برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پنجره ها مـی مـیرند pdf از رهایش با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان رهایش مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
زندگی فراز و نشیب های زیادی داره. زندگی هزار راه نرفتـه است که با انتخاب هر کدوم از راه ها اتفاقات گوناگونی رو برای خـودمون رقم مـی زنیم. گـاهی خـوشنودیم از مسیر رفتـه و گـاهی حسرت به دل و پشیمون از تصمـیمات اشتباهمون به عقب نگـاه مـی کنیم و آه سینه سوزی مـی کشیم.
قصه قصه ی پسریه که وقتی راهی رو مـی رفتـه ایمان داشتـه که درست مـی ره و حالا…! همـیشـه برای مردد بودن فرصت هست!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زندگیم باش pdf فریـده بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فریـده بانو مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان:
دختر برای این که تنها نماند مجبور مـی شود به خانه ی خاله اش برود.
خاله ای که یک پسر دارد و این پسر برخلاف دختر داستان بسیار مقـیـد است.
اما دختر داستان کمـی شیطون و بی پروا..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شب های ترسناک من pdf از یگـانه راد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان یگـانه راد مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/تخیلی/ترسناک
خلاصه رمان شب های ترسناک من
در مورد دختری زیبا و خـوشگل بنام فرحناز سعادت هست ک از همون بچگی تـوانایی خـوندن فکر و
ذهنه اطرافیانش رو داشتـه، و بخاطر بازگو کردنه اون افکـار،مخصوصا افکـار شیطانی مادربزرگش
اون ازش متنفره و خیلی اذیت و تحقـیرش مـیکنه، تا جایی ک راضی به مرگ فرحناز هست
ودر ۱۵سالگی فرحناز رو به زور و عدم رضایتش به عقد کـاظم پسری لاابالی و طماع در مـیاره
ک در ازای پول و وعده های خانم بزرگ قبول این ازدواج مـیکنه و کـاظم هم خیلی فرحناز رو
کتک و اذیت مـیکنه، ولی فرحناز ی محافظ غیبی داره ک همـیشـه از اون مراقبت مـیکنه
ولی هیچکسی اونو نمـیبینه ب جز خـودش ک اون کسی نیست جز ی جن مرد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان چشمان همـیشـه مست
قسمت اول رمان شب های ترسناک من
از وقتی یادم مـی آیـد کـارهام باعث آزار خانم بزرگ مـی شـد دائم
دعوام مـی کرد وگـاهی هم که باعث مـی شـدم نقشـه هاش خراب
بشـه حسابی از خجالتم در مـی امد بخاطر همـین من تا به سن ۱۵
سالگی رسیـدم به زور شوهرم داد
از روزی که پا در این خانه ای قدیمـی گذاشتـه ام حس مـی کنم در
ودیوارش روح وروانم را مـیخـورد خانم بزرگ از ترس رسوایی راهی شـهرم کرد فکر مـی کرد دیوانه
ام مـگـه هر کس با خـودش حرف بزند دیوانه است
امابه نظر من خـودشان دیوانه تر بودن با آن فکرهای پلیـد
وشیطانیشان باعث مـی شـد بقـیه حسابی به دردسر بیوفتن
من فقط افکـارشان را از چشمانشان مـی خـواندم وقتی نمـیتـوانستن
حرفها و نقشـه هایشان را از من مخفی کنن من حرفهای دلشان
را بلند مـی گفتم انکـار مـی…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فقط من فقط تـو pdf از آرام رضایی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرام رضایی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/طنز/کلکلی
خلاصه رمان فقط من فقط تـو
ماجرای یه دختر و پسر که با هم تـو یه بوتیک کـار مـی کنن یه پسر پولدار
غرور با یه دختر عادی از یه خـونواده ی عادی ولی زبونی دراز ..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان لالایی بیـداری آرام رضایی
قسمت اول رمان فقط من فقط تـو
این حرف آخرمه مـی فهمـی؟
با صدای داد بابا منم مثل خـودش مـیگم:
پس بچرخ تا بچرخیم آقای صالحی
بعدم از خـونه زدم بیرون و سوار پرادوی مشکیم شـدم..نفس عمـیقـی
مـی کشم تا آروم بشم اما از اونجا که آروم بودن
تـوی ذاتم نیس محکم روی فرمون کوبیـدم و پامو روی گـاز گذاشتم..
بعد از اینکه به سوئیتم رسیـدم در ماشینو قفل
کردم و رفتم باال..دوباره غرولند های این همسایه بیکـار مزاحم شروع شـد:
یه جوری تـوی فرعی الیی مـی کشـه انگـار سر آورده
سعی کردم دهن به دهن این یکی نشم وگرنه احتماال پایین
آوردن فکش حتمـی بود..وارد سوئیت که شـدم از هرسم
خـودمو روی کـاناپه پرت کردم و یه سیگـار از تـوی جیبم در آوردم و گذاشتم گوشـه ی لبم..
فکر مـی کردم محاله بابا پافشاری کنه..تازه با خـودم مـی گفتم
اگـه هم خیلی مصر بود من زیر بار نمـیرم..اما با حرف
امروزش هر چی راه جلوم بود بستـه بود..یه کلوم تـوی روم گفت:
اگـه این کـارو نکنی از ارث محرومـی
آخه بگو آدم حسابی یه کـارگر بگیر برای اون فکستنی..
چکـار من داری؟اما از اونجا که بابا کـال آدمـیه که رو حرفش
مـی مونه این منم که این بار بایـد کوتاه بیام تا االن هم مامان باب
رو تـوی این شرایط راضی مـی کرد که امروز اونم به
صراحت گفت که کـار کردن تـوی اون بوتیک به نفعمه..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زن خطرناک pdf نجمه کـامل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نجمه کـامل مـیباشـد
موضوع رمان :ترسناک/عاشقانه
خلاصه رمان:
مهمان های دوزخی پا به داستان مـیزارند.. اما وقتی شیطان پا به جایی بزاره چه اتفاق هایی مـی افتـه…به نقطه ای از دیوار خیره مـیشم دیگـه هیچ تقلایی برای باز شـدن دست هام نمـیکنم آروم و ساکت فقط به یک نقطه خیره مـیشم مثل کـار هر روزم «به نظرم دیگـه آروم شـده دست هاش رو باز کنیم //////
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حوالی عشق pdf از فری بانو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
آذین راد با دوستاش محصل اند که با پنج نفر دیگـه هم دانشگـاهی مـیشـه..
از قضا آذین با یکی از این پسرای جدیـد آشنا در مـیاد و اتفاقاتی مـیوفتـه ولج و لج بازی های جالب
که خـوندنش خالی از لطف نیست داشتیم با آرام از در دانشگـاه خارج مـیشـدیم که
یهو بردیا دلقک اومد زیر پام زد رو ترمز و گفت:خانوم برسونمت..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نه من عاشق نیستم pdf از نازنین ۸۷ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نازنین ۸۷ مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجباری
خلاصه رمان نه من عاشق نیستم
داستان در مورد دختری به نام مهراناست که عاشق پسرهمسایه شونه اماصالح نمـیـدونه که
تـو یه آپارتمان زندگی مـیکنن صالح به زور قبول مـیکنه تا با مهرانا قرار بذاره اما برای اولین قرارشون
شرط سختی مـیذاره : اینکه مهرانا بایـد برای قرار به خـونه شون بره حالا تصور کنیـد خـونه ی مهرانا
طبقه ی دومه و خـونه ی صالح طبقه ی پنجم…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سربازی مختلط
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان باور ندارم pdf از فاطمه.ح با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه.ح مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/معمایی
خلاصه رمان باور ندارم
این داستان سرگذشت دختریه که تـوی یه خـونواده ی پرجمعیت زندگی مـی کنه و
بعدازمرگ پدرش خانواده ی عموش به ایران مـیان ورازهایی فاش مـیشـه که شایـد
درکشون برای خیلیا سخت باشـه اما شراره درظاهر ساده ازشون مـی گذره …
اتفاقایی براش پیش مـیاد که اونو ازاین رو به اون رو مـی کنه شراره
دیگـه اون شراره ی قبل نیست…صدوهشتاد درجه تغییر کرده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خیال های ترک خـورده
قسمت اول رمان باور ندارم
درو به هم دادم هر چه قدر تالش کردم،نتـونستم قفلش کنم با حرص یه لگدنثارش کردم که
مش سالم با لبخند اومد سمتم با یه دست درو کشیـد به سمت خـودش وبا دست دیگـه کلیـد رو
تـوی درچرخـوندوبا لبخند گفت:یادگرفتی دخترم؟
سری تکون دادم وگفتم:دستتـون دردنکنه !کلیـدهارو دستش دادم وگفتم:
مشتی دیرم شـده بایـد سریع برم،در ورودی قلقش دست خـودتـونه،بی زحمت .
پریـد مـیون حرفم وبا لبخند گفت:
لبخند زدم ازشنیـدن لفظ”مدرسه” کیفمو روی شونه م انداختم واز ساختمون
بیرون اومدم بهپیر شی دخترم برو به درس ومدرسه ت برس!
سمت سمند مشکی رنگم رفتم،درو باز کردم وکیفمو گذاشتم روی صندلی جلو صدای زنگ موبایلم
بلند شـد “حامد” پوزخندی زدم وزیر لب گفتم”دنیا خـوب نیست”چیه؟شری؟ کوتاه بیا بخدا من
صدای آهستـه ودردمندش نه دلم رو لرزوند ونه قلبم روفشرد “هرکسی که”اون”نمـی شـد”
حرفش رو قطع کردم:
علاقه ای به گفتن دوباره ندارم اما مـی گم من هیچ علاقه ای به شخص تـو ندارم از اولشم هیچ
وعده وعیـدی ندادم که حاال طلبکـاری گفتی یه دوستی ساده،گفتم باش با خـودت چی فکر کردی؟
مـیای دانشگـاه؟هوفی کشیـدم؛آره،شرکت بودم تـوی راهم دارم مـیام!
آروم وگرفتـه گفت:پای یه نفر دیگـه درمـیونه؟کفری شـدم کمـی صدامو باال بردم:
تکراری شـدی واسم تکراری حامد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق در سه حالت pdf از خاطره_ضرابى #سارا_اسكندرى با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان خاطره_ضرابى #سارا_اسكندرى مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان عشق در سه حالت
عشق کلمه پنهان در وجودم کلمه ای که درکش برام سخت بود ولی حالا با
وجود عشق در زندگیم با وجود کسی که قلبم برایش مـیزند معنا پیـدا کرده
بعضی وقتا جدایی پایان راه نیست شایـد شروعی تازه برای درک بهتر از
عشق
رمان پیشنهادی:دانلود رمان نقاب دل مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان عشق در سه حالت
این ترم داشت تموم مـیشـد منم کم کم خـودمو
برای پوشیـدن لباس پلیس اماده مـیکردم همه چی
سریع گذشت .استرس قبول شـدن تـو این رشتـه
سر گذاشتن تمرینات سخت برای رسیـدن .به کـاری
که از صمـیم قلب دوسش داشتم مـیپرستیـدمش
البتـه برای من سختی معنی نداشت من کـاری بجز
درس خـوندن نداشتم کـاری ام به کسی نداشتم
سرم به کـار خـودم بود خانواده و وعضیت مالی خـوبی
داشتم خانوادم به شـدت مذهبی بودن چون
تک فرزند بودم از نظر محبت مشکلی ندارم ولی نه اهل
زیاد مهمونی رفتن بودم نه زیاد حرف زدن تنها رفت
امد خانوادگیمون با خانواده عمو بود که خیلی
دوسشون دارم البتـه من زیاد اهل ابراز احساسات نیستم
عموم یه پسر داره یه دختر پوریا سارا به قول
همه پوریا به خاطره عالقه زیادش به من تـو
مـیخـواد پلیس بشـه سارا ام دختر خیلی خـوبیه اونم فعال
داره درس مـیخـونه البتـه چند سالی از پوریا
کوچیک تره پدرمو عمومم تـوی کـارخـونه ای که از
پدربزرگم براشون گذاشتـه کـار مـیکنن همچی اروم بود تا..
باپیش آمدن ماجرای ازدواج من این آرامش تموم شـد
دختر خالم این تنش و ایجاد کرد .ماما نم با
این که دختر خـواهرش بود با این موضوع مخالف بود
آخه شیوا دختر ول چلی بود خالم همه جارو پر
کرده بود
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان طلوع از مغرب pdf منا معیری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان منا معیری مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یه جایی تـو زندگیت مجبور به انتخابی، این انتخاب شایـد بهترین نباشـه، شایـد کـامل ترین نباشـه، شایـد به چشم هیچکسی عاقلانه نیاد، شایـد خـودت سال ها تـوش دست و پا بزنی و غرق بشی.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید