استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان امید من ستاره pdf از یاس صبور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان امـیـد من ستاره pdf از یاس صبور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان یاس صبور مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان امـیـد من ستاره

 دختری که  به دلایلی از شـهر خـود فاصله مـی گیرد تا آبها از آسیاب بیفتد.

دست روزگـار،برای او سرنوشت دیگری را رقم مـی زند. به شـهری مـی رود که

حتی نامـی از آن نشنیـده بود. این آشنایی از یک زن شروع مـی شود…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان همزاد من فاطمه افکـاری

قسمت اول رمان امـیـد من ستاره

جلوی اون همه جمعیت درسرسرای سالن بزرگ عمارت بدون آنکه بذاره صداش کوچکترین

ارتعا شی به خـود ب گیره باچشمایی ازحدقه دراومده روبرو ی خان ایستاد وفریا د زد:

خان برای آخرین بارازت م ی خـوام ازتص مـیمت صرف نظرک نی من با ای ن ازدواج موافق نیستم.

خان باچشمایی به رنگ خـون به دختر ش تـوپ ی د:دخترۀخیر ه سر!بفهم برا ی چی دارم

این کـاررو مـی کنم هیچ چیزی هم تـوتصمـیمم تأثیرنمـیذاره تـوهم مجبور ی قبول کنی.

محکمتراز قبل دستی بس وی حضارتـو ی سالن کشی د وفریادزد: چرابین ای ن همه

دخترتـو طایف ه بایـدمن قربانی این عرو س ی شوم بشم؟ چراکسی حاضرنشـده که

دخترش عروس خ ون بس بشـه؟ چرا شما خان؟ چراشما؟ سپس روبه جمعیت کردازقبل

بلندترداد زد:تـوای ن جمع کسی پیـدامـیش ه که بخـواد دخترش رو جا ی من عروس خـون بس کنه؟

نگـاهش چون بازشکـاری تـو سالن چرخی د. صدایی ازکسی بیرون نیوم د. نگـاه منتظرش

تب دیل به پوزخند پررن گ ی شـد:هه! ببی ن خان!ببین کسی عروس خـون بس نمـی خـواد!

باز با دست به جمعیت اشاره کرد وخان رو مخاطبش قرارداد: ه یچکس حاضرنیست

برات فداکـار ی کنه!هیچکس! تـو که بعد ازاین همه خـوب ی درحق این قوم کر دی هی چ

کدومشون حاضرنیست که دخترش رو بدبخت کنه ولی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان همسر دوم من pdf از حدیث شمس با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان همسر دوم من pdf از حدیث شمس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان حدیث شمس مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

فرشتـه، بیـدار شو دختره ی نحس امروز قراره خـونه آقاجون اینا جمع بشیم،اونوقت تا لنگ ظهر خـوابیـدی.!

_بیـدار شـدم مامان.چی مـیشـد، مامان با من هم مهربون بود، و دوستم داشت همـیشـه برام یه سوال بزرگـه که چرا مامان منو مثل سارا دوست نداره ، و همـیشـه بهم مـیگـه نحس گـاهی وقتا مـیگم شایـد من بچه ی این خانواده نیستم.با صدای داد مامان سریع دست و صورتم و شستم رفتم پایین.

_صبح بخیر؟!
‌_صبح بخیر درد، صبح بخیر مرض…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان محصور شدگان pdf از سوگند موسوی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان محصور شـدگـان pdf از سوگند موسوی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان سوگند موسوی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/غمـگین/ترسناک

خلاصه رمان

داستان راجب چهارتا جونه كنجكاوه كه تصادفا تـو يه جاده گير ميوفتن و ميرن داخل جنگل ولي رفتن به اونجا سرنوشت زندگيشونو تغيير ميده
ولي داستان اونجا تموم نميشـه….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آخرین آرزوی مادر pdf از Fatima Eqb با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آخرین آرزوی مادر pdf از Fatima Eqb با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان Fatima Eqb مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

داستان از روزی شروع مـی‌شود که پسری به نام حسام که روانپزشک است وارد شیرینی‌فروشی نارگل مـی‌شود

و ماجراهای داستان از بعد از ورود حسام شروع مـی‌شود. چرا که حسام با وجود این که یک پزشک است

از نارگل مـی‌خـواهد اجازه دهد که در شیرینی‌فروشی آن‌ها کـار کند. داستان گـاهی از زبان نارگل است

و گـاهی از زبان حسام.

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان شاه مهره pdf از رانا مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شاه مهره pdf از رانا مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان رانا مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجنماعی

خلاصه رمان شاه مهره

برای زندگیم تصمـیم گرفتند همان هایی که  زندگی هیچ نمـیـدانستند قضاوتم کردند

قضاوتی که تمام آینده ام را به آتش کشیـد اگر این من،من نیستم،تقصیر تمام کسانی بود

که تغییرم دادند تغییرم دادند و من دنیایشان را در آتش این تغییر که بی تقصیر در تقدریم جای دادند  مـیسوزانم…

نفس عمـیقـی از حرص کشیـدم و گفتم اینکه نمـیـدونم چرا منو گرفتیـد و داریـد ازم بازجویی

مـیکنیـد به کنار نمـیفهمم چرا قبول نمـیکنیـد من نمـیـدونم قضیه ی اون صندق و اون کلیـد چیه؟

مرد همه انکـار مـیکنن من چیزی برای پنهون کردن ندارم رفتـو..

رمان پیشنهادی:دانلود رمان نت های هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان شاه مهره

سمت در و گفت مشخص مـیشـه زودتر لطفا مشخصش کنیـد

مرد عصبی رفت بیرونو درم محکم بست شایـد این اطمـینانی که داشتم به خاطر

وجود حاجی بود به خاطر من نه،ولی به خاطر آبروش حتما از اینجا بیرونم مـیاورد مخصوصا که

ماشینم ماشین پسرش بوده و خب اگـه یه گندی بالا آورده باشـه حاجی

جمع و جورش مـیکنه حالا چه گندی زده پسره ی غرب زده خدا داند

خانمـی که تـو تمام مراحل بازجویی کـارش آوردن و بردن من بود باز اومد تـو و بدون هیچ حرفی

منو با خـودش همراه کرد دوباره از همون راهرو گذشتیم و رسیـدیم به سلول هایی که کنار هم بودن

منو برد سمت سلول خـودم و درو باز کرد که گفتم شما مـیـدونی برای پیگیریه کـار من کسی اومده یا نه..

خیلی خشک و جدی جواب داد من نمـیتـونم حرفی بزنم

با طعنه گفتم خیلی ممنون از کمکتـون

بعد وارد سلول شـدم و روی تختی که یه گوشتـه اش بود نشستم این حاجی کی مـیخـواد بیاد دیگـه؟ خدای من من بایـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حرمسرای ارباب pdf از آیناز ایزدی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حرمسرای ارباب pdf از آیناز ایزدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان‌ آیناز ایزدی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

آهستـه به سمت در خروجی رفتم …نفسمو تـوی سینه حبس کردم از ترس داشتم سکتـه مـیکردم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان به سادگی pdf از تسنیم با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان به سادگی pdf از تسنیم با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان تسنیم مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

راجع به دختری به نام فدرا هست دانشجوی روانشناسی و با مادرش زندگی مـیکنه……داستان از یک نقطه عطف تـو زندگی فدرا شروع مـیشـه و عاشقانه هایی که براش اتفاق مـیفتـه////

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بقا مرگ دوباره pdf از فاطمه.میم با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بقا مرگ دوباره pdf از فاطمه.مـیم با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فاطمه.مـیم مـیباشـد

موضوع رمان:تخیلی/علمـی

خلاصه رمان بقا مرگ دوباره

 هزاران سال پیش از آفرینش آدم و حوا، مردمانی روی زمـین مـی‌ز یستند.

در آتلازِد پایتخت جهان، ملکه مـیریام حکمرانی مـی‌کرد؛ روزی او تـوسط سلینوس

عالم دربار با خبر مـی‌شود که جسم کروی بسیار بزرگ و سنگینِ سرخ رنگی (مریخ)

به سمت زمـین مـی‌آیـد و تا سه سال آینده با زمـین برخـورد و زمـین را نابود خـواهد کرد.

سلینوس با مطالعه و تحقـیق فراوان در مـی‌یابد که تنها راه نجات زمـین و حفظ بقای بشریت چیست!

رمان پیشنهادی:دانلود رمان این عشقه یا هوس مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان بقا مرگ دوباره

در گوشـهای از شـهر موسیقـی شادی مـینواختند.

دختران و پسران جوان کنار هم به رقص و

پایکوبی پرداختـه و زیباترین لباسهایی که داشتند را

به تن کرده بودند. مردم به در و دیوار شـهر

پارچهها و آویزهای رنگـارنگی آویختـه بودند.

بوقچیهای قصر، در سرتاسر شـهر حرکت مـیکردند و

خبر از تـولد ملکه مـیریام فرمانروای کل جهان را مـیـدادند.

ملکه مـیریام، ملکهی با انصاف، اما

ِ سختگیر جهان بود که در شـهر د

آتالز یعنی پایتخت کل جهان حکومت مـیکرد؛ او در اجرای

قوانین بسیار جدی بوده و با هیچکس تعار فی نداشت.

ملکه بسیار خـودپسند، مغرور و مستبد

اما ذاتا دلرحم بود؛ ولیکن بیشتر مواقع سختگیریاش

بر احساساتش غلبه کرده و تصمـیم

خـود را مـیگرفت. یکی دیگر از خصوصیات مهم

مـیریام مقـیـد بودن او به دینش بود؛ او اهمـیت

بسیاری به مقدسات داده و عباداتش را هیچگـاه ترک نمـیکرد.

آتالزد پایتخت جهان، شـهری اصیل، زیبا و امن بود.

شـهری آفتابی با تابستانهای گرم و

زمستانهای بسیار سرد؛ باغهای بسیاری داشت و

نعمتـهای فراوانی در آن موجود بود؛ بهطوری

که بسیاری از نقاط جهان را آذوقه وطعام مـیـدادند آتلازد

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق بی رحمه pdf از فاطمه راستگو با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق بی رحمه pdf از فاطمه راستگو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فاطمه راستگو مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان:

این رمان اشاره داره به زندگی دختری به نام هلنا هلنا دختری پر شر و شور است که تفریح را در زندگی اش مهمترین چیز مـیـداند و همواره از عواملی که مسبب ناراحتی او مـیشود مـیگریزد او حتی معنی کلمه عشق را نمـیـداند و هیچوقت علاقمند به دانستن ان نیست اما بعد ها گرفتار عشقـی مـیشود عشقـی که تمام زندگی اش مـیشود عشقـی که زندگی اش را مـیسوزاند عشقـی که او را مجبور مـیکند که از دیـدنه او دور باشـد از لمس دستانش دور باشـد و در حسرت هم اغوش شـدنش بماند از هر چه که این عشق را تداعی مـیکند بایـد دور بماند او با هر چیزی که سره راهش قرار بگیرد مـیجنگد تا خـود را در
فراموشی فرو ببرد که دیگر از ان خارج شـدنی نیست//////

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق دوم pdf از ناشناس بی احساس با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق دوم pdf از ناشناس بی احساس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ناشناس بی احساس مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اروتیک

خلاصه رمان عشق دوم

نیوشا دختری ۱۵ ساله است که خـواهر زاده ۴ ساله اش رو مـیـدزدن و در ازای

ازادی اون نیوشا رو مـی خـوان بالجبار خـودش رو تسلیم مـیکنه و اون ها

چشماش و دستا و پاهاش و دهنش رو مـیبندن در حالی که برهنه است

نیوشا روزها دست های گرم مردی رو روی ممنوعه های بدنش احساس مـیکنه

تا اینکه اونو آزاد مـیکنن اما مـیگن ۵ سال بعد دقـیقا روز تـولدش دوباره اون رو خـواهند دزدیـد

اینبار برای همـیشـه

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان سالوس

قسمت اول رمان عشق دوم

با تعجب به مهسا نگـاه کردم:

حتما خیاالتی شـدی مهسا کی مـیاد مارو تعقـیب کنه؟

دوباره به ماشین سیاه رنگی که شیشـه های دودی و

مرموزی داشت نگـاه کردم، به هیچ عنوان تـو ذهنم

نمـی گنجیـد که بخـوان تعقـیبمون کنن

مهسا: نمـیـدونم اصال حس خـوبی به این ماشین ندارم

از وقتی از مدرسه در اومدیم حواسم هست که

دنبالمونه چشم از مهسا برداشتم و دوباره به ماشین مرموز

نگـاه کردم، شک و بد دلی مهسا به من هم سرایت

کرد، دلشوره به جانم افتاد اب دهنم رو

قورت دادم و با ترس دست مهسارو گرفتم:

ولش کن بیا زودتر بریم خـونه

قبول کرد و اینبار هردو شروع کردیم به دوئیـدن قلبم

بی امان تـو سینه ام مـی زد من دختر ترسویی

بودم که از سایه خـودمم مـی ترسیـدم مهسا با این

حرفش بد ترسی به دلم انداختـه بود مثل روزنامه

ای که هفتـه پیش در مورد اسیـد پاشی بروی

زن جوانی رو گزارش نوشتـه بود و تنها موردش هم

زیباییش ذکر کرده بود و جنون فرد مجرم

وقتی به سر کوچه امان رسیـدیم از شـدت دوئیـدن نفسم

باال نمـی اومد ایستادیم و چشمام ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.