برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان در معبد سکوت تـو رقصیـدم pdf از نسیم شبانگـاه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نسیم شبانگـاه مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان در معبد سکوت تـو رقصیـدم
حکـایت دختری شکننده و آرومه که گردونه روزگـار چنان بر این دختر مـیتازه که
به اشتباه تاوان بی آبرویی کسی دیگر رو ازش مـیگیرن و ناچار مـیشـه با جنینی
در شکم، بدنبال پدر بچه اش بره، پدری که خـود نوعروسی در خـونه داره…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
قسمت اول رمان در معبد سکوت تـو رقصیـدم
به تنهایی از پله ها سرازیر مـیشوم.
این روزها که خیلی بیشتر از قبل به بودن یکی نیاز
داشتم هردو باهم تنهایم گذاشتـه بودند.
از هردوگله داشتم. هم از مهتاب که آن بال را سر
خـودش آورد و مرا با این حجم از عذاب وجدان و
تنهایی، تنهاتر کرد و هم از ترنم که نمـیـدانم چرا،
عالرغم اینکه تاوان او را پس داده بودم نیاز مبرمـی به
حضورش در کنارم حس مـیکردمشایـد عجیب ترین
گره ی کور دنیا را داشتیم ما سه نفر.
مهتاب به جای من تاوان پس داده بود و من به جای
ترنم حاال مهتاب زیر خروارها خاک خـوابیـده است و من
در مـیان انبوهی از سردرگمـی سرگردان بودم. و ترنم
مـیان دنیایی از… نمـی دانم ها … بالتکلیفیها… بیشتر از
قبل طغیان کردن ها…
مثل تمام چند ماه اخیر، خالی تر از همـیشـه، در خـود
فرو رفتـه و سر به زیر راه خروج از در دانشگـاه را در پیش
دارم که باشنیـدن نامم، همانطور سربه زیر مکث مـیکنم.
مکث مـیکنم و مـی اندیشم که؛ حجم تنهایی ام آنقدر باال
زده و نیازم به حضوری که بتـواند از کسالت و خمودگی
لحظههایم بکـاهد، آنقدر باالست که مـیان تـوهماتم شروع
کرده ام به برآوردن نیاز هایم.با شنیـدن صدای مردانه اش برای بار دوم، سربلند
مـیکنم. تـوهم..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چشمان عاشقم را ببین pdf از س.شب با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان س.شب مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دباره ی دختری که عاشق مـیشـه.
عاشق کسی که حق نداره عاشقش بشـه.
یک عشق ممنوع..ومنتظر مـیشـه..
به امـیـد اینکه معشوق چشمان عاشقش روببینه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ناجی pdf از فاطمه پایان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه پایان مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/پلیسی/معمایی/اجتماعی
خلاصه رمان ناجی
دختر قصه پاک و ساده؛از همونایی که یه زندگی معمولی داره مثل خیلی از ما
قصه از اونجایی شروع مـیشـه که….
دخترقصه باآدم های اشتباهی گره مـیخـوره…..
رازها یکی یکی برملا مـیشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان پرنده ای که پرواز کرد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سرنوشت pdf از فاطمه غلامـی
با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان سرنوشت
دختر و پسری که خیلی همدیگـه رو دوست دارن……. جونشونو برای همدیگـه مـیـدن…
ولی اتفاقـی مـیفتـه و از هم جدا مـیشن حاال اون اتفاق چیه چه اتفاقـی مـیفتـه
که همدیگـه رو ترک مـیکنن ینی مـیشـه دوباره بهم برسن سرنوشتشون چی مـیشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان معشوقه رئیس
دانلود رمان حسابدار زیبا
دانلود رمان داروغه
دانلود رمان لب اناری
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سارا pdf از لاله دهقانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لاله دهقانی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
جایی که همه زیر نقابهایشان خفه شـده اند،سارا دوباره قانون شکنی مـیکند و نقاب را کنار مـیزد برای سارا چه اهمـیتی دارد که درآمدش کـافی نیست
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سرنوشتی مبهم pdf از محمد جواد اسدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان محمد جواد اسدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/انتقامـی/اجتماعی
خلاصه رمان سرنوشتی مبهم
ارسام هم دنبال راهیست برای انتقام انتقام خـون بهترین دوستش
و سرانجام از طریق کسی که مثل خـواهر مانیا بوده ضربه ی شـدیـدی مـیزنه بهش و از اینجاست که
که داستان اصلی مانیا که سرنوشتشو عوض مـیکنه شروع مـیشـه
بایـد دیـد اینبار هم تقدیر چه تصمـیمـی برای مانیا داره
و اما آیا عشق مانیا چی مـیشـه؟؟
و حالا یه زندگی جدیـد و غیر قابل پیش بینی برای مانیا شروع مـیشـه و عامل این اتفاق کسی نیست جز
ورود مانیا به خانه ای جدیـد به عنوان
رمان پیشنهادی:دانلود رمان مانیا و مرد مغرور محمد جواد اسدی
قسمت اول رمان سرنوشتی مبهم
رفتم قبرستان و از اهالی آنجا پرسیـدم مدارک لازم برای مردن چیست؟
یکی گفت اگر جوانی زود آمدی دیگری گفت اگر پیری دیر آمدی گفتم عاشق
کسی شـدم که عاشقم نبود گفتند بدون مدرک خـوش آمدی
شـهامت داشتـه باش؛ با خـودت بی رحم باش زمستان را بببین برای عروس کردن خیابانش
چطور با همه سرد مـی شود هرگز نشنیـدم کسی بگویـد” چرا
خیلی وقتا بهم گفتن” چرا مـیخندی ؟بگو ماهم بخندیم” اما غصه مـیخـوری؟ بگو ماهم بخـوریم ”
به نام آفریننده هفت آسمان! زارت !زیرت! زورت! (ذهنتـون منحرفه )
من خـودمو معرفی مـیکنم: مهرسا صدای سس بود؛ که داشتم رو پیتزا مـی ریختم خب
سالمه در رشتـه عمران تحصیل مـی کنم ۲۰ امـیـدوار تک بچه ی مهران امـیـدوار و
مائده زارعی چند بار بهش گفتم بابا شرکت عمران داره مامان هم
چون دوست داره با مردم سر و کله بزنه “خستـه مـیشی ولش کن!” مـیگـه “نه
تـو مرکز خریـد سام سنتر دو تا مغازه بزرگ خریـدیم که دیوار وسطشو
برداشتیم به فروشگـاه برای خـودش یه طرفش لباس دخترونه و
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دیوانه تر از مجنون pdf از مه گل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مه گل مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان دیوانه تر از مجنون
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگـاه او
پر ز لیلا شـد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خـوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم مـی زنی
دردم از لیلاست آنم مـی زنی
رمان پیشنهادی:دانلود رمان پیوند اجباری مه گل
قسمت اول رمان دیوانه تر از مجنون
همـیشـه صدای خش خش برگـا آرومم مـی کرد.
نمـی دونم چرا اما احساس مـی کردم من بی اندازه به پاییز،
شبیه هستم. نفسی عمـیق کشیـدم زیر درختای لخت
وعریان پارک قدم برداشمتمام زمـین پر بود از برگ های زرد و بی جون ،
باد به آرومـی البالی برگـها مـی رقصیـدو برگ هارو با خـودش همراه مـی
کرد…
سرجام ایستادم و سرمو باال گرفتم. نگـاهم به درخت سرد و
خشک شـده ای که دیگـه چیزی از برگـاش نمونده بود
افتاد.
دلم واسه اون برگـهای باقـی مونده رو درخت سوخت.
اونام حس منو داشتن،مطمئنم اونام دوست داشتن بیوفتن و
بمـیرن.
چشم از درخت گرفتمو به راهم ادامه دادم
خیلی سختـه،یه دختر بدون خانواده،تـو یه دنیا به این بزرگی
زندگی کنه،تـو هر شرایطی قابل درک نیست اونم واسه
منی که با رفتن حسام تنها بچه خـونه بودم.
آره شایـد از دیـد خیلیا من لوس بودم. دختری وابستـه به مامان و
باباش، دختری که تمام زندگیش نوازش های مامان و
باباش بود،با نفسشون نفس مـیکشیـد،با نگـاهشون جون مـیگرفت.
باصدای گوشیم به خـودم اومدم؛
الو
این استقبال گرمت
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تقویم گناهان تازه pdf شراگیم زاهده با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شراگیم زاهده مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان:
السا دختریکه عاشق فردی آس وپاسه که پدرش راضی به ازدواجشون نمـیشـه
والسا برای رسیـدن به عشقش قبول مـیکنه نقش نامزد کسی دیگری
وبازی کنه وهمـین باعث عوض شـدن سرنوشتش مـیشـه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آقای جلف من pdf از محدثه فارسی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان محدثه فارسی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یه خانوم خجالتی و چادری با یه آقای جلــــف و شیطون که از شانس بد این خانوم همسایه از آب درمـیان. اذیتای این آقا برای حرص دادن این خانوم دیـدنیه و خنده داره…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان منم اون مترسکی که pdf از yashgin_ 110 لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان yashgin_ 110 مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان منم اون مترسکی که
قصه در مورد یه دختر خجالتی، مهربون و ساده لوح است…یه دختر که یه هویی مـی فهمه
ای وای! باباش مـی خـواد زن بگیره…هیچ دختری طاقت تجدیـد فراش باباش رو نداره به هر دری
مـی زنه که جلو این ازدواج رو بگیره! ولی فقط یه راه وجود داره چه راهی این که با یه نفر ازدواج کنه
نوچ! بایـد به یه نفر اعتماد کنه…بایـد ریسک کنه… حالا نتیجه اعتماد به اون یه نفر چیه
پاداشش چیه تاوانش چیه بایـد رمان رو بخـونيد
رمان پیشنهادی:دانلود رمان حریر و آتش مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان منم اون مترسکی که
آیـدا خانوم یک ساعت داشت فک مـی کوبیـد یه نفس ها انگـار من جای اون نفس مـی کشم
اون جای من حرف مـی زنه تـو خلقت این دختر من موندم یعنی آیـدا یه چشمه از عظمت خداست
موهام رو با موگیر قرمزم بستم و مقنعه مشکی سرم کردم وسط راه تند تند کوله ام هم
چنگ زدم رفتم پایین پله هارو دوتا یکی رد مـیکردم تا بالاخره به خـونه ی ساکت و آروم رسیـدم
لبخندی زدم اولش آروم ولی بعد بلند گفتم:آهای خـونه ی ساکت بابام که اینجا نیست بچه
خـوبی مـیشی نه من که رفتم مدرسه تـو هم تنهایی دق کن دیوانه ام نه خـوب کسی
نیست باهاش خداحافظی کنم با خـونه خداحافظی مـیکنم
در مدرسه از ماشین پیاده شـدم و هنوز عاغا رضا ،راننده ی بابا، حرکت نکرده که ساناز و
آیـدا و نازی پریـدن طرفم همچین ملچ ملچ راه انداختن که انگـار نه انگـار من رو صبح دیـدن همـیشـه
همـین جوری اند خـودم را کشیـدم کنار با عصبانیت پنهانی :هو چتـه مـگـه صبح من را ندیـدین
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید