برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خـورشیـد و یخ pdf از دلارام مقصودلو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دلارام مقصودلو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری به نام ارامش است…این دختر زندگی یه نواختی داشتـه و از خدا مـی خـواهد تا به او یک عشق یا حتی سختی بدهد…
این دختر با پسری اشنا مـی شود که این پسر بسیاد بداخلاق خشک و بی احساس است…
نام پسر رامتین است…
رامتین از همان ابتدا که ارامش رامـی بیند عاشقش مـی شود و دنبال او مـی افتد و به هر نحوه ای شـده کـاری مـی کند تا زود به زود ارامش را ببیند…
رامتین ارامش را دوست داشت اما نمـی تـوانست به او بفهماند و عشقش ارامش را اذیت مـی کرد…
بعد از مدتی اتفاقـی بین این دو مـی افتد که مجبور مـی شوند با هم ازدواج کنند رامتین از این موضوع خـوشحال بود اما ارامش نه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ملاقاتی pdf از آتـوسا کوراوند با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آتـوسا کوراوند مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان ملاقاتی
ملاقاتی رمانی در رابطه با دوستی ها و عشق هایی را روایت مـی کند که همه ماها در زندگی روز مره
با ان درگیر هستیم چه بسا همه ماها فقط عواطف خـودمان برایمان مهم هست و اگر شخصی را عاشق و
وابستـه خـود کردیم نمـی دانیم برای تمام موارد ان شخص مسئول هستیم رمانی زیبا و مفهمومـی
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان صلیب عشق
قسمت اول رمان ملاقاتی
خـوابش را مـیبینم و از خـواب مـیپرم
پوفی مـیکنم و گیج و بیحال سرجایم مـینشینم مثل هرروز به دیوار بیروح روبهرویم خیره مـیشوم رنگش
همرنگ لباسهایم است برای بار هزارم با خـودم فکر مـیکنم که چقدر از رنگ سفیـد بیزارم صدای فین فینی مـیشنوم
حتما بازهم مادر آمده و برای بیچارگیام گریه مـیکند با بی حالی و کسلی گردن خشکم را به سمتش مـیچرخانم
اما متعجب مـیشوم روی صندلی کنار تختم زنی نشستـه که سرش را پایین انداختـه و اشک مـیریزد کنجکـاو مـیشم که بفهمم کیست
آخر به جز خانوادهام کسی به ملاقاتی من نمـیآیـد سرش را بالا مـیآورد شوکه
مـیشوم اول فکر مـیکنم که هنوز خـوابم و باز هم رویای همـیشگیام است اما نه! انگـار خـودش است چشمهای آبیاش لبریز از اشک است
و با غصه به مننگـاه مـیکند من که این چشم هارا هیچوقت فراموش نمـیکنم بوی عطرش هم که همان است
همان عطری که سال ها مستم کرد اما…اما چرا رنگ موهایش عوض شـده؟مـگر به من قول نداده بود هیچوقت
دست به آن موهای خـوشرنگش نزند؟یعنی فراموش کرده بود؟ولی مهم نیست هنوز هم زیباست هنوزهم
مـیتـوانم ساعتها بدون ذرهای خستگی و پلک زدن نگـاهش کنم مثل الان که خیرهاش شـده بودم به اندازه زجری
که در این چندماه نبودش کشیـدم نگـاهش کردم …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق و ترس pdf از ترمه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ترمه مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه.کل کلی
خلاصه رمان:
دختری به اسم آسمان که برای ادامه تحصیل به تـهران مـیاد وبه دلیل یک فوضولی کوچولو بااتفاقات ترسناک و گـاه هیجان انگیزی روبه رومـیشـه. شروع داستان باکل کله ولی کم کم ترسناک مـیشـه من تـوی این رمان سعی داشتم عشق و ترس و باهم به تصویر بکشم.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نفس نفس دل pdf از سحر معتمدپور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سحر معتمدپور مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان نفس نفس دل
دختری از جنس غم دختری رنج دیـده و محکوم شـده دختری که از تمام علایقش گذشتـه
از زندگیش گذشتـه از خـودش و قلبش وفقط به یه نفر فکر مـیکنه به یه شخص به یه آدم
به یه پسر تمام قصدو تیتش شـده انتقام شـده تاوان عسل دخترک این قصه به خاطر
دلایلی از خانوادش رونده شـده وحالا درطی چندین سال داره تاوان کـارهای نکردشو پس مـیـده
ولی هیچوقت نمـیتـونه نفرت و اون حس انتقامـی رو که تـو وجودش رخنه کرده
رو نادیـده بگیره و در آخر دست به کـار مـیشـه
رمان پیشنهادی:دانلود رمان آنلاین کـابوس نامشروع ارباب مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان نفس نفس دل
نگـاهم رو چرخـوندم تـوی همهمه ی جمعیت گم شـده بودم از فرودگـاه بدم مـیاددرواقع تـو جاهای
شلوغ و در هم برهم نمـیتـونم بمونم نفسم بالا نمـیومد یه جای خلوت پیـدا کردم وبه جمعیت چشم
دوختم نمـی دونم داشتم دنبال کی مـیگشتم شایـد یه چهره آشنا هه چه خیال خامـی چه دل
خجستـه ای داشتم من!! همه مشغول رو بوسیو خـوش وبش بودن ولی من چی بی تـوجه به
مردم اطرافم رفتم طرف در فرودگـاه اووف خیلی گرم بود آفتاب درست به فرق سرم مـیخـورد با
دست موهامو دادم زیر شال سفیـدم و شالمو یکم کشیـدم جلو سرم رو بالا گرفتم دلم حتی
برای این آفتاب بی خاصیت تـهران هم تنگ شـده بود نور چشمام رو زد سرم رو پایین گرفتم و
دوباره به اطرافم نگـاه کردم دلتنگ بودم دلتنگ این شـهر و مردمش زیر لب گفتم یک پیاده رو
تقریبا خلوت: یک مرد، یک زن، یک زوج؛ خـوشبختیشان پای خـودشان! یک مرد، یک مرد، یک شراکت؛
سود و ضرررش پای خـودش هست
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دیوانه تر از مجنون pdf از مه گل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مه گل مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان دیوانه تر از مجنون
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگـاه او
پر ز لیلا شـد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خـوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم مـی زنی
دردم از لیلاست آنم مـی زنی
رمان پیشنهادی:دانلود رمان پیوند اجباری مه گل
قسمت اول رمان دیوانه تر از مجنون
همـیشـه صدای خش خش برگـا آرومم مـی کرد.
نمـی دونم چرا اما احساس مـی کردم من بی اندازه به پاییز،
شبیه هستم. نفسی عمـیق کشیـدم زیر درختای لخت
وعریان پارک قدم برداشمتمام زمـین پر بود از برگ های زرد و بی جون ،
باد به آرومـی البالی برگـها مـی رقصیـدو برگ هارو با خـودش همراه مـی
کرد…
سرجام ایستادم و سرمو باال گرفتم. نگـاهم به درخت سرد و
خشک شـده ای که دیگـه چیزی از برگـاش نمونده بود
افتاد.
دلم واسه اون برگـهای باقـی مونده رو درخت سوخت.
اونام حس منو داشتن،مطمئنم اونام دوست داشتن بیوفتن و
بمـیرن.
چشم از درخت گرفتمو به راهم ادامه دادم
خیلی سختـه،یه دختر بدون خانواده،تـو یه دنیا به این بزرگی
زندگی کنه،تـو هر شرایطی قابل درک نیست اونم واسه
منی که با رفتن حسام تنها بچه خـونه بودم.
آره شایـد از دیـد خیلیا من لوس بودم. دختری وابستـه به مامان و
باباش، دختری که تمام زندگیش نوازش های مامان و
باباش بود،با نفسشون نفس مـیکشیـد،با نگـاهشون جون مـیگرفت.
باصدای گوشیم به خـودم اومدم؛
الو
این استقبال گرمت
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فقط به خاطر عشق pdf افسون ۷۴ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان افسون ۷۴ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/کلکلی/طنز
خلاصه رمان:
غزل و راستین دو تا دختر و پسر شیطون بعد از ماجرا های زیادی که در عرض یک ماه در یک روستای پر ماجرا مـیگذرونند دلداده هم مـیشند و بعد از مدتی با هم ازدواج مـیکنند و خـوشبختی مهمون خـونشونه و عشقشون هر روز و هر لحظه نسبت به هم ببیشتر مـیشـه تا اینکه ناگـهان رفتار راستین تغییر مـیکنه و پیـدا شـدن حضور سالار فردی که قصد داشت مانع از رسیـدن غزل و راستین بهم بشـه در زندگیشون و تـهدیـد هاش و….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اسیر تقدیر زمانه pdf از atefeh2001 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و جPDF
نویسنده این رمان atefeh2001 مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/درام
خلاصه رمان اسیر تقدیر زمانه
درباره ی یه دختر مذهبی که دانشگـاه قبول مـیشـه.یه دختر که به چادرش حساسه
اما این وسط یه پسر اونو مسخره مـیکنه فقط وفقط به خاطر چادری بودنش!
وهرکـاری برای اذیت کردنش انجام مـیـده.حالا واکنش این دختر چیه؟..
اوایل سکوت اما مـیبینه که سکوت فایـده ای نداره پس تلافی مـیکنه
این لج و لج بازیا اخرش کـار دست پسر داستانمون مـیـده…
این رمان شامل دوجلد که جلد دومش هنوز تایپ نشـده
پایان جلد دومش براساس واقعیت…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آتش سرد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بالماسکه pdf از مهدیس با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهدیس مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان
ترگل سادات تـوفیق،در شانزده سالگی در یک ازدواج سنتی،وارد زندگیه مرد جوانی مـیشـه که هیچی ازش نمـیـدونه واین ندونستن ها،اونو به بند مـیکشـه…که برای رهایی از بندها!!دست به دامان ماده و تبصره های قانونی مـیشـه و اتفاق هایی که لابه لای دویـدن هاش رخ مـیـده
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رکسانا pdf از م.مودب پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان م.مودب پور مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
داستان با حضور دو نقش اصلی آغاز مـی شود که یکی شوخ و بذله گو و دیگری غمـگین و ساکت است.
داستان از آنجا آغاز مـی شود که این دو نفر مـی فهمند عمه ای دارند و در سیر اتفاقات با دختری به نام رکسانا آشنا مـی شوند و…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آذرخشی مـیان رگ هایم pdf از آرمـیتا بهاروند با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرمـیتا بهاروند مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز
خلاصه رمان آذرخشی مـیان رگ هایم
من آرمـیتا دختری که هیچوقت محبت ندیـدم، ولی با باز شـدن پام تـوی شرکت آذرخش همچی تغییر کرد.
درست مثل آذرخش زد وسط زندگیم و همچی از این رو به اون رو شـد…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آواره
دانلود رمان تـوتیای چشمم
قسمت اول رمان آذرخشی مـیان رگ هایم
به لیوان تـو دستم خیره شـدم، سالها بود به این تنهایی عادت کرده بودم کمـی
از قهوه خـوردم، تلخ بود ولی در عین حال داغ تلخ درست مثل زندگیم بعد از خـوردنش
انداختمش تـو ظرفشویی به ساعت رو دیوار نگـاه کردم اینم یه روز دیگـه که قرار پشت سر بزارم
به اتاقم رفتم یه مانتـو مناسب برداشتم با شلوار مشکی به جایی که کفشام رو
مـیذاشتم نگـاه کردم زیاد نبود یعنی اندازه کفشای بقـیه دخترا نبود من هیچیم
شبیه بقـیه نبود دختری نبودم که کفش پاشنه بلند بپوشم آل استار های مشکی سفیـدم رو برداشتم که رفتم بیرون بپوشم.
لباسام عوض کردم مقنعه مشکیم رو سرم کردم زنگ زدم ب آژانس و رفتم پایین تـو
اپارتمان تـو یه مکـان ساده زندگی مـی کردم سوار پرایـد سفیـدی که تابلو آژانس بالاش بود
شـدم سلام کرد ک اروم جوابش دادم وارد خیابون اصلی که شـد پرسیـد کجا برم منم
ادرس شرکت تجاری بزرگی ک تـوش کـار مـی کردم رو دادم به ادما تـو خیابون خیره شـدم
هرکی دغدغه خـودش رو داشت بعد حدود نیم ساعت رسیـدیم بی حرف کرایه رو
حساب کردم و پیاده شـدم وارد شرکت شـدم دوازده طبقه اش واسه اون جایی بود
که من تـوش کـار مـی کردم و هر طبقه مخصوص کـاری بود صدا های زیادی به گوشم
مـی خـورد همه داشتن دوبه دو یاگروهی…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید