیا پایین! ) با داد (
دستشو گرفتم وپرتش کردم بیرون ماشین
شبنم:چرا اینکـارو با من مـیکنی هان؟! مـگـه من چیکـارت کردم؟؟
سکوت کردم در حالیکه اخمم و غلیظ تر کرده بودم پشتمو کردم بهش
داشتم طرف ماشینم مـیرفتم که یهو بازومو گرفت
شبنم:چرا جوابمو نمـیـدی؟ گفتم من باهات چیکـار کردم که اینجوری
باهام رفتار مـیکنی؟ د حرف بزن دیگـه الل شـدی؟؟
درحالی که از حرفاش جوش اوورده بودم رو کردم بهش و محکم بدون
اینکه بدونم دارم چیکـار مـیکنم هولش دادم رو به زمـین افتاد
خفه شو مـگـه تـو کی هستی که ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گم گشتـه pdf از زهرا.هس با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا.هس مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری بنام رزا که ۲۱ سالشـه او زلزله ست برای خـودش ولی سعی در مغرور بودن دارد . مادرش را در سن ۱۷ سالگی در اثر سانحه تصادف از دست مـیـدهد . او به همراه پدر و نامادریش در یکی از سواحل جنوبی انگلستان ساکن اند . او از مادری ایرانیست. خلاصه این که رزا برای رهایی از خیلی دغدغه هایش به سفری مـیرود که باعث دگرگون شـدن مسیر زندگیش مـیشود و سرانجام ناخـواستـه یا خـواستـه سر از سرزمـین مادریش بیرون مـیاورد که ..این صدای مادر خـونده ام بود . خیلی سرد و خـودخـواهه! به زور زن بابام شـد . هر چند بابا عاشقانه دوستش داره ، ولی من اصلا ازش خـوشم نمـیاد . از دو سال پیش تا الان دارم به زور تحملش مـی کنم . اون موقع که بابا مـی خـواست زن بگیره مـی گفت…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تـوماژ pdf از سحر با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سحر مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
رمان در باره مردیه به اسم تـوماژ …..تـوماژ یه مهندس سرامد با یه شرکت موفقه که بازحمت شبانه
روزی خـودش ودوستش تـونستـه پیشرفت زیادی بکنه اما او یه هدف دیگـه هم داره اون هم برنده
شـدن تـو یه مناقصه برای یه پروژه بزرگـه که با همـین بهانه به سرزمـین مادری برمـی گرده و با افرادی
شریک مـی شـه که روزی اون رو به بدترین نحو زمـین زدن ….. اما در این بین اتفاقات زیادی مـی افتـه
و رازهای زیادی برملا مـی شـه که رفاقت چندین ساله و عهد محکم برادریشون رو دست خـوش
طوفان های سهمـگین مـی کنه ….پایان خـوششریک مـی شـه که روزی اون رو به بدترین نحو زمـین
زدن ….. اما در این بین اتفاقات زیادی مـی افتـه و رازهای زیادی برملا مـی شـه که رفاقت چندین
ساله و عهد محکم برادریشون رو…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تسکین قلبم pdf از نگین رستمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگین رستمـی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان تسکین قلبم
لیـدوکـا یین مـی زنین دردش اروم مـیشـه
یا وقتی که معده تـون درد مـیکنه یه دونه
رانیتیـدین م یخـوری ن دیگـه اثر ی از درد نیست
یا بهتره بگم سرتـون که درد مـیگیره با یه ژلوفن به دردش خاتمه مـی دین
ولی قلبتـون,قلبتـون که درد بگیره با هی چی خـوب نمـیشـه
این قلب چیه که نه با لیـدوکـا یین نه ران یتیـدی ن نه ژلوفن با هی چی اروم نمـیشـه
واقعا این قلب چیه؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان تسکین قلبم
با صدای االرم گوشیم از خـواب بیـدار شـدم گوشیم رسما داشت هوار مـیکشیـد که پاشو دیگـه چقدر
مـیخـوابی با کرخت ی به سمت سرویسی که تـو اتاقم بود ابی به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون
,امروز ساعت۱۰با باران قرار داشتم بعد سه ماه قرار بود دوست خل چلمو ببینم اخ که چقدر دلم براش
تنگ شـده رفتم جلو اینه و موهامو بافتم همـی شـه خـودم موهامو مـیبافتم چون کسی نبود برام ببافه
خـودم مجبور بودم اینکـارو انجام بدم اخه مـیگن هیچی مثه این لذت بخش نی ست که مامانت موهاتـو
شونه بزنه و برات ببافه , کرمتـو شکر خدا ما که نمـیخـوایم کفر بگیم ولی اگـه مامانم االن بود چی از دار
دنیا کم مـیشـد ب یخی ال این فکر و خ یاالت مـیشم و صورتمو ی کم ضد افتاب مـیزنم تا ی کم از ای ن بی
روح ی دربیاد
تـو اینه به خـودم نگـاه م یکنم ابرو های کشیـده چشای بادومـی به رنگ قهوه ای صورت گرد بی نی گوشتی
که همه مـیگن به صورتت مـیاد و خـودم ازش متنفرم و چون از عمل متنفرم به همـین راضی م چه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید