استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان فراموشی pdf از مهسا خلیل پور

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان فراموشی pdf از مهسا خلیل پور

با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

 موضوع رمان: عاشقانه

 خلاصه رمان فراموشی

موضوع راجب دختری به اسم مارالِ که درگیر عشق یک طرفه مـیشـه و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان حس تلخ

دانلود رمان عرق سگی

دانلود رمان ارباب شاهین

دانلود رمان پالوز

دانلود رمان ساری گلین

دانلود رمان شکوه عشق سوگند

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سربازی مختلط pdf از رکسانا ، کوثر ، الهام زلزله با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سربازی مختلط pdf از رکسانا ، کوثر ، الهام زلزله با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان رکسانا ، کوثر ، الهام زلزله مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/طنز/کلکلی

خلاصه رمان سربازی مختلط

و رویای ما به حقـیقت پیوست، قلبـ ـهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شـد

به تـو رسیـدم در اوج آسمان عشق این بود قصه ی من و تـو و سرنوشت تـو آمدی و

دنیا مال من شـد همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شـد تـو آمدی و

عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شـد باور نداشتم مال من شـده ای

لحظه ای به خـودم آمدم و دیـدم همه زندگی ام شـده ای عشق معجزه نیست

 حقـیقتیست در قلب ها که پنهان است به پاکی عشق، به لطافت با تـو بودن و

ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان پس کوچه های سکوت

قسمت اول رمان سربازی مختلط

ناصري- بچھ ھا ساكت این سوال رو یادداشت كنیـد( اگر احتمال تـولد دختري با گروه

خـوني A

٤.١ باشـد والدین او نمـیتـوانند …… باشـد) ھركس این سوال رو درست جواب بده تـو

امتحانات اخر سال یھ نمره بھش مـیـدم

ھمھ بچھ ھا سریع یادداشت كردند ولي من اصلا حال و حوصلھ این مسخره بازیارو

نداشتم ھمـیشھ اشكان بھم مـیگفت تـو واسھ چي مـیاي مدرسھ؟منم فقط بھش مـیخندیـدم

واقعا جواب سوالشو نمـیـدونستم .

اشكان- یارو كجا سیر مـیكني؟

-مفتشي فضول خان؟

اشكان- حال و حوصلھ نداري؟

اشكان- نھ بیا بعد از كلاس بزنیم بیروننھ مـگھ تـو داري؟

اشكان- تـو بھ اونجاش كاري نداشتھ باشكجا بریم؟

ایمان سرشو اورد جلو مـیونھ من و اشك

ایمان- چي مـیگیـد شما دوتا امازوني؟

یمان با مرموزي چشاشو ریز كردمـیخـواستیم بفھمـیم فضولمون كیھ كھ بھ لطف خدا فھمـیـدیم

ایمان- من كھ مـیـدونم داشتین ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان پرنسس قلعه pdf از زهره شعرباف با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پرنسس قلعه pdf از زهره شعرباف با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زهره شعرباف مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

 کت اسپرت مشکی رنگم رو تنم کردم.ادکلن تلخم رو به گردن مچ دستام زدم.سویچ ماشینم رو برداشتم و بدون بردن محافظ یا راننده سوار ماشینم شـدم وبه راه افتادم. جلوی ویلای اَردوان تـوقف کردم و چندتا بوق زدم. چندی نگذشت که دوتا از نگـهبان ها در رو باز کردن و بهم سلام کردن.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان غزلواره چشمان تو pdf از شنه عظیمی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان غزلواره چشمان تـو pdf از شنه عظیمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان شنه عظیمـی مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان غزلواره چشمان تـو

داستان درباره زندگی دختر نابیناییست که با مادرش خدمتکـار خـونه عموش هست…

در واقع بایـد بگم خـونه خـودشون ولی….

تـو یه تصادف در ۵ سالگی بیناییش رو از دست مـیـده..

با ورود یه شخص جدیـد به داستان مجبور به ترک خـونه مـیشـه اما…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان زیر بارون با تـو شنه عظیمـی

قسمت اول رمان غزلواره چشمان تـو

بوسه ای روی گونه ام کـاشت –

نگران نباش هرکـاری کنیم به صالحتـه!

متـوجه حرفاش نشـدم تنها سرم رو تکونی دادم

دوست نداشتم بازیچه باشم این حس االن کـامال مشـهود

بود!

با صدای باز شـدن در نگـاهم رو به اون سمت کشیـدم

با دیـدن الیاس لبخندی زدم با دیـدنش شاد مـی شـدم

– سالاام

تند نگـاه جذابش رو به من دوخت – سالم گلی چطوری ؟

کمـی جلو رفتم و دستش رو فشردم – خـوبم ممنون

الیاس پسر عمو کوچیکمه که ۲۲ سال سن داره یعنی

۳ سال از من بزرگتره پسر نجیب و پاکیه خیلی

دوسش دارم ! کم از برادر نداره درستـه برادرم نیست

ولی یک کسی فراتر از برادر! شایـد یک حامـی

الیاس کتش رو آویزون کرد و به زن عمو گفت –

سالم مامان ایلیا داره برمـی گرده

زن عمو لحظه ای مات الیاس شـد و ناباور گفت – چی ؟

خنده ای کرد و گفت -مـیخـوآد برای همـیشـه برگرده

چشمای زن عمو از شادی برق زد – دروغ مـیگی ؟

الیاس نیشخندی زد – نه بخدا

زن عمو دستشو رو باال برد از تـه دل خداروشکر کرد.

لبخندی برای تمام ذوق و شادی هاش زدم .

ایلیا پسر عمو بزرگم که ۲۹ سالشـه و تا حاال نشـده که

باهاش دیـدار داشتـه باشم چون از وقتی به دنیا

اومدم ایلیا ،ایلیا تـو خارج از کشو اقامت مـیکرده ، همراه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کرم درونیم pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کرم درونیم pdf از سعیـده پورمهدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

   نویسنده این رمان سعیـده پورمهدی مـی باشـد

موضوع رمان:طنز

خلاصه رمان

درباره دختری به اسم رز هست که شـدیـدا فضوب و کنجکـاوه///
دختر شر و شیطونی که همه از دستش عاصی هستن///
و روزی سر این فضولی و کنجکـاوی زندگیش از این رو به اون رو مـیشـه///

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زندگی بی پایان pdf از آیدا اقبال با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زندگی بی پایان pdf از آیـدا اقبال با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان آیـدا اقبال مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان زندگی بی پایان

زمان دوست هیچ‌کس نیست.

مهرای داستان، دختری‌ست که این جمله را با پوست و گوشت و استخـوانش لمس کرد،

زمانی که روزهای پر از دردش به اندازه قرن‌ها طول کشیـد!

قلب مهربانی که با تمام سادگی، خالصانه اعتماد کرد و عاشق شـد در یک آن شکست.

او روی سیاه عاشق‌پیشـه قلابی‌اش را دیر دیـد و دنیایش هم مثل قلب آن سنگ‌دل، مشکین و پر از درد شـد.

گویا او حالا خـودش را گم کرده بود. از آن پس بایـد تنهایی راه پر پیچ و خم زندگی‌اش را مـی‌پیمود.

زانوان نحیفش، مـی‌بایست برای موفقت قدرتمند مـی‌شـدند.

همـیشـه ممنوعه‌ها شیرینند، در این بین پسری که عاشقـی برایش ممنوع شـده است،

دل به او مـی‌سپارد و سیب ممنوعه را از درخت دلبستن مـی‌چیند.

در پی انکـارهای مکرر، بالاخره همه چیز عیان مـی‌شود. مهرا مـی‌ماند و قلبی

که کلبه اعتمادش خاکستر شـده. تصمـیم با اوست…

شایـد از خاکستر مهر وجودش، ققنوسی متـولد شود.

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان گیلدا طبیب کوچک

دانلود رمان صیغه مختـومه

دانلود رمان کوتاه بیا

قسمت اول رمان زندگی بی پایان

یعنی اون سروش دوماه علاف این‌جا مـی‌چرخه و به تـو چیزی نگفتـه؟ یعنی…یعنی این پروژه برای شرکت امـیره؟

سقوط کردم روی صندلی! باورم نمـی‌شـد… باورم نمـی‌شـد کسی که ازش متفرم حالا شـده همکـارم.

نفس عمـیقـی کشیـدم و سعی کردم اروم باشم. امـیر با لبخند جلوم ایستاده بود. نمـی‌خـواستم شکستم رو ببینه.

هر چه‌قدر تـو این چند سال سعی کردم خـودم رو آروم نشون بدم و سعی کردم نشون بدم

مهم نیست گذشتـه، گذشتـه و مـی‌خـوام آینده رو بسازم.

الان نبایـد همه این تلاش‌ها جلوی امـیر به باد بره! اون ارزش هیچ چیز رو نداره.

– ازت متنفرم!

با خنده گفت:

– نباش دیگـه. عشقم گذشتـه‌ها گذشتـه! الان رو دریاب.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تلاش بیهوده pdf از پارمیدا شهرستانی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تلاش بیهوده pdf از پارمـیـدا شـهرستانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پارمـیـدا شـهرستانی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

دختری به نام تپش در یکی از مناطق نسبتاً خـوب شـهر کرج زندگی مـی کند،زندگی اش پر از غم

است با رنگ هایی سیاه!نا امـیـدی در وجودش لانه کرده و تنهایی همراه او شـده است.دختری

که ازنگـاه مهربان مادر،لبخند پدر،غیرت برادر،دوستی خـواهر و گرمـی کـانون خانواده فقط

اشکهایش را دارد و غم.دختری که به بدترین شکل ممکن خانواده اش را از دست داده

حالا با نگـاه گرم پسری که از داخل مه های قلبش استـوار نمایان شـده آرامش به روحش

برمـی گردد ولی تلاش مـی کند که عشق ساده اش را پنهان کند؛عاشق شـدن این

دو نفر نشان مـی دهد عشق آنقدر هاهم سخت نیست تـو فقط عاشق بشو،غرور خـودش مـی رود.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دختری از جنس جاودانگی pdf از ماهی (نگین کُجوئیان) 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دختری از جنس جاودانگی pdf از ماهی (نگین کُجوئیان) 

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ماهی (نگین کُجوئیان) مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/فانتزی/معمایی

خلاصه رمان دختری از جنس جادونگی

گـاهی خطایی به نظر ناچیز، یک‌ پایان را تغییر مـی‌دهد و سرنوشتی را مـی‌سازد.

خطای پیشگویی شـده که دخترک داستان را به سوی ماوراها مـی‌کشاند و چه بسا

مسئولیتی سنگین بر دوشش مـی‌افتد و در این مـیان، عشق جوانه مـی‌زند و دل‌ها را پیوند مـی‌دهد.

داستان دختری از جنس جاودانگی، در برگیرنده‌ی ماجراهای فانتزی و حماسی‌ست

که با عشق رقم مـی‌خـورد و تینا، با وجود تنش‌های فراوان سعی دارد با قدرت

ماورایی‌اش دنیا را نجات دهد و ناغافل، دل به فردی مـی‌بازد که خـود او نیز، دلشکستـه‌ است.

هر چند که در پس هر ابر خاکستری، خـورشیـد پیروزی خفتـه است…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان قهوه قجری

قسمت اول رمان دختری از جنس جاودانگی

یهو برق‌ها رفت و آسمون تاریک‌تاریک شـد! آسمون رعد و برقـی زده شـد و شروع به بارش کر

همه‌ی دخترا جیغ مـی‌زدن و پسرها سعی در آروم کردنشون داشتن. استاد که فضای متشنج رو دیـد،

از بچه‌ها مـی‌خـواست آروم باشن.

یهو از ظرفی که داشتم آزمایش انجام مـی‌دادم نور سفیـد رنگی بلند شـد و تـوجه همه بهش جلب شـد.

نور به سمتم مـی‌اومد و مـی‌خـواست بهم نزدیک بشـه.

با ترس و تعجب عقب‌عقب مـی‌رفتم، ولی نور به سرعت به سمتم مـی‌اومد. دست چپم رو که

به چشم‌های آبی رنگم مـی‌خـورد و دیـدم رو مختل کرده بود بالا آورده بودم، کف دستم

به‌ خاطر حواس‌پرتیم سر یک آزمایش با تکه‌ی بشر بریـد، شکـاف ریزی داشت.

نور به صورت دردآوری، وارد همون شکـاف شـد که از درد ضعف رفتم.

رعد و برق دیگـه‌ای زده شـد و بارون با شـدت بیشتری به پنجره ضربه مـیزد.

سرم سنگین شـده بود و گلوم خشک‌خشک بود…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شروعم کن تو میتونی pdf از نسترن فتحی اجیرلو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شروعم کن تـو مـیتـونی pdf از نسترن فتحی اجیرلو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نسترن فتحی اجیرلو مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/واقعی

خلاصه رمان شروع کن تـو مـیتـونی

داستانی بر اساس واقعیت اکثرا با شخصیت‌های واقعی زندگی پراز رنج ودردسر

قسمتی هم خـوشبختی ولی این خـوشبختی کی وکجا مـیاد آیا ابتدای این داستان

هست یا انتـهای آن؟ هنوز هم غم غصه ادامه دارد یا نه داستان یک دختر از

جنس تکه شکستـه های قلب قلبی که هنوز که هنوز هست بازهم شکستـه است

نه فقط از عشق بلکه از آدم هایی دور اطرافش که فقط با زخم زبان بلکه با دستان

خـودشان زندگی را بر کـام دختر که بیست سال بیش ندارد مـیزنند زندگی تـهی

از عشق و نفرت نه کسی رو دوست دارد ونه از کسی کینه ای به دل دارد فقط

زندگی بدون مقصد در پیش گرفتـه با تمام وجود رنج و عذاب مـی کشـد ولی جز

لبخند چیزی نثار این مردمان به اصطلاح غمخـوار نمـی کند یک دنیا پراز گله وشکـایت

یک دنیا گریه و بغض چه کسی این بغض ها را مـی شکند؟ چه کسی تسکین

قلب وی است وچه کسی نمک بر زخم قدیمـی اش مـی پاشـد…. چه کسی

زندگی را بهش هدیه مـی‌دهد؟ دختری که بخاطر یک دلیل نامعلوم ازعشقش

جدا شـده و الان باز هم بدون دلیل بازگشتـه رنج وعذاب مـی‌کشـد و کسی ناجی

این قصه مـیشود یک ناجی که خطرهای احتمالی رو قبول مـی کند وبه جنگ

عشق قدیمـی مـیرود…. و در این عشق چه سختی هایی رو تحمل مـی‌کند…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان نفرتی که به عشق تبدیل شـد

قسمت اول رمان شروعم کن تـو مـیتـونی

قدم زدن تـو یه روز پاییز دلپذیرتر از هرچیزی هستش،

اونم وقتی که پا به دانشگـاه بذاری ومستقل از هرکس به زندگی خـودت ادامه

بدی؛

وفارغ از…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بیگانگی pdf از مرضیه یگانه با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بیگـانگی pdf از مرضیه یگـانه با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مرضیه یگـانه مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان بیگـانگی

نگـاهم به آراز بود و با نوک ناخن انگشتان دستم داشتم دولبه ی چادری که

تـوی دست گرفتـه بودم ، را پاره مـی کردم . سرش سمت من بالا آمد و مقابل نگـاه خانم هجرتی گفت :

_خانم آذین مـگـه من به شما نگفتم فقط از کسبه ی محل اطلاعات کسب کنیـد ؟…

شما رفتیـد از شاگردان نقاشی استاد برهانی هم پرس وجو کردیـد ؟

دلم مـی خـواست شب وقتی به خانه برگشت ، تـوی بشقاب غذایش یک

قاشق فلفل قرمز خالی مـی کردم تا مقابل نگـاه خانم هجرتی با من اینطوری صحبت نکند .

لبانم را به زور روی هم مـی فشردم و گـاهی از درون ، پوست لبم را زیر دندان مـی گرفتم .

حوصله ی جواب دادنم نبود تا باز بحث ادامه پیـدا کند اما همـین که خانم هجرتی

پرونده ای که در مـیان دستش بود را سمت مـیز آراز برد و گفت :

_با اجازتـون جناب سروان … من پرونده را تکمـیل کردم اگر ملاحظه کنیـد ببرم پیش سرگرد سرمد .

نگـاهی به تک برگ درون پوشـه انداخت و گفت :

_بله …مشکلی نیست .

خانم هجرتی که سمت در اتاق رفت و ” با اجازه ” ی بلندی گفت و در بستـه شـد .

چشمانم را برای آراز تنگ کردم .اما سرش را پایین انداختـه بود و دقـیق شـده بود روی پرونده و گزارش من .

حرصم بیشتر شـد .قدمـی جلو رفتم و دست دراز کردم سمت برگـه ی گزارش و

خـواستم از زیر محدوده ی نگـاهش انرا بردارم که سرش را بالا آورد و یکی از

آن ابروان پهنش را برایم بالا انداخت و نیشخندی زد و مچ دستم را گرفت :

_زرنگی نکن …تـوبیخت سر جاشـه .

-آراز خیلی دستـور مـی دی ها …کـاری نکن صبرم لبریز بشـه .

-بهت گفتم خـونه ، تـو دستـور بده ، اداره من …ناسلامتی اینجا سروانم ها .

لبم را کج کردم و گفتم :

_جناب سروان ! … گزارشم حرف نداشت اینو خـود تـو هم مـی دونی .

اینبار خط لبخندش کور شـد و همان اخم روی صورتش ماند .

دستش را بالا آورد و نوک انگشت اشاره اش را به پیشانیم زد :

_کله شق …آخرش واسه این گزارش های جنجالی ات جون خـودتـو به خطر مـیندازی …

طرف مشکوک به قاچاق اعضای بدنه ، مـی فهمـی ؟!

-خب باشـه …من فقط خـودمو یه شاگرد نقاشی معرفی کردم ، خـواستم بپرسم

کلاس های نقاشی اش چند جلسه است و کجاست و هزینه اش چقدره ؟

 

پارت گذاری رمان در کـانال استیل رمان

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.