برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ای بی احساس pdf از سهیلا عبدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سهیلا عبدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
چقدرزندگی سخت است وقتی احساس تنهایی مـی کنی…خیلی سختـه است وقتی درد مـی کشی و کسی نباشـد ازت حمایت کند…درست وقتی که زندگی شیرین بودنش را خیلی زود از دست مـی دهد حسِ نیازِ به عشق دیونه ات مـی کند!
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خدمتکـار پسر پولدار pdf از نامشخص با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان
داستان دختری که بخاطر بیماری مادرش مجبور مـیشـه….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زندانی عشق pdf از آرزو فلاحی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرزو فلاحی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/طنز
خلاصه رمان زندانی عشق
رمانی زیبا و پر هیجان از داستان یه زندگی و یه عشق
که به آتش مـیکشاند و مـیسوزاند دو قلب را
دو دلداده که دیوانه واربرای عشق هم جان مـی دهند
چه چیزی باعث مـیشـه بین آنها فاصله بیفتدیه شخص سوم کسی
که بین آن دو قرار مـیگیردکسی نیست جز پدر پسر
که ادعا مـیکنه عاشق و دلباختـه دختر شـده
آیا پسر داستان بخاطر پدرش از عشقش مـیگذرد
سرنوشت آنها به کجا مـیرسه آیا عشقشون به ثمر مـینشیند یا نه…
رمان پیشنهادی
دانلود رمان این مرد ارباب است
قسمت اول رمان زندانی عشق
گوشـه تخت زوار در رفتـه،نشستـه
سرم را مـیان دستـهایم مـی گیرم و به روبه رویم که دیوار رنگ و رو رفتـه سلول خبره
مـیشوم روبه رویم جز سیاهی چیز دیگری را برایم به تصویر نمـی کشـد
انگـار دنیا تیره و تار شـده،و من در این سیاهی بیشتر از همه آدمها غرق
شـده ام آخه چرا؟واسه چی؟
چرا من؟منی که تا یه سال پیش دانشجوی رشتـه تجربی دانشگـاه شـهیـد بهشتی تـهران
بودماینک پشت مـیله های زندان در بند و اسیر افتاده ام
آخه چرا؟یعنی واقعا من مجرمم؟نمـیـدونم شایـد واقعا هستم
این سوالی است که هر بار از خـودم مـی پرسم ولی جوابی واسه آن پیـدا نمـی کنم
بعضی وقتـها با خـودم مـیگویم
خـوب حتما هستم که اینجام! چون هیچ کس را بی دلیل زندانی و در بند نمـیکنند
اما من بی گناهم،و جرمـی مرتکب رنشـده ام
سرم را روی زانوهایم مـی گذارم و قطرات اشک را راهی گونه هایم مـیکنم هر چند
دیگر ریزش اشکهایم هم دل غمـگینم را تسکین نمـی بخشـد
ولی بازم دلم مـیخـواهد آنقدر گریه کنم تا وجودم از این غم تـهی شود غمـی که …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان از بهشت تا بهشت pdf از seloca با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان seloca مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان از بهشت تا بهشت
داستان درباره دایانا ی سر به هوا و شیطون بیمارستانه که با ورود دکتره جدیـد به بیمارستان درگیره
یه عشق یک طرف مـیشـه.عشقـی که زندگی اونو کلا عوض مـیکنه و بهش مـیفهمونه معجزه مـیتـونه
خیلی نزدیکتر از اون چیزی باشـه که فکرشو مـیکرده…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بادیگـارد اجباری
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان منم طهورا pdf از mansi1982 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان mansi1982 مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی/جنایی
خلاصه رمان منم طهورا
منم طهورا دختر اریایی نسلی از کوروش کبیر اماده ام برای………… انتقام
انتقام خـون پدر انتقام خـون مادر و انتقام خـون برادر
چشمامو برای چند ثانیه روی هم مـی زارم بایـد تمرکز داشتـه باشم لنز دوربین قناصه را تنظیم مـی کنم
حالا مورد تـو تیر راس منه یاد حرف پدر م مـی افتم که مـی گفت
طهورا ….یه قناصه زن قبل از شلیک یه نفس عمـیق بدون بازدم مـی کشـه به هیچ چیز فکر نمـی کنه
چون فکرت که درگیر باشـه دستات مـی لرزه
پس نفسمو تـو سینه ام حبس مـی کنم فکرمو ازاد مـی کنم ازاده …..ازاد دستم رو ماشـه است
نمـی لرزه حال وقتشـه ۳…۲٫٫۱……. بنـــــگ
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان یادش تازیانه مـیزند
قسمت اول رمان منم طهورا
با ارامش کـامل در حال جمع اوری تفنگم هستم همه قطعات را به ارامـی جدا مـی کنم و در جایی
خـودش در ساکم مـیزارم
این تازه اولین هدف بود اروم اروم از راه پله ی ساختمان بدون سکنه و مخروبه بیرون مـی یام از
در اصلی خارج مـیشم
شالمو جلوتر مـی کشم تا جلب تـوجه نکنم ساک تفنگم که مثل ساک ورزشی به نظر مـی رسه رو
رو شونه هام مـی ندازم
عینک دودی تیره امو مـی زنم و یه نگـاه اجمالی به اطرافم مـی ندازم هنوز خبری نشـده !!!!!!!
و به راه خـودم ادامه مـی دم اصال بر نمـی گردم ببینم چه خبره؟ بدون هیچ تـوجه ای به راهم ادامه
مـیـدم
ولی صداها یواش یواش به گوشم مـی خـوره صدای فریاد چند مرد
صدای که مـی گـه : شاهین دورو بر و خـوب نگـاه کن
سیا تـو برو ساختمونهای اطراف نظر بگیر
پیـداش کنیـد …مرده و زنده اش مهم نیست فقط برای من …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اشک آتنا pdf متین مدهوش با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان متین مدهوش مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه/ازدواج اجباری
خلاصه رمان اشک آتنا
آتـنا دختریــ هست کـه بخاطر حادثه ای خانوادشـو ازدسـت مـیـده وبلاهای زیادی سرش
مـیادومجبـور مـیـشـه باپسر زورگـو ومغروری زندگی بکنه
دانلود رمان روی قبرت تف مـیکنم سیرا
متن اول رمان اشک آتنا
آتنا داستان درباره دختری به اسم آتناست که ازطرف عشقش طرد شـده وبرای ادامه تحصیل به تـهران مـیره……
و اونجا اتفاقاتی مـیفتـه که مسیر زندگیش رو عوض مـیکنه….
چه اتفاقاتی در راه است؟ آتنا مـیتـونه سرنوشتش اونجور که مـیخـواد عوض کنه؟
با این که مـی خـورد راحت از مادرم ده- پونزده سال بزرگتر باشـه،
ولی عجیب خـوش تیپ بود، یه کت زرشکی پوشیـده بود و یه دامن مشکی مـیـدی،
جلوی موهاش رو هم به حالت بانمکی بیرون ریختـه بود، جوراب پارازین
مشکی نازکی هم پوشیـده بود که مثلا حجاب پاهاش باشـه، حالا مادرِ من… بذار نگم اشکم در اومد
مامان رو به من گفت:
خانوم خطیبی صاحبخـونه هستن
لبخند پهنی زدم وگفتم:
خطیبی! بایـد مال طرف های نور باشین نه؟!
لبخندش خشک شـد و با سردی گفت:
آره
و سریع نگـاهش رو از من گرفت و با تعارفِ مامان رفتن طرف آشپزخـونه
شونه هام رو بالا انداختم و برگشتم تـوی اتاق و رو به کـامران گفتم:
تـو مـی خـوای بری، برو بقـیه کـارها جابه جا کردن چیزهای کوچیکه، بابا مـیاد باهم از پسش برمـیایم
کـامران از تـه دل ذوق کرد و حتی یه تعارف کوچیک هم نکرد و گفت:
پس من مـی رم، کـاری داشتی باهام تماس بگیر
و خداحافظی کرد و رفت از این فرصت که مامان با خانوم خطیبی
سرگرمه استفاده کردم و رفتم سر وقت وسایل های خـودم و کـارتـون کتاب
هام رو گرفتم و بردم تـوی اتاقـی که برای خـودم مشخص کرده بودم و
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان متاهل pdf از سیـده پریا حسینی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سیـده پریا حسینی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
هیچکس نمـیـدونه که عشق چهطور اونو پیـدا مـیکنه و چهطور قلب سیاه شـدهی پسری که از همه چی
خستـه هست رو دوباره زنده مـیکنه، پسر داستان ما معنی کلمهی خـوشبختی رو خیلی وقتـه یادش رفتـه و تا
مـیخـواد اونو یاد بگیره خبری از گذشتـه و دروغی پوشالی همه چیز رو نابود مـیکنه…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دل آرا دشت بهشت مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/معمایی
خلاصه رمان
اتفاق ها افتاده بود آتیش ها سوزونده شـده بود و همه چیز ظاهرا خاکستر شـده بود تا این که دبیر فیزیک با تجربه ی شـهر ماه دوم سال تحصیلی فوت کرد و کلاس هاش بین دبیرهای دیگـه تقسیم شـد دبیرهای با سابقه تر کلاس های مهم تر مثل پیش دانشگـاهی و سال سوم رو برداشتن و کلاس های اول و دوم خـودشون و اول و دوم دبیر فوت شـده بین یکی دو دبیر جوان تر تقسیم شـد دختر قصه ی ما هم که با پارتی به زور تـو آموزش و پرورش جا داده شـده بود بهش پنج تا کلاس رسیـد یکی تـوی مدرسه دولتی و چهار تا تـوی مدرسه غیر انتفاعی…
و یکی از کلاس هاش، کلاس صد و یک بود! و آتش زیر خاکستر درست با ورود اون به کلاس شروع به عرض اندام کرد///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چال گونه pdf از فاطمه زارعی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه زارعی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/طنز
خلاصه رمان چال گونه
یک دختر به اسم بهار، مقاوم و شیطون و جذاب؛ که زلفش گره خـورده به زلف
پسر قصه ما آرمـین خان فلک زده که بایـد این بهار و بگیره
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سیه چشم
قسمت اول رمان چال گونه
خـوابِ خـواب بودم که ناگـهان یک ماساژور داخل اومد ؛ از همون دورا دور برام دست تکون داد
به به خدا از خانومـی کمش نکنه ؛ باال سرم اومد که ناگـهان تخت شروع به لرزیـدن کرد
ایول دستگـاهش رو حتما روشن کرده ؛ وایستا وایستا من که خـوابم، بابا دم خـودم جیز نگـاه کن
کیفیت خـواب فول اچ دی
ای بابا جنبه ی تعریف هم نداره ، دستگـاهش خاموش شـد؛ ناگـهان دوباره روشن کرد
صبر کن ببینم ، خاک برسرم گوشیم رو سایلنتـه داره زنگ مـی خـوره
من چه جوری تخصص گرفتم با این وضعم الله و اعلم
جواب دادم
– هو م
صدای جیغ و ویغ شیـدا تـو گوشم پیچیـد
چرا جواب نمـی دی ؟ الهی گره کفنت و پاپیونی ببندم
یک نیم نگـاه به ساعت کردم ؛ او و ساعت ۳۰:۲صبح هست
احیانا ملت ساعت ۳۰:۲صبح ، به جز تخت جای دیگـه ای هم هستن ؟
معلومه که هستند ، داماد دکتر سیـدی رو مـی خـوان اتاق عمل ببرند
خب ببرن به من چه، مـی خـوای برای سالمتیش ختم قرآن بزارم
منگول تـو بایـد باالا سر عملش باشی
دستی تـو سرم کوبوندم ؛ البتـه با این کـار، گوشیم رو تخت افتاد
نفهمـیـدم چطور قطع کردم؛ سر سری یک مانتـو شلوار پوشیـدم و مقنعه ام رو هم سرم کردم و
گوشی و سویچ روبرداشتم و حرکت کردم از اتاقم بیرون اومدم ؛ پله ها رو دو تا یکی پایین
اومدم که شاتالاق به یک چیز به شـدت محکم خـوردم
ای تـو روح …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان وسوسه سیب حوا pdf از رز وحشی و niloofarnaz با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان رز وحشی و niloofarnaz مـی باشـد
موضوع رمان:کلکلی/دانشجویی/عاشقانه
خلاصه رمان
شیـدا و یاسمن دوتا دوست هستن که تـو تـهران دانشجو هستن سره یه کل کل بچه گـانه با دوتا از پسرای دانشگـاه قدم تـو راهی مـیزارن که زندگیشون رو تغییر مـیـده و در این بین شیـدا در پی اثبات خـودش به یکی از دانشجوهاست پاش مـیلغزه و سروش که عاشقشـه با کمک یاسمن مـیخـوان …..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید