استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان سفید مثل قطب جنوب زیبای من pdf از مهنا با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من pdf از مهنا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و جPDF

  نویسنده این رمان مهنا مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی

خلاصه رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من

دختری که رشتـه ی زیست شناسی خـونده به شـدت علاقه مند به سفر قطب جنوبه

که البتـه تصمـیمش با مخالفت شـدیـد خانوادش روبرو مـیشـه

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان آخرین قطره اشک

قسمت اول رمان سفیـد مثل قطب جنوب زیبای من

درحالی که شیرجوشیـدمو مـیخـوردم به شی عجیب و یخ زده ی کنار آتیش خیره شـده بودم بیش از نیم ساعت در

فاصله ی بیست سانتی از آتیش انداختـه بودمش اما تغییر شکل نداده بود شایـد بهتربود از تـو کلبه مـینداختمش

بیرون فقط جا و انرژی مصرف مـی کرد مـگـه من چند دفعه تـو هفتـه مـیتـونستم آتیش روشن کنم که حاال برای این

شی عجیب و غریب حرومش کنم هیچ شباهتی به پنگوئن یا شیر دریایی نداشت بزرگو سنگین بود با یه الیه ی

ضخیم یخ پوشیـده شـده بود اما به نظر مـیومد قهوه ای باشـه

صدای جیر جیر پنگوئنا باعث شـد از کلبه بزنم بیرون احتمالن یه اتفاقـی برای یکی از جوجه هاشون افتاده بود تـه

مونده ی شیرمو یه نفس خـوردمو با چوب بلندم از کلبه زدم بیرون

حدسم درست بود سر یکی از جوجه پنگوئنا زیر یه الیه برف سفت گیر کرده بود همـیشـه بعد از بوران این اتفاق

مـیوفتاد پنگوئن نر درحال تالش بود که جوجشو از زیر برف بیاره بیرون اما موفق نمـیشـد

به سرعت حودمو بهشون رسوندم با دستام برفارو کنار زدمو جوجه کوچولو رو بیرون آوردم تـوی دستم گرفتمش

به پالتـوی ضخیممم چسبوندمشو گفتم: ای پسر بد شیطون ببین بابا رو چقد ترسوندی

پنگوئن نر هنوز در حال جیر جیر بود جوجشو نزدیکش گذاشتمو گفتم: بیا اینم پسرت چقد سر و صدا مـی کنی و

به جوجش ….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تقدیر یک رویا pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تقدیر یک رویا pdf از دینا صباغی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان دینا صباغی مـی باشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان

دختري مهربون و شيطون

به اسمه رها كه عاشقه يه پسره مهربون و شيطون به

اسمه اراد ميشـه و ديونه وار هم ديگـه رو ميخـوان

اما خـوب مشكلاتي سد راهشون ميشـه كه زندگيشون عوض ميشـه///

اما باز عشقشون رو حفظ ميكنن و/////

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

 دانلود رمان تخته سیاه pdf از یاسمین با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

 دانلود رمان تختـه سیاه pdf از یاسمـین با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان یاسمـین مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

یاسمـین به خاطر دلیلی که نمـیـدونه از طرف مادرش طرد شـده. محدثه که دوست یاسمـین مـیشـه طی یک شب با چند مرد درگیر مـیشـه که باعث آشنا شـدن آن دو دختر با سرنوشت ساز های داستان مـیشـه.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان گل مریم من pdf از فری بانو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گل مریم من pdf از مریم ریاحی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مریم ریاحی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان

بالبخندمـیگویـد:سلام دخترم بیا بریم تـو یااین وضعیت سرپا نگـه داشتم منظره خانه راازنظرمـیگذرانم

حوض کوچکی وسط اتاقه باغچه گوشـه حیاط پراز گل محمدیه که بوش مستم کرده چندتاپله مـیخـوره

تاوارد اتاقابشیم همه چی کهنه ولی تمـیزه چنددست لحاف وتشک مرتب کنار دیوار چیـده شـده پرده

 ساده ای هم اویزانه بساط چایی وسماور گوشـه اتاق براهه وای دلم چقد چایی مـیخـواد تـوانمدت

رمان پیشنهادی:دانلود رمان همخـونه مریم ریاحی

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بگذر از جانم pdf از راضیه خیرآبادی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بگذر از جانم pdf از راضیه خیرآبادی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان راضیه خیرآبادی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان

بگذر از جانم تا دوباره بگیرم نفس

بگرد در جهانم که با تـو باشـد آرامش بس

من با این حجم دلتنگی چه کنم….

با آن داغ بر دل چه کنم….

دلتنگ اه چشم ها مـیشوم….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان به انتظارت خواهم ماند pdf از مریم جعفری با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان به انتظارت خـواهم ماند pdf از مریم جعفری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مریم جعفری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان به انتظارت خـواهم ماند

شرح زندگی خانواده‌ای است که بر اثر حادثه‌ای دست‌خـوش فلاکت و بدبختی مـی‌شوند

سیامک و کیهان دو برادرند .آنها ازدواج کرده و در خانه‌ای مشترک با پدر و مادر و تنها

خـواهرشان سهیلا زندگی مـی‌کنند .پسری به نام فریـدون با فریب دادن سهیلا رابطه نامشروعی با او برقرار مـی‌سازد .

این امر به خـودکشی سهیلا مـی‌انجامد .

در شب عروسی فریـدون , سیامک و کیهان به منزل او مـی‌روند و

سیامک خستـه از مرگ خـواهر, فریـدون را به قتل مـی‌رساند .

در این ماجرا سیامک به سی سال حبس محکوم مـی‌شود و//

دانلود رمان تقدیر شوم مریم جعفری

متن اول رمان به انتظارت خـواهم ماند

تـهران سال ۱۳۵۴

در زندان انفرادي در حاليكه سالها روغن نخـورده بود با سرو صداي زيادي به روي زنداني باز شـد ناگـهبان جوان با

صدايي خشن و رسا گفت:

سيامك لطفي؟بلند شو بيا بيرون

زنداني پرسيد:

منو كجا مي بريد؟

نگـهبان خـونسرد و محكم گفت:

تـو ازاد شـدي
سيامك از جا برخاست به طرف در رفت و طول راهرو همراه نگـهبان

به راه افتاد چند تن از زنداني ها با حسرت رفتن او

را نظاره ميكردند يكي از انها با صداي بلند فرياد زد:

رفيق وقتي رفتي بيرون از قول ما ازادي رو ببوس و

ديگري گفت:بهت عفو زدند چون هنوز چند سال ديگـه مانده

و سيامك بي انكه به جانب چپ يا راست نگـاه كند

خاموش و ساكت همراه نگـهبان قدم بر ميداشت

نگـهبان از ميان چند در او را با مجوز عبور داد و انگـاه جلوي اتاق

رئيس ايستاد و در زد وقتي اجازه ورود گرفت زنداني را

قبل از خـودش داخل اتاق هل داد و خـود عقبتر ايستاد

رئيس با صداي تـو دماغي گفت:بيا جلوتر

سيامك در سكوت اتاق كه تنها صداي دمپايي او به گوش ميرسيد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان سیاه پوش pdf از هاله بخت یار با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان سیاه پوش pdf از هاله بخت یار با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان هاله بخت یار مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان سیاه پوش

آیرین یک دختر شیطون و خـوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.

برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خـونه فراری مـیشـه اما به مردی برمـیخـوره که قبلا

یک بار نجاتش داده مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد مـیکنه و در عوضش

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان آخرین برگ روی دیوار

قسمت اول رمان سیاه پوش

تـو را نمـی دانم ولی من دل به چشمانت دادم ! به

همان خنده های ناب مخفی در نگـاهت من جان به

اخم مـیان ابروهایت سپردم . بند دلم با تن مردانه ی

صدایت پاره شـد! شایـد بگویی دیوانه ام هستم جانا،

هستم خـودت گفتی عاشقـی یعنی دیوانگی! خـودم

خندیـدم در نگـاهت و گفتم وای از این دیوانگی! مـی

دانی مرد سیاه پوش، من دل زدم با هر آخ گفتنت و

تـو دست مشت کردی از هر قطره اشکم و ما همدم

شـدیم برای هم ! من مرهم گذاشتم روی زخمت و تـو

مردانه کنارم ماندی تا زمـی نمان نزند این دنیای نامرد

و به قول خـودت بی رحم ! تـو ماندی من هم مـی مانم

تا یک روز سی اه از تن دربیاوری. نه اینکه سیاه

پوش بودن نیایـد به تـوی لعنتی نه! مـی آیـد

برعکس جذابت مـی کند! ول ی دل است دیگر

خـون مـی شود! رگ است دیگر نبض مـی زند! قلب

است دیگر مـی شکند! و من خـوب مـی دانم سیاه که

مـی پوشی، دلت خـون مـی شود و رگ گردنت نبض مـی

زند و قلبت مـی شکند! تـو نیشخند مـی زنی؛ من دل

مـی زنم یک روز مـی خندانمت. قول مـی دهم ! از

همان قول های به قول خـودت مردانه! یک روز سیاه

از تنت درمـی آورم !

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حس خلاء pdf از نازنین امراللهی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حس خلاء pdf از نازنین امراللهی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نازنین امراللهی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان حس خلاء

دمـیر، پسر۲۷ساله متأهلی، از دیار غیرت و تعصب که پدر و مادرش از هم طلاق مـی گیرن و

دختر۸ساله اشون رو به دست دمـیر مـی سپارن و دمـیر مـی شـه سرپرست خـواهر کوچکش

اتفاق های تلخ و شیرینی رو مـی چشـه که با دختر۱۷ساله یتیم روبه رو مـی شود و

زندگی اش ورق دیگـه ای مـی خـورد که نفرت و اجبار رو تجربه مـی کنه و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان شاپرک داغ دیـده

قسمت اول رمان حس خلاء

گلوی ظریفش تـوان آن غده بزرگ را نداشت آخ چشم های علسی اش چه پُر و خالی شـدند دست های محتاجم از

هم گشوده شـدند و تن نحیف آن دخترک با هق های ریز، در آغوشم حل شـد و قلبم به شـدت خـودش را به سینه ام

کوباند اورا دیگر چکنم؟ چجور آرامش کنم؟ هق های ریزش در موی رگ های عصبی مغزم نشست و دست مشت

شـده ام را روی ران پایم کوباندم کـاش زنده زنده گورم را مـی کردند و اینجور هق هایش را نمـی شنیـدم دست سفیـد

و بچگـانه اش باال آمد و پیراهنم را چنگ زد و با صدایی که در چنگـال های بغض تقال مـی کرد و چنگ مـی کشیـدند بر

آرامشم، گفت:

داداشی؟

سرم خم شـد و لب هایم بین تار موهایش ناپدیـد شـد و بوی شامپوی بچگـانش با سخاوتمندی وارد ریه های خستـه ام

شـد و عین یک آدم گرسنه همه را بلعیـد

جونِ دل داداشی؟

چرا مامان و بابا مـی خـوان منُ تنها بذارن؟

عین یک پرکـاه تـوسط دست های مردانه ام بلندش کردم و روی پایم نشاندمش رگ عصبانیتم باد کرده بود، ولی با

فشار دادن لبم، آنرا سرکوب کردم …نور آفتاب شیطون…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان با عشق با بغض با نفرت pdf از farnesa79 لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان با عشق با بغض با نفرت pdf از farnesa79 لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان farnesa79 مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/درام/اجتماعی

خلاصه رمان با عشق با بغض با نفرت

پسری از جنس غرور و دختری از جنس محبت..

اما…

برای یک پسر وقتی دل بست و عاشق شـد، دیگر غرور بی معنیست..!

یک دختر همـیشـه وابستـه است؛ وابستـه به تکیه گـاهی مانند پدر وکوه مهری مثل مادر..!!!

پس…
بایـد دیـد که یک دختر باعشق و احساسی که خداوند تـو ذات و سرشت

او قرار داده مـیتـونه برای عشقش از تعلقاتش بگذره یا نه؟!…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان شروعم کن تـو مـیتـونی

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زادخو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کـابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زادخـو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مسیحه زادخـو مـیباشـد

موضوع رمان : اربابی

خلاصه رمان کـابوس نامشروع ارباب

« بی انصاف گفتم این قلب برای تـو مـیتپه» واسه اونم برهنه مـی‌شـدی ؟؟؟

گفتی فراز خره حالیش نیست ؟؟؟ «من به جرم قتل همسرم محکوم به قصاص شـده بودم …»

روحانی لب زد و من با بغض تـو صدام سرمو تکیه دادم به دیوار نمور زندان و تکرار کردم « اشـهد ان لا اله الله …

قـیمت این رمان ۱۰ هزار تـومان مـیباشـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.