برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان یلدای بی صدا pdf از فرزانه شفیع پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرزانه شفیع پور مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان یلدای بی صدا
درمـیان هیاهووخنده ها صدای شکستن گردووخـواندن حافظ هم به گوش مـیرسد.
قرمزی هندوانه ی شب یلداوای کـاش که حافظ فال یلداراهم مـیگرفت وبشارتی مـیـداد
دراین ظلمت.این صداست که شب طولانی راامـیـدصبحی دیگرمـیبخشـد.ووای اگریلدا
قهرکندوصدایش رابدزدد.گوشـه ای نشستـه ودرتاریکی وسکوت زل بزندبه
شادی ازدست رفتـه اش و…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان لحظه ساز عاشقـی
قسمت اول رمان یلدای بی صدا
دستکشـهارادرسطل زباله انداختم وخـواستم ازاتاق خارج بشم که طبق معمول زهراباسروصدای
مخصوص به خـودش سررسیـد اخ که چه انرژی داره این دختر البتـه به قول خـودش شایـدمن
پیرشـدم اهی مـیکشم وسعی مـیکنم حواسموجمع حرفاش کنم تایه موضوع جدیـدبرای بحث
دستش ندادم:چیه بابا مـگـه شوهرت مرده این طورعذاگرفتی؟نگـاه بی فروغموبهش مـیـدوزم واونم
مـیفهمه که حرف نابجایی زده بعدازکمـی مکث دستمومـیکشـه ودرهمـین حین که ازاتاق خارجم
مـیکنه دوباره شروع مـیکنه :دکترجدیـده بالاخره اومد بچه هاجمع شـدن تـودفتر بدوکه فقط من
وتـوموندیم ولی نمـیـدونی هانیه مـیگفت خیلی خـوشتیپ و باکلاسه ولی حیف که نامزدداره اهی
کشیـدکه نتـونستم جلوی خندموبگیرم بعدازرفتن دکتررستگـارخیلی وقت بودبخش بدون
سرپرست مونده بود ولی امروزازقرارمعلوم سرپرستـه جدیـدکه خیلی انتظارشوکشیـده بودیم اومده
بود بچه هاتـوی دفترجمع شـده بودن وهرکدوم یه نظری درمورداین شخص مجهول مـیـدادن روناک
گفت:بچه هاشنیـدین مـیگن تازه ازالمان اومده هانیه وسط حرفش پریـدوگفت :اره مثل اینکه
نامزدشم باخـودش اورده لبخندی به این همه هیجان بچه هازدم وانگـارنه انگـاراین جماعت
دکترهای اینده ی این مملکتن بامشاهده ی دکترازتـه سالن همه سربه زیربه پاخـواستن وبادهانی
بازدکترتازه واردبه همراه نامزد محترمشان وجایی بین گره کوردستـهاشان نیشخندی زدم واین
فکرازذهنم گذشت که این اقای دکترعجب نامزدغیرتی داره باشنیـدن صداشت سرم به ناگـاه
بالارفت وتمام حسهای خـوب وبدعالم به جانم سرازیرشـد:ای انکه گذشتی وندیـدی نگـهم را دردی
به جانه….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نفس به نفس pdf از فاطمه بیرانوند با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه بیرانوند مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یـہ قصـہ
یـہ رویآ
یـہ رمآن
یـہ مرכ از جنس یخ
یـہ כختر از جنس آتش
یـہ ازכوآج از نوع اجبآر
یـہ نفس بی هم نفس
امآ نفس بـه نفس
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شب های مهتاب pdf از Azam Bagheri با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Azam Bagheri مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
قصهی دختری به نام مهتاب است که در شیراز زندگی مـیکند و با قبولی در دانشگـاه تـهران، رابـــطهاش با نامزدش محسن به هم مـیخـورد و از یکدیگر جدا مـیشوند. هشتسال بعد، مهتاب با مسعود، رئیس شرکتی که در آنجا مشغول به کـار شـده قرار است ازدواج مـیکند؛ اما…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مانیا و مرد مغرور pdf از محمد جواد اسدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان محمد جواد اسدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/ازدواج اجباری/همخـونه ای
خلاصه رمان مانیا و مرد مغرور
این دختر که خیلی دوست داره خرج زندگیشونو دربیاره و زود تر از دست اقای فخراور
فردی نذول خـور و سمجی که باعث اتفاقـی ناگوار در خانواده ی مانیا اینا مـیشـه و……
مانیا با خاله و پسر خاله ی غیرتیش در جنوب شـهر زندگی مـیکنند و
وضع مالی بدی دارند که با پذیرفتن مانیا به شغلی که باعث کشف رازش مـیشـه و
وضع زندگی مانیا رو صد و هشتاد درجه تغییر مـیـدهد و
اون شغل چیزی جز منشی شـدن مانیا نیست ، حالا منشی کی ؟…..
قصه از جایی شروع مـیشـه که
مانیا تـوی خـونه نشستـه که دوستش سراسیمه به خـونشون مـیاد و……
و داستان ما شروع مـیشـه که بعد از چند وقت راز های پنهان اشکـار مـیشـه و
زندگیه پرماجرای مانیا که خـوندنش خالی از لطف نیست اغاز خـواهد شـد
رمان پیشنهادی:دانلود رمان رویان مشکی مهدیه رزازپور
قسمت اول رمان مانیا و مرد مغرور
دوباره نگـاهی به روزنامه ی خط خطی شـده انداختم ،
هیچ . یعنی هیچ کـار ی برای یه دختر بیست
و دوساله نیست ، دیگـه واقعا داشت اشکم درمـیومد
وضع االن و بدبختی االن فقط بخاطر منه همش
تقصیر منه همش .
به فکر فرو رفتم یعنی همه ی این مصیبت ها تقصیر شخص شخیص منه االغه ؟
زمانی که به خاله فریـده اصرار کردم بزاره برم دانشگـاه و
گفت باشـه ، فکرشو نمـیکرد انقدر خرج تحصیل
من زیاد بشـه برا همـین مجبور شـدش از اون
مرتیکه ی خرس که مثل بشکه مـیمونه نذول کنه تا جلوی
من بدقول نشـه .
خب منم بیشعور که نیستم این وضع رو ببینم
بازم بخـوام به ادامه تحصیل ادامه بدم ، منم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تـهعد یا عشق pdf از لیلین پیک با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیلین پیک مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
درباره ی دو همخـونه به اسم ابیگیل و ادموند که در حومه ی لندن ساکن هستن مـی باشـد
تا اینکه ابیگیل کـار خـود را از دست مـیـدهد و ادموند به او پیشنهاد مـیـدهد همراه او برای کـار و تعطیلات به کشورش یعنی سوئیس برود
ولی به او هشـدار مـیـدهد به برادرش رالف نزدیک نشود زیرا رالف به دلیل شکستی که در زندگی خـورده تمام زنان را وسیله ارضای هوسهای خـود مـیبیند و…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سیه چشم pdf از سیـده پریا حسینی
با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان سیه چشم
تـو عشق را به گونهای به من آموختی که جای هیچ عشق و علاقهای باقـی نماند!
تـو اعتمادم را چنان بر زمـین کوباندی و هزار تکه کردی که دیگر هیچ اعتمادی باقـی نماند.
آمدی و زندگیام ویران شـد، حال با این قلب هزار تکه شـده چه کنم؟!
آغاز من پایانت شـد.
پایان تـو، آغاز من شـد.
تـو کناره گرفتـه بودی اما من،
یک تنه عاشق تـو بودن را به رخ همـگـان کشیـدم!مهسا:
زنگ پایان کلاس که به صدا درآمد هم کلاسیهای شر و شیطون من هرکدام
به سمت و سویی دویـده و به گونهای به سمت در کلاس خیز برمـیداشتند که
انگـار حکم آزادی یک زندانی را به دستش دادهای و او بی صبرانه
برای خروج از زندان به این طرف و آن طرف مـیرود!
لبخندی به این هیاهو و صدای جیغ و خندههایی که در سرم مـیپیچیـد زدم.
سال آخر دبیرستان را مـیگذراندم و چه کسی مـیگویـد که دبیرستان بار دیگر تکرار مـیشود؟!
برخلاف دیگر هم کلاسیهایم به نرمـی از جایم برخاستـه و کتابها و جزوههایم را
درون کیف مشکی رنگ خـود جا دادم. سپس به طرف چادر خـود رفتـه و کشش را در
دست فشردم. بعد از آن که کش چادر را روی سرم محکم کردم دستی
به چادر مشکیام کشیـدم و کیف عزیزم را به دوش کشیـدم.
به محض خروج من از کلاس ضربهای نه چندان محکم بر روی شانهام نواختـه شـد و
من بی هیچ تردیـدی مـیدانستم صاحب آن دست ظریف کیست!
_دریایی، جزوه ات!
همچنان که سه سال است از کنار هم بودنمان مـیگذرد مرا دریایی خطاب مـیکند!
نمـیدانم به سبب چشمان دریاگونه ی من است یا به راستی چهرهام به موجودات دریایی شبیه است؟!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان مثل پیچک
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خـون بس pdf از حنا ۰۸۰ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان حنا ۰۸۰ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
پدری که رییس کـار خـونشو مـیکشـه!دختری که مجبور مـیشـه به خاطر پدرش با پسر مقتـول ازدواج کنه!ایا چی درانتظار دختر قصه ماست؟چشماش درخشیـد و من ترسیـدم از فکر شومـی که چشم هاشو چراغونی کرد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فاصله عشق و دوست داشتن pdf از فاطمه احمدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه احمدی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان
مـی دانی به تازگی تصمـیمـی تازه و ویران کننده ای گرفتـه ام
عشق…
نمـی دانم زین پس، چگونه زندگی را ادامه مـی دهم اما…
این تصمـیمـی است که دلم را برده است عواقبی دارد مـی دانم اما…مرا از آن باز ندار
راهم طولانی و دلم نا آرام است…مـی دانم ولی، من این راه را تا آخر مـی روم
دست و پنجه نرم مـی کنم با بی تابی های شبانه ام
شایـد عشق شایـد هم دوست داشتن
نمـی دانم،شایـد بین این دو فاصله زیادی وجود داشتـه باشـد
اما هر چه باشـد مقدس است
من دوست داشتنت را با هیچ چیزمبادله نمـی کنم،حتی اگر ندانی با هر بار دیـدنت،
قلبم شتابان خـودش را به سینه ام مـی کوبد
دوستت دارم هایت را، باور نمـی کنم؛ تقصیر تـو نیست
چوبان های دروغگوبسیار دور وبرم پرسه مـیزنند
دوست داشتنت را ثابت کن
ان وقت است دنیا را هر چند کوچک،برایت گلستان مـی کنم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تـو را بایـد پرستیـد pdf از آزیناز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آزیناز مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
پرستش دختري است شاد و سرزنده كه با عمه و پسر عمه اش زندگي مي كند. او درگير احساسي است كه عمه را وادار مي كند او را به نزد روانپزشكي حاذق بفرستد و داستان و رازها اينگونه يكي پس از ديگري خـود را نشان مي دهند…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عروس سفارشی pdf از مریم افروغ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم افروغ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان عروس سفارشی
آیناز دختر شر و شی طون که همه خاستگـاراش رو فرار ی مـیـده حاال به درخـواست پدرش مجبور مـیشـه
کسی رو انتخاب کنه که فقط عکسش رو دیـده و بدون جشن و با ی ک عقد تلفنی به خارج کشور
پست بشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تردیـدی به رنگ دل یاس صبور
قسمت اول رمان عروس سفارشی
هر چه بیشتر م ی گشتم کمتر پیـدا مـیشـد یعنی چی؟ چرا کسی دنبالم نیومده؟ یعنی براشون اینقدر
بی ارزشم؟ آیناز خانم
به طرف صدا برگشتم پسر ی حدودا ب یست و پنج ساله با چشمان مشکی
بله خـودم هستم
لبخندی زد پس شما زن داییم هستین
ی این؟ ولی به پاشا نمـیخـورد سنش باال باشـه البتـه به عکسش ی عنی بهم
چشام گرد شـد زن دای
دروغ گفتن؟
دلم مـیخـواست کی فم و رها کنم و تا تـوان دارم بدَوم ولی بایـد کجا م یرفتم؟ ناچار تسلیم شـدم
شما خـواهرزاده ی آقا ی پارسا هستیـد؟ بهتـون مـیخـوره برادرشون باشیـد
بله مهیاد هستم پنج سال ازش کوچی کترم
نفس راحتی کشیـدم که از چشاش دور نموند و باعث شـد خندش بگ یره
زن دایی بفرماییـد از ا ین طرف ماش ین رو اونجا پارک کردم
نگـاهی برزخ ی به سمتش کردم به من نگو زن دایی فکر کنم چند
سال ازم بزرگتر باشی سرش رو تکون داد باشـه آیناز خانم
چرا خـودش نیومد دنبالم؟
دست و پاش رو گم کرد چی
ز کـار داشتن منو فرستادن
به ماشین رسیـدیم قفل ماشین رو زد و کی فم رو صندوق عقب گذاشت ماشااهلل مامان هر چی
تـونست چپوند تـو ک یف مثل اینکه قرار قحطی بیاد
در ماشی ن رو برام باز کرد سوار شـدم ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید