برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان به تلخی عسل pdf از زهرا.ی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا.ی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان به تلخی عسل
عسل یه سروان شیطونه که خاطرات بد گذشتـه اش باعث مـیشـه پا تـوی یه
ماموریت خطرناک بذاره همراه با برادرش که یه پلیس ماهر و کـار بلده
تـوی این ماموریت عسل مـیشـه یکی دیگـه یکی به اسم فرانک
فرانک کم کم تـوی اون ماموریت عاشق مـیشـه
عاشق مباشر اون باند!
یه عشق ممنوعه=
زندگی عسل کـاملا بهم مـی ریزه
رمان پیشنهادی:دانلود رمان تیری در مسیر سعیـده نعیمـی
قسمت اول رمان به تلخی عسل
این ماشینم مثل هزار تا ماشین دیگـه رد شـد و حرص منو در آورد
چند لحظه بعد دیـدم که یه پرایـد دیگـه داره به سمتم مـیاد این یکی رو دیگـه نمـیزارم بره شـده
باشـه بپرم جلوش ازش بنزین مـیگیرم
پرایـد اومد نزدیک تر بطری رو جلوش تکون دادم و داد زدم:
بنزین!
واینستاد یکم که ازم دور شـد داد زدم:
احمق بیشعور اگـه مـیـدونستی من کیم حتما بهم بنزین مـیـداد
من سروان این مملکتم
تقریبا جمله آخرم رو فریاد زدم و پام رو روی زمـین کوبیـدم
مـیخـواستم سوار ماشین بشم که یهو دیـدم همون پرایـدی که چند لحظه پیش از جلوم رد شـده بود
داره دنده عقب مـیگیره و به سمتم مـیاد
از خـوشحالی نمـیـدونستم چیکـار کنم
ماشین جلوی پام ایستاد و شیشـه سمت شاگرد پایین رفت
خم شـدم تا از راننده بنزین بخـوام اما با دیـدن راننده حرف تـوی دهنم ماسیـد
خدای من نوکرتم ولی انصافا بین این همه آدم بایـد سهراب رو مـیفرستادی کمکم اصلا اون که
رفتـه بود مسافرت
کی برگشتـه که ما نفهمـیـدیم ا صدای نحسش دست از نگـاه کردن بهش برداشتم
سلام دختر عمه
سلام و کوفت سلام و مرض ببین چه تیپ داغونیم زده!
حتما انتظار داره با این تیپ…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان همزاد چهار نفره pdf از آرمان کریمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرمان کریمـی مـیباشـد
موضوع رمان :اجتماعی
خلاصه رمان:
چهار دوست قدیمـی که هرکدام نامههایی جداگـانه از شخصی ناشناس دریافت مـیکنند؛ نامههایی که تنها یک جملهی کوتاه در آنها به رشتـهی تحریر درآمده است…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بی عشق pdf از axie با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان axie مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
امـیر برادر ساقـی سعی مـی کنه که ساقـی رو از خـودش دور کنه و خـواهرشو برنجونه …یه جورایی ساقـی رو مجبور مـی کنه که از شمال بره به یه شـهر…ساقـی هم با اجبار قبول مـی کنه…که بره به شـهری که تـو تمام عمرش فقط یه اسم ازش مـی دونه…تـهران
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گرگ خان pdf از نسیم ابراهیمـی لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نسیم ابراهیمـی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/هیجانی/مافیایی/طنز
خلاصه رمان گرگ خان
ماهک نواب، آقا زاده ای بزرگ شـده تـو پر قو، بازیگوش و شیطون و دوست صمـیمـیش مریم شبی
برای تنوع و خـوشگذرانی راهی مهمانی شبانه ای مـیشن که زندگیشون رو دست خـوش اتفاقات
عجیبی مـیکنه… چیزی پیـدا مـیکنن که نبایـد … و شیطنت کودکـانشون اونها رو وارد بازی خطرناکی مـیکنه…
فردای اون شب مریم ناپدیـد مـیشـه و چند روز بعد ماهک به چنگـال گرگی گرفتار….
روزگـار چه خـوابی برای دو دختر بی خیال و بازیگوش داستان دیـده ؟ گرگ خان کیه و …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان قدم به دنیای نارنجی ام بگذار
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان راز متروکه ی وحشت pdf از asraid70 A.mohamadi با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان asraid70 A.mohamadi مـیباشـد
موضوع رمان:ترسناک
خلاصه رمان راز متروکه ی وحشت
تا حالا به جن فکر کردی ؟ شـده تنهایی بری تـوی قبرستـون و
حس کنی یکی داره بهت نزدیک مـی شـه ؟ شـده تـوی یه روستای متروکه پا بزاری ؟
جایی که صبح یه بهشتـه اما شب از جهنم هم جهنم تره !
یه کمـی فکر کن
اگـه اجنه بتـونن پا تـوی دنیای ما آدما بزارن چی مـی شـه ؟ شایـد همـین الان یکی کنارتـه !
داره با لبخند بهت نگـاه مـی کنه ! داره فکر مـی کنه چطور قلبتـو از سینهات بیرون بکشـه
دنیای ما آدما قانون داره . اما تا حالا به قانون دنیای اجنه فکر کردی ؟
اگـه تا حالا با دوستات به خاطر یه موضوع خندهدار شرط بستی
یا اگـه دوستت رو مجبور به انجام کـاری کردی یه کمـی هم به آخرش فکر کن
شایـد این کـار باعث یه اتفاق بشـه یه اتفاق بد تلخ یا شایـد یه مرگ
رمان پیشنهادی:دانلود رمان جایی نرو معصومه آبی
قسمت اول رمان راز متروکه ی وحشت
به خدا یکی با دست موهامو نوازش کرد …
تمام بچهها جز فرزام خندیـدن.
سعیـد_ خب خنگ وقتی یکی نوازشت مـی کنه
بایـد تـو هم با لطافت برخـورد کنی نه این
که جیغ بزنی …
تیرداد_ تـوی خلقتت اشتباه پیش اومده.
اگـه دختر مـی شـدی خـودم حتما مـیگرفتمت…
شـهروز که کمـی از ترسش از بین رفتـه بود با حرص به تیرداد چشم دوخت
مسیر قبرستـون رو قبال دیـده بودم … بر خالف صبح که مـی ترسیـدم االن حسی خاصی
نداشتم. زیر لب آهنگی که حتی نمـی دونستم خـوانندهاش کیه رو مـی خـوندم و به راهم
ادامه مـی دادم. کمـی بعد احساس کردم کسی کنارم قدم مـی زنه. فوری به پشت سرم
برگشتم که نور ضعیفی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان همسفر من pdf از بی ریا ۶۳/ساده ۶۵ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان بی ریا ۶۳/ساده ۶۵ مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان
همسفر من روایت عشقـی دیگر ست///
عشقـی که ذره ذره در دل شخصیتـهای داستان جای مـی گیرد///
عشقـی به دور از هوس و گناه عشقـی سازنده///
امادر ادامه با مشکلاتی بر سر راه مواجه مـی شوند///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بی برگشت pdf از مـیسیز پریسا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مـیسیز پریسا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
عشقـی از نوع نفس …
هر کدام نباشند زندگی تمام!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان روزهایی به رنگ خاکستری pdf از پریسا ش با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پریسا ش مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان روزهایی به رنگ خاکستری
صحرا گذشتـه ای دردناک وعجیبی داره اون ناگفتـه های زیادی تـو گذشتش داره،
امابدون تـوجه به ناگفتـه ها ی زندگ یش، به فکر انتقام
صحرا، بخاطر انتقام دست به قتل مـیزنه
تمام اینا فقط شروع داستان
رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین کـابوس نامشروع ارباب مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان روزهایی به رنگ خاکستری
دختری که با کینه ها وفکر به انتقام بزرگ مـی شـه تمام رنگـای شاد درست تـو همون روز
کذایی از د نیای دخترونش پاک م ی شـه وجاش ی ه رنگ جایگزین تمام رنگ ها ی زندگیش م ی شـه
//خاکستری//
تنها صدای که شنیـد ه م ی شـد صدای کفش ها ی پاشنه بلند من بود که تـو کوچه ی تاریک و
خلوت اکو مـی شود باقدم های شمرده و محکم به سمت در سیاه رنگ بزرگ مـیرم
صدا ی کفش ها ی پاشنه بلند مشکیم بهم اعتماد به نفس م ی داد سر تا پا مشکی
پو شیـده بودم، این باعث شـده بود که تـو ساعت سه و نیم صبح عجیب و مرموز به نظر
برسم شای د برای هر دختر دیگ ه ا ی اونم این موقع تـو یکی از مناطق شمالی لس آنجلس
خطر ناک باشـه، اما واسه من که خـود خطر بودم لذت بخش بود جلوی در سیاه رنگ ایستادم و
ی ه نگـاه دقـیق به قفل در انداختم، قفل در خیلی پ یچیـده بود به همـین آسونی باز نمـی شـد
نزدی ک تر رفتم موهام و پشت گوشم زدم دست کش ها ی سیاهم دستم کردم نفس عمـیقـی
کشیـد م و دستام و تـو جیب کت چرمم کردم و دستگـاه سفی د رنگ کوچیکی بیرو ن آوردم..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تسکین قلبم pdf از نگین رستمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگین رستمـی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان تسکین قلبم
لیـدوکـا یین مـی زنین دردش اروم مـیشـه
یا وقتی که معده تـون درد مـیکنه یه دونه
رانیتیـدین م یخـوری ن دیگـه اثر ی از درد نیست
یا بهتره بگم سرتـون که درد مـیگیره با یه ژلوفن به دردش خاتمه مـی دین
ولی قلبتـون,قلبتـون که درد بگیره با هی چی خـوب نمـیشـه
این قلب چیه که نه با لیـدوکـا یین نه ران یتیـدی ن نه ژلوفن با هی چی اروم نمـیشـه
واقعا این قلب چیه؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان تسکین قلبم
با صدای االرم گوشیم از خـواب بیـدار شـدم گوشیم رسما داشت هوار مـیکشیـد که پاشو دیگـه چقدر
مـیخـوابی با کرخت ی به سمت سرویسی که تـو اتاقم بود ابی به دست و صورتم زدم و اومدم بیرون
,امروز ساعت۱۰با باران قرار داشتم بعد سه ماه قرار بود دوست خل چلمو ببینم اخ که چقدر دلم براش
تنگ شـده رفتم جلو اینه و موهامو بافتم همـی شـه خـودم موهامو مـیبافتم چون کسی نبود برام ببافه
خـودم مجبور بودم اینکـارو انجام بدم اخه مـیگن هیچی مثه این لذت بخش نی ست که مامانت موهاتـو
شونه بزنه و برات ببافه , کرمتـو شکر خدا ما که نمـیخـوایم کفر بگیم ولی اگـه مامانم االن بود چی از دار
دنیا کم مـیشـد ب یخی ال این فکر و خ یاالت مـیشم و صورتمو ی کم ضد افتاب مـیزنم تا ی کم از ای ن بی
روح ی دربیاد
تـو اینه به خـودم نگـاه م یکنم ابرو های کشیـده چشای بادومـی به رنگ قهوه ای صورت گرد بی نی گوشتی
که همه مـیگن به صورتت مـیاد و خـودم ازش متنفرم و چون از عمل متنفرم به همـین راضی م چه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تاریخ برلیان pdf از شادی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شادی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی/تخیلی
خلاصه رمان تاریخ برلیان
همـین طور که دهنش باز بود موهامو که بافتـه بودم کششو در آوردم و تـوی
دهنش چپوندم.عصبانی کش رو بیرون آورد و از پنجره پرتش کرد بیرون وداد کشیـد:
«تـو چیکـار کردی؟» خـونسرد به پشتی صندلی تکیه دادم و گفتم:«کشمو تـوی ده نت کردم!»
رمان پیشنهادی:دانلود رمان رویای خام مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان تاریخ برلیان
راننده که هنوز تـوسط من هیچ آسیبی ندیـده بود گفت:«هوروش مـیشـه
این دختره رو ولش کنی؟حوصلشو ندارم،سربه سرش نزار بزار خفه بمونه.»
پس اسمش هوروشـه؟! هوروش حرف راننده رو قبول کرد و چرخیـد.منم
با کف دست محکم پشت گردن راننده کوبیـدم و گفتم:«هیچ کی حق نداره
حوصله منو نداشتـه باشـه.حتی شما دوست عزیز.»
فرمون رو فشار داد و هیچی نگفت.من که اصلا نمـی تـونستم یه جا بشینم
روبه سمت چپی که چشم و ابرو مشکی بود گفتم:«منو کجا مـیبرین؟»
پسره لبخند کم رنگی زد و گفت:«آروم باش آبجی جای بدی نمـیبریمت!»
این پسر خیلی خـوش اخلاقه.
اون موقع همـین پسره رو محکم زدی.خاک بر سرد که زدنم بلد نیستی.
بی تـوجه به وجدان کثیف و بی شعور روبه پسره گفتم:«مـیـدونم مـیریم یه شـهر دیگـه.کجا مـیریم؟»
پسر مهربون _ بهتره بخـوابی صبح مـیرسیم به مقصد.
رومو ازش گرفتم و به بیرون از ماشین خیره شـدم.خب حالا چیکـار کنم؟
بایـد یه جوری فرار کنم!ولی چجوری خدا مـیـدونه.والا آخه کم که نیستن،
چهار تا غولن.اِ پسره احمق به من مـیگـه بخـواب،همـین الان خـواب بودم بیـدارشـدم،
بابا خرسم وقتی بیـدار مـیشـه دوباره همون موقع نمـی خـوابه که من بخـوابم.همـین جورکه
غر مـیزدم چشمام گرم شـد و به خـواب رفتم…
با دیـدن یه خـواب وحشتناک از جام پریـدم که همون موقع سرم بایه چیزی برخـورد کرد.
کم کم از شوک بیرون….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید