برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آتش انتقام pdf از ترنم ۲۵ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ترنم ۲۵ مـی باشـد
موضوع رمان عاشقانه/انتقامـی
خلاصه رمان
سوگل پس از ۵ سال به ایران باز مـی گردد تا انتقام مرگ پدر مادر و خـواهرش را از کسی که آنها را به قتل رسانده بگیرد و در این راه کسی طعمه نیست مـگر تنها پسر قاتل خانواده اش//////
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زاده عمارت تاریکی pdf از مهتا زند با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهتا زند مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی/معمایی
خلاصه رمان زاده عمارت تاریکی
در مورد دختر یکی از خان های بزرگـه که مثل پسرها بزرگ شـده و
لطافت دخترونه در وجودش کمه… آیا آدرینای رمان تا آخر به همـین صورت مـیمونه یا نه؟…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان هزار و یک شب گناه من
قسمت اول رمان زاده عمارت تاریکی
من: دوش بگیرم مـیام
بعدم بدونه اینکه منتظر حرف دیگـه ایی باشم اومدم بالا خـونه منو داداشم یه خـونه دو طبقه
تـو بهترین محله شـهر ونکورکـانادا هست قبلا تـورنتـو زندگی مـیکردیم پنح سال اول ولی
بعدش بخاطر کـارطبابت ارتان به ونکور اومدیم اونم بخاطر کـار ارتان که تـونستیم اینجا
زندگی کنیم وگرنه اصلا نمـیـدونم بابامون مـیـدونه زنده هستیم یا ن ارتان که مـیگـه به
فکرمون هست ولی من که فقط به اندازه ده سال بابامو شناختم مامانم بخاطر بیماري مرد
وقتی خیلی بچه بودم رسیـدم اتاقم یه اتاق بزرگ با دکور سیاه بخاطر اینکه همـیشـه دور
اطرافم پسر ومرد بودن زن فقط خدمتکـار بود که اجازه نزدیک شـدن به منو نداشتن منم
روحیم اخلاقم پسرونس رفتم حولمو ورداشتم رفتم حموم خب کجا بودم هوم روحیه پسرونه
من حتی علایقم هم پسرونس مثلا بدن سازي که بدنم الان شبیه پسراس عضله ایی قوي
تیر اندازي که ماهرترین هستم تـو تیر اندازي حولمو ور داشتم رفتم بیرون در کمد باز کردم
یه شلوار برمودا یه رکـابی برداشتم دکور اتاقم سیاه طوسی هستش پرده روتختی طوسی بقـیه
سیاه لباس هارو پوشیـدم رفتم پایین خـونه جوري بود که سالن غذا خـوري مهمان اشپزخـونه
پایین بود طبقه بالا اتاق خـواب ها سرویس بهداشتی بود رسیـدم اشپز خـونه ارتان داشت قهوه
تـو فنجون مـیریخت ارتان دکتر بود ولی من مـیگم هیکلو قـیافش بیشتر به بادیگـارد مـیخـوره تا
دکتر..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اینجا که من ایستاده ام pdf از شـهرزاد شیروانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شـهرزاد شیروانی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان اینجا که من ایستاده ام
این داستان در مورد زندگی متفاوت دختریه که با آدمهای خـوبی رو به رو نمـیشـه و
سعی مـیکنه با احساسات و اتفاقهای بد زندگیش کنار بیاد و از آدمهایی که
دوستشون نداره دوری کنه اما اونطور که دوست داره
پیش نمـیره و البتـه این خیلی هم برای اون بد نمـیشـه
برای باد خـواهم گفت برای همه آنچه از دست داده ام نخـواهم جنگیـد
برای روزهای بر باد رفتـه ام گریه نخـواهم کرد اما امروز برای داشتنت دست مـیاندازم
به غرورم و از گردنم باز خـواهم کرد غرور مـیخـواهم چکـار انگـار هرگز نداشتـه ام
ولی تـو همـین جا کنارم بمان و دستـهایم را رها مکن همـین جا اینجا که من ایستاده ام .
رمان پیشنهادی:دانلود رمان شوکران هوس مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان اینجا که من ایستاده ام
چشمهایش براق بود و خنده هاي بی خیالش مستانه
از آنهایی که انگـار هیچ چیز و کسی برایشان مهم
نبود به غیر از عیش و نوش و عشق حالشان
انگـار همه زندگیش رو گذاشتـه بود براي برجستـه شـدن عضلات
بازوهایش تا اونها رو با یه تی شرت ساده و مارك دار
مثلا خیلی شیک به نمایش بگذاره و مخ دخترهایی رو
بزنه که از خـودش بدتر بودند یا یه بدبختی مثل من؟
دختر مو قهوه ایی کنارش نشست هیکل طریف و
جذابش رو به چرخش در آورد و صد جفت چشم بی
پروا بهش خیره شـدند چقدر زیبا بود بینی اش عملی نبود
چشمهاي درشت قهوه ایی رنگش با اون مژه
هاي بلند فر شـده بی نهایت جذابش کرده بود
خنده اش رو مدام تحویل او مـیـداد و به گمانش
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زندگی خصوصی pdf منا معیری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان منا معیری مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
زندگی خصوصی داستان زندگی مردی رو روایت مـیکنه که با همه فراز و نشیب ها ، مردیه که مرد خانوادست ، پدر خانوادهست ، هرچند گـاهی درگیر زندگی خصوصی خـودش مـیشـه ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان لولیتا pdf از ولادیمـیر ناباکوف با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ولادیمـیر ناباکوف مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
لولیتا، سرآمد آثار ولادیمـیر ناباکوف، با نثری شورانگیز، سوزناک و نیش دار … یکی از برجستـه ترین و جنجال برانگیزترین رمانهای قرن بیستم است. مجله ی تایمز، روزنامه ی گـاردین، مدرن لایبرری و بسیاری از باشگـاههای ادبیاتی ، لولیتا را به عنوان یکی از صد رمان برتر دنیا برگزیـده اند و ۱۲۵ نویسنده ی بنام جهان آن را بهترین رمان قرن بیستم دانستـه اند.
لولیتا داستان عشق وسواس گونه و شوم هامبرتِ سن و سال دار به دلوری هیزِ نیمفت است و همچنین داستان رو به رویی اروپای بس فرهیختـه و متمدن با آمریکـای نافرهیختـه و سرخـوش پس از جنگ جهانیست
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خـودشو مـیخـوام جلد دوم (لالایی پیانو) pdf از مسیحه زادخـو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مسیحه زادخـو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
وقتی با تمام وجودم به تـو مـی اندیشم
تمام خاطرات بد از ذهنم پاک مـیشوند
به تـو رسیـدن درد جانکـاهی داشت
عذاب سختی دیـده ام از خـواستن تـو
که مـی ارزد به کل دنیا وچه شیرین اشت خـواستنت که هوای هوایم مـیخـواهد تـو را نفس بکشـد ولالایی سر انگشتان خـواب شیرینت را بدرقه مـیکند در آغوش خاطره هایم با من بمان تا ابد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان جنایت و مکـافات pdf از فئودور داستایفسکی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فئودور داستایفسکی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
راسکولنیکوف ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺳﺎﮐﻦ ﭘﺘﺮﺯﺑﻮﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺧﻮﺩ ٬ ﺧﺼﻮﺻﺍ اﺟﺎﺭﻩ ﺑﻬﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﮐﻤﮑﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
راسکولنیکوف که زیر فشار فقر کمر خم کرده و پیشرفتهای آتیاش را در خطر مـیبیند، طی کلنجارهای روحی و فکری فراوان به این نتیجه مـیرسد که پیرزن رباخـواری را بکشـد و اموال او را تصاحب کند، هم جامعه را از شر یک شپشِ نه فقط بیمصرف که کـاملا مضر برهاند و هم با سرقت اموال او موفقـیت آینده تحصیلی و شغلی خـود را تضمـین کند.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پیانو pdf از افسانه روح پرور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان افسانه روح پرور مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان پیانو
دستانم روی نت ها مـی لغزد و صدایی شبیه زندگی جاری مـی گردد بر این لحظه ی زندگی…
براین لحظه که چشمانت را با قلبم آشنا کرد و نفس هایم را بانام زیبایت…
تـولدی دوباره درونم شکوفا شـد با دیـدارت و من همه ی این زیبایی ها را مدیون
چیزی هستم که سمفونی عظیمـی را در وجودم جا گذاشتـه.
بار دیگر انگشتانم را با ناز مـی کشم بر روی نت چهاردهم تا با صدایت اوج بگیرد این عشق بی انتـها…
و بار دیگر مرور مـی شود برایم لحظه ی دیـدارمان به واسطه ی این…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حکم اجباری افسانه روح پرور
قسمت اول رمان پیانو
با رخـوت چشمانم را مـی گشایم و سرگیجه ام باعث مـی شود، کمـی دیرتر موقعیتم را درک کنم.
به ساعت خیره مـی شوم؛ وقت قرص های آقاجون است.
از جایم برمـی خیزم و باکش و قوسی، بدنم را به حالت نرمال باز مـی گردانم.
امروز هم یکی دیگر از روزهای خداست که بدبختی هایش دامن گیر من است.
لباسم را به تن کرده و چادرم را سر مـی کنم.
قرص را به همراه لیوان آبی، کنار تخت آقاجون مـی گذارم
صدایش مـی زنم:آقاجون بیـدارشین، وقت قرص هاتـونه.
تکـان خفیفی مـی خـورد و چشمانش را اندک اندک مـی گشایـد.
لبخندی مهمان لب هایم مـی کنم و با گفتن صبح بخیر، لیوان و قرص را به دستش مـی دهم.
کمـی این پا و آن پا مـی کنم و در ذهنم جمالت را کنار هم مـی چینم.
چه طور بگویم که امروز هم بایـد تنها بماند؟ دیگر روی دیـدن به صورت
چون ماهش را ندارم.اما بایـد به دنبال کـار مـی گشتم.
همـین امروز و فرداست که ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نگـهبان آتش pdf از مریم آهوان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم آهوان مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان نگـهبان آتش
دو ساعتی بود که هوا به تاریکی روزگـارم شـده بود و من همچنان بی حرکت به روبرو نگـاه مـی کردم
به ساعتم نیم نگـاهی انداختم از اونجا که زمان برای من مهم ترین چیز ممکن تـو این دنیا بود،
احتساب تمام روزها و لحظات و ثانیه های از دست رفتـه م رو داشتم ساعت لکسوس با بند چرم اصل
که با صفحه ی گرد و سه دایره ی کوچکتر که دوازده هرشب رو با عقربه هایی
طلایی به من نشون مـی داد روی مچ دستم خـودنمایی مـی کرد
درهمون حالت بدون اینکه سرم رو بالا بیارم چشم های سیاهمو بالا کشیـدم و
به منظره ی سیاه روبروم که عجیب سفیـد مـیومد نگـاه کردم و گفتم:
دو مـیلیون و صد و نود هزار روز و دو ساعت و هجده دقـیقه و سی و سه ثانیه
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عشق به یک آلفا
قسمت اول رمان نگـهبان آتش
پوزخند زدم دست چپم رو وادار کردم به حرکت به خاطر دوساعت بی تحرکی حس م یکردم وزنه
بهش وصل کردن مشتم رو باز کردم و دستم رو روی تنه ی سرد و لطیف درخت گذاشتم
نگـاه منتظرم، روبرو رو هدف گرفتـه بود من خستـه نبودم این هوا ی سرد اولین شب آذر ماه برای
من سال هاست که شب یلدا شـده بود طوالنی و پر از درد اما من نمـی لرزیـدم دوباره گوشـه ی لبم
باال پریـد من منتظر بودم و از این کـار خستـه نمـیشـدم اون هم امشب فکم رو به هم فشردم و
زمزمه کردم:
-هرگز
من تـو مسیر ی افتاده بودم که تنها ی ک راه برگشت داشت بی غی رت ی
هه من بی غیرت و بی شرف..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان هلاک و هستی pdf از نسرین قدیری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نسرین قدیری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/
خلاصه رمان هلاک و هستی
فرهاد یک روز که بیرون از خانه بود دختری اسب سوار را مـی بیند و به او دل مـی بندد
سن دخترک خیلی کمتر از او بوده و خانواده ها برای ازدواج آنها راضی نمـیشـدند
فرهاد کم کم دل از منظر دختر کوچک خانواده مـی برد و وقتی او …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تنها یک بار پرواز کن نسرین قدیری
قسمت اول رمان هلاک و هستی
صدای آژیر آمبوالنس گوشـهایش را مـی آزرد با هر تکـانی که مـی خـورد، احساس درد و سوزش تا مغز استخـوانش
اثر مـی کرد و تا سر حد مرگ رنجش مـی داد دیگر چیزی نفهمـیـد راحت شـد شایـد مرده بود، چه بهتر! اما رنجهای
زندگی و دردهای تـوانفرسای تقدیرش هنوز به پایان نرسیـده بود
دوباره صدای هیاهو به گوشش رسیـد هیاهویی که با صداهای ناشناختـه همراه بود احساس خفگی مـی کرد نمـی
تـوانست خـوب نفس بکشـد مـی خـواست دستـهایش را بلند کند و صورتش را از آن همه داغی و پوشش رها سازد، اما
احساس کرد قادر به هیچ حرکتی نیست
صدایش مـی زدند نامش را تکرار مـی کردند و مـی گفتند: گیتی! گیتی خانوم! حالت خـوبه؟ اگـه صدای منو مـی شنوی،
سرت رو تکون بده! و این کـالم با صداهای گوناگون تکرار مـی شـد مـی شنیـد، اما قادر به هیچ گونه واکنشی نبود
نجواها و سخنها همچنان آزارش مـی دادند: به هوش اومده! بهتره به بخش منتقلش کنیم!
ببینم، نفهمـیـدی موضوع چی بوده؟ خـودسوزی کرده؟
نمـی دونم! دکتر چیزی بروز نداد، اما وسعت سوختگی و عمقش وحشتناکه!
زنده مـی مونه؟ امـیـدی به زنده موندنش هست؟
چی بگم واهلل! خدا نجاتش بده، طفلی هنوز جوونه!
هنگـامـی که او را به بخش …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید