برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اشتباه دلم pdf از سمـیرا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سمـیرا مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
زنی که بهخاطر اشتباه یکی دیگـه زندگیش نابود مـیشـه؛ ولی مردی پیـدا مـیشـه که مـیخـواد دست زن قصهمون رو بگیره و سرپاش کنه؛ ولی خـودش باعث مـیشـه اون زن هر روز بیشتر با مشکلات دستوپنجه نرم کنه و اتفاقاتی براش پیش بیاد که حتی مرگ رو به زندگی ترجیح مـیـده و…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خـورشیـد نیمه شب جلد پنجم(گرگ و مـیش) pdf از استفانی مه یر با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان استفانی مه یر مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/ترسناک
خلاصه رمان خـورشیـد نیمه شب جلد پنجم(گرگ و مـیش)
خـورشیـد نیمه شب کتابی از سری رمان های Twilight نوشتـه ی استفانی مایر مـی باشـد و
شرح دوبارهای از کتاب اول این مجموعه است با این تفاوت که این بار داستان را از زبان بلا نخـواهیـد شنیـد
بلکه اینبار ادوارد کـالن داستان را از دیـد خـود برای شما نقل خـواهد کرد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
قسمت اول رمان خـورشیـد نیمه شب
من هیچ وقت دچار سانحه نشـدم بلا تا حالا حتی یه جریمه هم
نگرفتم به او نیشخند زدم و به پیشانیم دست کشیـدم حتی
مضحک تر هم شـده بود- چه غیر منطقـی بود که مـی شـد در مورد چیزي
خیلی محرمانه و عجیب با او شوخی کنم یه ردیاب درونی
تـوي من کـار گذاشتـه شـده
با طعنه گفت : چه بامزه صدایش بیش از اینکه عصبانی باشـد
هراسان بود چارلی یه پلیسه یادت که نرفتـه من طوري تربیت
شـدم که به قوانین رانندگی احترام بزارم از این گذشتـه اگـه تـو این
ولوو رو به تنه ي یه درخت بکوبی و هیکلمون رو به طرح اون تبدیل
کنی احتمالاً فقط خـودت مـی تـونی از جا بلند شی و راه بري
تکرار کردم : احتمالاً خنده ي خشکی کردم بله ما در یک
تصادف رانندگی کـاملاً متفاوت بودیم علارغم مهارت من در رانندگی
او حق داشت بترسد اما تـو نمـی تـونی
آهی کشیـدم و آهستـه تر راندم خـوب شـد؟
نگـاهی به سرعت سنج انداخت کم و بیش
آیا این براي او خیلی سریع بود ؟ زیر لب گفتم : از رانندگی
با سرعت کم متنفرم اما اندکی دیگر از سرعتم کـاستم
پرسیـد : تـو به این مـی گی سرعت کم؟
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق به یک آلفا pdf از زهرا .ن با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا .ن مـیباشـد
موضوع رمان : ترسناک/عاشقانه/غمـگین/تخیلی
خلاصه رمان عشق به یک آلفا
دختری به زلالی اب …..
به زیبایی خـورشیـد ….
سلن راد دختره مھربون ولی لجباز ….
مردی مرموز ….
دنیایش به تاریکی شب ….
ساتکین اندرا مردی با دلی سنگی ولی مھربان.
خب در ادامه سرنوشت این دوتا رو روبری ھم قرار مـیـده واین دوتا عاشق
ھم مـیشن اما با ورود برادر سلن که ھمه فکر مـیکردن مرده و تـوی
رسیـدن سلن به ساتکین وقفه مـیندازه .وایا سلن وساتکین به ھم
مـیرسن چه کسی مـیـدونه اینده چه چیزی براشون رقم زده..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تـو سهم منی
قسمت اول رمان عشق به یک آلفا
(سلن)
باصدای الارم گوشیم بیـدار شـدم یه نگـاه به ساعت انداختم ۹بود از تختم
بلند شـدم وبه سمت سرویس اتاقم رفتم بعد از گرفتن یه دوش به
سمت کمدم رفتم یه دست لباس راحتی برداشتم وپوشیـدم جلوی مـیز
ارایشم نشستم وموھای قھوه ایم که تا کمرم مـیرسیـد رو خشک کردم
تـو اینه به خـودم نگـاه کردم…
پوست سفیـد وصاف .چشمای سبز تیره .ابروھای ھشتی
دماغ کوچیک وقلمـی .قدمم که ۱۷۵ بود وخدارو شکر لاغر بودم .
دست از انالیز صورتم برداشتم وبه سمت اشپزخـونه رفتم …
من:مامان جون کجایی ؟
مامان:بیا دخترم تـو اشپزخـونه ام .
من:اومدم
مامان:صبح بخیر دختر خـوشگلم
من:صبح تـوام بخیر مامان جونم .
مامان:بیا صبحونه بخـور
من:مامانی بابا نیست ؟
مامان:نه دخترم امروز بابات قرار داد داشت زود تر رفت.
من:اھان.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان معشوقه درد pdf از خدیجه سیاحی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان خدیجه سیاحی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان
معشوقه ی درد داستان زندگی دختری را روایت مـیکند که به خاطر رسم
طایفه ی دلبر برادرش مجبور است از محبوب خـود دل بکند و///////
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پیله ات را بگشا pdf از moon shine / parmisa 65 با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان moon shine / parmisa 65 مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
لی لی فر خـون بس قتل سپدنیارعروس سهراب مـیشـه ..مردی که لی لی فرعاشقش بوده اما…باتمام فرازونشیب ها حالا درجلد دوم درادامه مـیخـوانیم که زندگی لی لی فر وسهراب دچارتغییرات بزرگی مـیشـه….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آغوش خالی pdf از مهرسا عابد زاده با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهرسا عابد زاده مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان آغوش خالی
مـرا تنگ در آغوش بگیر ، آنچنان که کسی نتـواند مـرا از تـو جدا کند
مرا سخت ببوس مـیانه ی این آغوش های آسان
مـرا مـیان حجاب گیسوانت پنهان کن
مـرا بپوش از چشم های بی پروا
مـرا غرق کن در تلاطم آغوشت
آنچنان که از تـو به هیچ ساحلی نرسم
مـرا محکم تر در آغوش بکش
من امن ترین انسان روی زمـینم برای پوشاندن سرمایی که بین منو تـو اتفاق افتاده است
ساعت را خـوابانده ام
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان آغوش خالی
با صدای آالرم گوشی از خـواب پاشـدم
اه ههیشـه از ایى صدا هتنفر بودم
پروا گوشیتـو خفه کى دیگ صداش ههسایه هارو هم بیـدار کرد
ای بابا پس کو ایى گوشی صداش از زیر تخت
هیوهد بالخره پیـداش کردهو آالرهشو خاهوش کردم
کش و قوسی ب بدنم دادم اوؾ خدا هیچی هثل خـواب صبحگـاهی حال نهیـده
پروا زود باش دیگ دانشگـاهت دیر هیشـه ها
باشـه هاهاى اوهدم اوهدم
پاشـدم و سهت wC رفتم
باز صدای گوشیم دراوهد ولی ایى دفعه آالرم نبود
آهنگ هخصوصی بود که رو شـهاره ی نیکـا گذاشتـه بودم
داد زدم هاهاى گوشی رو جواب بده نیکـاس
هاهاى گوشی رو برداشت صداش هیوهد ولی واضح نبود که چی هیگـه
شایـد باورتـوى نشـه ولی هى ۱/۴ عهرهو تـو wC هستم
نهیـدونم چرا ولی شایـد بخاطر اینه که تنها جاییه
که تـوش تنهام دست و صورتـهو شستـهو اوهدم بیروى
هاهاى نیکـا چی هیگفت؟!
هیگفت هثل اینکه تـولد دیاناس تـو و نیکـارو هم دعوت کرده
پوؾ ههینهوى کم بود فقط
هار از پونه بدش هیاد جلو در لونش سبز هیشـه
آخه تـو چرا با ایى دیانای بیچاره هشکل داری
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان یک عشق لا یتناهی pdf از Ali_m_z با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Ali_m_z مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/چنایی/پلیسی/معمایی
خلاصه رمان یک عشق لا یتناهی
دوتا نوزاد در لحظه تـولد بازیچه دست سرنوشت مـیشن و در لحظه تـولد جابه جا مـیشوند
و این دنیا بعد ۲۵ سال این دونفر رو در مقابل یک دیگر قرار مـیـده جوری که به خـون
یکدیگر تشنه ان و تمام فکر و ذکرشون انتقامه . تـو بیمارستان بچه پولداره با
یه خانواده متـوسط عوض مـیشـه . و در طی این مدت پولداره که اومده تـو خانواده
متـوسط پلیس مـیشـه و متـوسط که پولدار شـده خلافکـار خلافکـاری که واسه پول
شکم ها مـیـدره اما سرنوشت دوباره بازی رو باهاشون شروع مـیکنه بازی که
تا پایانش کشتـه های زیادی مـیـده کسایی کشتـه مـیشن که از جنس سنگ و اهن بودند …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عاشقم کن
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دیوونه pdf از مـینا قاسمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مـینا قاسمـی مـیباشـد
موضوع رمان : طنز/عاشقانه
خلاصه رمان دیوونه
ترانه دختر قصمون دوسال ک عاشق هم کلاسیش به اسم ارشـه اما نمـیتـونه به این عشق اعتراف کنه ….
تـو همون اوضاع ارش هم به یکی دیگ از هم کلاسی هاش چشم داشتـه اما حسش مثل
یه نسیم زود گذره ک اتفاقا از این بابت هم کلی ضربه مـیخـوره….
حالا چجوری مـیشـه ک ترانه به ارش مـیرسه… تازه تـوی داستان کلی ماجرا هس …
سیاست زنانه وروان شناختی وشوهرداری ….
ببینیم ترانه چطور با کـاراش وحرفاش پسر مردمو از راه بدر مـیکنه….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان اولین پریزاد محافظ
قسمت اول رمان دیوونه
چی آھنگ بزنم؟
مھشیـد:شکیرا
کنترل و گرفتم وزدم مـینا ومھشیـد بلند شـدن و ھیپ پاپ مـیرقصیـدن محوش شـدم…محو
حرکـات ماھرانھ ای کھ انجام مـیـداد با لبخند بھش نگـاه مـیکردم موھاش و کھ تکون
مـیـداد انگـار قلبم داشت تـو دھنم مـی تپیـد یھ دفعھ نگـاه مـیعاد و خیره بھ اون دیـدم عصابم
خـورد شـد واخم غلیظی کردم کنترل و گرفتم و زدم یھ آھنگ دیگھ کھ ھالھ با عصبانیت
گفت
مرض داری نکبت؟
جانی اون مـگس کش و بیار یھ مـگس داره ویز ویز مـیکنھ
ھالھ=خیلی پررویی،خجالت نمـیکشی؟
نقاشیم خـوب نیست
جانیار=بستھ دیگھ ھی مـیپرن بھم برقصین
دخترا و پسرا اومدن وسط جز من و مـیعاد مـینا با خنده اومد طرفم و گفت
داداش یاسی مـیای برقصیم؟
با لبخندش دلم ضعف کرد ولی اخم کردم و گفتم
تـو کی دیـدی من برقصم؟
مـینا=ھمـین تازه داشتی با دایی نریمان مـیرقصیـدی
الان نمـیخـوام برقصم
مـینا=ھرجور خـودت مـیـدونی
رفت پیش مـیعاد…عصابم خـورد شـد! مـیعاد ھم بلند شـد و باھم مـیرقصیـدن….حقتھ! اگھ
درخـواستش و قبول مـیکردی الان با اون بی غیرت نمـی رقصیـد…اصلا نگـاھای مـیعاد
بھ اون و دوست نداشتم برای ھمـین اخمم غلیظ تر شـد آقا.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آرامش بعد از طوفان pdf از دلی۲۸ لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دلی۲۸ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز/اجتماعی/هیجانی
خلاصه رمان آرامش بعد از طوفان
آوا دختری شوخ، خـوش خنده و شاد که با ورود مـیلاد به زندگیش، با فراز و نشیب های زیادی رو به رو مـیشـه
آرش، پسرعموی آوا هم همراه با رفیقش//سامـیار، برای آوا و مـیلاد مشکلات فراوانی به وجود مـیاپ یارن
به نظرتـون زندگی آوا و مـیلاد، که قراره تـوش کلی عاشقانه داشتـه باشـه به کجا ختم مـیشـه؟
رمان پیشنهادی:دانلود رمان دختر عشق دردسر حوریه عسکری
قسمت اول رمان آرامش بعد از طوفان
قطرههای آب سرد مـیریخت روی بدنم لعنت به این هوای گرم! خـوبهها؛ ولی، فقط لازمه یه دقـیقه
تـوی این هوا بری بیرون، مـیپزی این قدر گرمه دوش آب سرد، مغزم رو هم آروم کرد ریلکسی بهم
غلبه کرد و مثل همـیشـه زدم زیر آواز تـوی حموم فقط بایـد آهنگ من درآوردی خـوند، با صدای کشیـده و
بلند زدم زیر آواز: بیا دوری کنیم از هم، بیا پاره بشیم از دم، بیا درحال کشیـدن کلمهی بیا بودم که
یهو یکی محکم زد به در از جا پریـدم وپام لیز خـورد و با نشیمنگـاه محترم شوت شـدم روی زمـین جیغی زدم و گفتم:
چه خبره؟! آی ک*و*ن*م صدای جیغ ننه جونم اومد: ذلیل شـده، چرا هوار مـیزنی پاره شـدی آهنگ خـوندنتم
مثل آدم نیست! صدات رو بیار پایین بابات داره استراحت مـیکنه به صورت پوکرفیس سعی کردم از روی زمـین بلند بشم
دستی به باسنم کشیـدم و گفتم: نشیمنگـاه من رو ترکوندی که بگی بابا داره استراحت مـیکنه؟ جدی مـیگی؟!
یه دونه محکم زد به در و باهمون صدای بلند و جیغش گفت: بدو بیا بیرون کـارت دارم بچه پوفی کردم و زیرلب غر زدم:
خب بابا با صدای من بیـدار نشـه با صدای شما حتماً بیـدار مـیشـه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان وحشی اما دلبر pdf مهلا علی راد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهلا علی راد مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
_بهترنبود یه مدت استراحت مـیکردی؟
برگشتم نگـاهش کردم، در حالیکه سعی مـیکرد چشماش رو ازم بدزده گفت:
_شنیـدم تـو ایران رسمه وقتی کسی مـیمـیره براش چهلم مـیگیرن و تـو هم که بزرگترین دختر… نزاشتم حرفش رو کـامل بزنه، برگشتم دوباره به تمرین بچه ها نگـاه کردم و خیلی خشک گفتم:
_واسه ی همون روز بلیت گرفتم.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید