برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دختر بوکسور honey66 pdf با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان honey66 مـیباشـد
موضوع رمان :طنز
خلاصه رمان:
داستان از زبون دختر ۱۸ ساله ی بیان مـیشـه که خیلی دیوونست یعنی مـیگم دیوونه دیوونه ها///خب یه جورایی خیلی هم بد شانسه و همش سوتی مـیـده این خانم از یه طرفی کیک بوکسر هم هست برعکس سنش هیکل درشت و اندام ورزیـده ای داره اخلاقای جالبی داره همـیشـه هم پایست با اینکه پولداره ولی هیچی تـو دلش نیست صافه صافه عین آینه ولی آیا اتفاقای خـوب و بد روزگـار مـیزارن/////
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عاشق حقـیقـی pdf از پانی مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پانی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز
خلاصه رمان عاشق حقـیقـی
یگـانه کسری دختری بیست و دو ساله است که وقتی هشت سالش بوده پدر و مادرشو
از دست داده و از اون به بعد با خانواده عموش زندگی کرده … رابطه ی خیلی خـوبی با
پسر عموش رامـین داره … رامـین بعد از پنج سال تحصیل در کـانادا برمـیگرده … رفتار های
رامـین به همه حتی خـود یگـانه این باور رو مـیـده که رامـین عاشق یگـانه است ولی …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان تاوان گناه خـواهرم پانی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان کـاس pdf از غزل داداش پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان غزل داداش پور مـیباشـد
موضوع رمان : اجتماعی/عاشقانه
خلاصه رمان کـاس
خیال من تا حالا عاشق پاشِق نشـده بودم… یعنی اصلاً به زندگیِ مشترک و این حرفها فکر نکرده بودم…
ولی وقتی تـو رو با اون مانتـوی گلبهی و روسریِ همرنگِ مانتـوت سر به زیر تـو خیابونِ امام دیـدم بندِ دلم پاره شـد…
اون لحظه به خـودم قول دادم که هر طور شـده به دستت بیارم هر طور شـده تـو رو تـو خـونهام،
کنارم و تـوی آغوشم داشتـه باشمت! مـیدونستی که من هیچوقت زیرِ قولم نمـیزنم؟
بهار بود اما شکوفه نای پا گذاشتنِ به این خانه که هر روزَش آمـیختـه شـده بود با جنگ و دعوا را نداشت.
صدای عربدهی خروش چهار ستـونِ خانه را لرزاند:
-دِ مـگـه دستِ تـوئه دخترهی خیره سرِ؟
و پشتِ بندش صدای جیغِ خزان:
-آره! دستِ منه چون زندگیِ منه…من نمـیذارم زندگیام رو تبدیل به جهنم کنین…
طوری که هر روز آرزو کنم کـاش مـیمردم! به من چه که خُلود رو مـیکشن؟
بکشن! خربزه رو اون خـورده من بایـد پای لرزش بشینم؟
خُلود داد زد:
-هوی خـ…
با پرتاب دمپاییای که مامان به سویش و برخـورد دمپایی به کتفش حرفش قطع شـد و ناباور گفت:
-اِ؟ مامان؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان نمـیشود با چای مست شـد غزل داداش پور
قسمت اول رمان کـاس
مامان و دردِ بیدرمان!…جز جیگر نگیری الهی نمک نشناس! سر خـواهرت بازی زدی بیغیرت؟
خـواهرت؟ وای، وای…من آخر از دست تـو سکتـه مـیکنم. وای خُلود وای!
حاج بابا با آن صدای پر صلابتش گفت:
-بسه! همتـون ساکت شین! اینجا حرفِ آخر رو من مـیزنم و حرفِ آخرم اینه که
خزان زنِ جسور آذری مـیشـه! حالا هم همتـون برین سرِ کـاراتـون…آخر هفتـه آذری مـیاد خزان رو نشون مـیکنه.
خزان با پرخاش جیغ زد:..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان همنوای دل pdf از نامشخص با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
آوا دختری درونگراست که دریای زندگیش به آرومـی و بدون موج در حالبو گذره و طوفانی به نام
کسری نامزدش زندگیش رو به حالت موجهای پر از آشفتگی درمـیاره. با برملاشـدن راز پنهانشـده در
گذشتـهی کسری، مراسم عروسی به هم مـیخـوره و آوا برای دوری از تنشها و پیـداکردن دوباره آرامش
قبل از این طوفان، به سفری طولانیمدت دست مـیزنه تا شایـد بتـونه پیـداش کنه….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان روز را بلندتر مـی خـواهم pdf از رهایش با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان رهایش مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان روز را بلندتر مـی خـواهم
داستان زندگی یه نفره، کسی که شایـد و در ظاهر یه زندگی عادی، با بالا و پایین های معمولی
با تلاش های روتین برای امروز رو به فردا رسوندن، برای گذر از فراز و نشیب های روزگـار رو از سر
مـی گذرونه اما همـیشـه وقتی گذشتـه و آینده یه جایی تـوی حال بهم مـی رسن، واکنش های
متفاوتی رو ایجاد مـی کنن. احساسات مختلف، برخـوردهای متغیر، نتیجه گیری های متفاوت
دامون هست و روزگـارش، روزگـار گذشتـه و حالش و از همه مهمتر آینده اش…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان پنجره ها مـی مـیمـیرند رهایش
قسمت اول رمان روز را بلندتر مـی خـواهم
درست شـد؟:
مـی شـه
اميد به خدا مطمئنی؟:
اوؾ مـی شـه انقدر نری و نيای؟
يه چيزی حدود يک ساعت و نيمه سرت اون تـوِا:
خب باشـه مـگـه سرم تـو حفره های ممنوعه ی تـوِا که شاکی هستی
برو يه ساعت و نيم ديگـه بيا صحيح و سالم تحويلش
بگير برو برو من تـو رو يه ساعت و نيم دور و بر خـودم نبينم
باشـه، پس من مـی رم لباسهامو بشورم و:
برگشتم سمتش و با چشمهای گرد شـده و ابروهای درهم زل زدم
بهش همون جوری که انگشت اشاره اش رو مـی ماليد به
چونه اش گفت: خب اميدی به درست شـدن اين ماشين ندارم
از جام بلند شـدم، دستـهامو گذاشتم رو شونه هاش و همون جوری
که به سمت ورودی آشپزخـونه هلش مـی دادم گفتم: برو تا
سر کوچه و برگرد، صدای نخراشيده ی نتراشيده ی
اين ؼارؼارک تـو اين خـونه طنين انداز مـی شـه بدو
بدی اين آشپزخـونه های مدرن همينه ديگـه در نداره در داشتـه باشـه
تيپا مـی زنی در …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان باشوان pdf از مهسا امـینی (زینب) با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهسا امـینی (زینب) مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان باشوان
مافیا ترسناک خاورمـیانه باشوآن مرد خشک و بی انعطافی که با یک نگـاه تن همه رو به لرزه درمـیاره،
برای انتقام دختر قاتل خانواده اشو گروگـان مـیگیره ولی… همه چیز با فهمـیـدن اصل ماجرا عوض شـد
ولی وقتی ک همه چیز تموم شـده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بد یمن
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اغوا شـده pdf از tromprat با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان tromprat مـیباشـد
موضوع رمان:خانوادگی/پلیسی
خلاصه رمان اغوا شـده
نمایشنامه درمورد پلیسی فراری که با دسیسه، برادر همسر فوت شـدش ،مجرم شناختـه شـده
و چون دادگـاه عمل رو به قتل عمد ثبت کرده مجبور شـده فرار کنه
در حین فرار زخمـی شـده و به خـونه یکی از اهالی روستای
دور افتاده ،که تـو مسیرش بوده پناه آورده
رمان پیشنهادی:دانلود رمان سنگ سیاه مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان اغوا شـده
چراغ های خـونه خاموش بود و فضای تاریکی بر خـونه حکم فرما شـده بود خـونه محقر و
کوچیکی بود و وسایل کهنه و کمـی تـو هال چیـده شـده بود کـاموس دستگیره پنجره رو
به آرومـی در آورد و وارد خـونه شـد، زخمش به شـدت خـونریزی مـیکرد و هر لحظه ممکن بود
بخاطر این خـونریزی شـدیـد از حال بره سگ های پلیس ممکن بود از بوی خـون، ردش رو تا
اینجا زده باشن به سمت آشپزخانه حرکت کرد تا جعبه کمک های اولیه رو پیـدا کنه
نور کمـی از آشپزخـونه به هال افتاده بود و مسیر رو روشن مـیکرد کـاموس با درد زیاد
خـودش رو به دیوار تکیه داده بود و آروم به سمت آشپزخـونه حرکت مـیکرد با ورودش
به آشپزخـونه متـوجه زنی شـد که پشت بهش روی صندلی نشستـه بود و شونه هاش
به آرومـی تکون مـیخـورد کلت قدیمـی کمریش رو در آورد و به آرومـی بهش نزدیک شـد
، هدفش آزار زن نبود ولی ممکن بود پلیس رو خبر کنه ،پس مجبور بود کمـی بترسوندتش
زن از صدای پای مرد سرش رو بلند کرد و با تعجب به کلت خیره شـد
کـاموس :پلیس زخمـی یگـانه :زن صاحب خـونه ساله ،یگـانه ۴۱ سپهر پسر بهرام :
همسر سابق یگـانه ناصر :همسایه محمود :برادر زن
کـاموس یگـانه :تـو تـو دیگـه کی هستی؟ کـاموس :خـواهش
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آهنگ زندگی ZNZ pdf با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ZNZ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان:
بهش فکر کن قشنگ مـیفهمـی یعنی چی زندگی آدم ها هممون تـوی لحظه های شاد ناراحتی بی تفاوتی ترس نفرت عشق و ناامـیـدی پناه مـیبریم اهنگ حالا اون آهنگ با حال و هوامون یکی مـیشـه آروم مـیشیم یا حتی یک سری از تصمـیمات مون هم تـوی آهنگ گوش دادن////
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود آهنگ فریاد از مهستی با کیفیت بالای ۳۲۰ و لینک مستقـیم
پخش اختصاصی از سایت استیل رمان
این آهنگ بسیار غمـگین و خاص و کمـیاب
متن ترانه:
این ثانیه ها دقـیقه ها به جون من نیش مـیزنن
هی صحرای پشت عمرمو خیش مـیزنن وای خیش مـیزنن
اونهائی که از این دنیا سیر نمـیشن
با سفره خـود طعنه به درویش مـیزنن
فریاد فریاد فریاد
یه روز لحظه ها تلخ یه روز شیرین شیرین
ِیه روز خنده رو لبها یه روز غمـگِن غمـگین
***دانلود آهنگ فریاد از مهستی***
فریاد فریاد فریاد
ای داد ای داد ای داد
آدما آدما چهره زندگی زیر نقاب
گـاهی خـوب گـاهی بد بازیهای زمونه بی حساب
عمر ما آدما بین دو تا عدم نشستـه اکنون
***دانلود آهنگ فریاد از مهستی***
زندگی با همه خـوب و بدش درست مثل یه خـواب
این ثانیه ها دقـیقه ها به جون من نیش مـیزنن
هی صحرای پشت عمرمو خیش مـیزنن وای خیش مـیزنن
اونهائی که از این دنیا سیر نمـیشن
با سفره خـود طعنه به درویش مـیزنن
فریاد فریاد فریاد
یه روز لحظه ها تلخ یه روز شیرین شیرین
ِیه روز خنده رو لبها یه روز غمـگِن غمـگین
فریاد فریاد فریاد
ای داد ای داد ای داد
فریاد فریاد فریاد
ای داد ای داد ای داد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آرام pdf از راضیه درویش زاده با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان راضیه درویش زاده مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان آرام
رمان در مورد دختری به اسمِ آرامِ که تـو سن ۲۲سالگی ازدواج کردِ
یه پسر دارِ شاخِ شمشاد و یه شوهر که بی گ*ن*ا*ه بایـد تاوان بده
مـیپرسیـد تاوان چی!؟ نه خـو خیلی ضایع اس الان بگم خـودتـون بعدا مـیفهمـیـد.
فقط مـیگم که من مـیخـوام همراه شما ۴مرحله از زندگیِ آرام رو بگذرونم
یه مرحله جوونیش که زیاد در موردش حرف نمـیزنم ولی وقتی به مرحله بعدیش مـیرسه
یعنی مرحله ۳۴سالگیش به عقب برمـیگردِ و اتفاقات افتاده رو مرور مـیکنه یه
مرحله مـیان سالیش که بیشتر در مورد پسرش صحبت مـیکنه و موضوع جدیـد و
هیجانی که واردِ رمان مـیشـه و یه مرحله پیریش که مرحله مـیان سالیشو تـو مرحله پیری تـوضیح مـیـدم
یعنی یـدفعه از ۳۴ سالگیش مـیره به ۷۴سالگی ولی تـو این زمان داره تمام اتفاقات
این چند سالِ اخیر رو واسه نوهاش مـیگـه مـیخـوام از مشکلات خـودشو شوهرشو
بچه اشو دوست بچشو دخترشو نوه هاش و الی آخر براتـون بگم
ولی قول مـیـدم که خیلی کشش ندم که اذیت نشیـد.
رمان پیشنهادی:دانلود رمان لیلی ترینم راضیه درویش زاده
قسمت اول رمان آرام
صدای داد خانجون اومد:آرااااااااااااام
خـودمو از روی دیوار تراس به پایین خم کردم:بله خانجون
خانجون با دیـدنم زد تـو صورتش:
ذلیل مرده درست وایسا نیوفتی بدبختمون کنی
از لحنش خندام گرف با دیـدن خندام گُر گرف و جیغ زد:
یلداااااااا بیا این چش سفیـدو ببر اونور حاال مـیوفتـه
یه جوو حرف مـیزد انگـار بچه ام با خنده سرجام وایستادم:
بیا خانجون انقد جیغ نزن هنجر خـوش صدات مـیگیره
مامان با نگرانی از خـونه زد بیرون:چی شـدت خانجون!!
خانجون عصبی گف:به این ذلیل مرده بگو هزار بار
بهش گفتم اینجوری خـودتـو وا نده رو دیوار
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید