برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عروس برف pdf از خـورشیـد.ک با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان خـورشیـد.ک مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان عروس برف
نسیم عشق از دلم، همچون رهگذری شیرین مـی گذرد..لبخند به لب مـی آورم و
به دو چشم فرشتـه گونش خیره مـی شوم! آه..قلبم باز هم برای صدمـین بار در همـین
چند لحظه ی اخیـر،به تپش مـی افتد و از دلم حرفی مـی گذرد، آهستـه و
نجوا کنان برایش مـی گویم…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان پروانه ی من
قسمت اول رمان عروس برف
کلیـد رو از تـوی کیف سفیـدم بیرون کشیـدم و بعد از چرخـوندنش درون قفل و کشیـدن
دستگیره ی اپارتمانم بھ سمت پایین…در با صدای ارومـی باز شـد.
ھنوز وارد نشـده ،تنھا برای لحظھ ای، دلم از دست خـودم و این آپارتمان بزرگ و
تنھا،گرفت و باز ھمـگوشم پر شـد از صدای اصرار ھای مامان و آذر برای نیومدنم بھ
این اپارتمان…
فکر مـی کردن تنھا موندن برای منی کھ بدجور ھمـین اول راھی قافیھ ی زندگیم رو بھ
ھیچ باختھ بودم، خطر ناک بود!!
بعد از انجام دادن اون ھمھ کـار تـوی بیمارستان،و چند ساعت سرپا ایستادن سر عمل
ھای دکتر صامتی ،ھمـین ھم کھ الان روی پا ایستاده بودم خیلی بود.
شال و کیفم رو روی نزدیکترین مبل،گذاشتم و خـودم رو تا اشپزخـونھ کشیـدم….
شیشھ ی آب خنک و بیرون کشیـدم و بدون اینکھ حتی حوصلھ ی برداشتن لیوان داشتھ
باشم شیشھ رو بھ لبھام نزدیک کردم و چند قلپ ازش خـوردم…
با صدای بلندی آخیــش… گفتم.انگـار جیگرم کھ از صبح در حال سوزش بود ،خنک
شـد.
بھ رد رژ لبم کھ دور دھانھ ی شیشھ افتاده بود پوزخندی زدم و شیشھ رو گذاشتم روی
یکی از کـانترھا و برگشتم بھ سالن پذیرایی اپارتمانم….
اپارتمانی کھ علی رغم تمام مخالفت ھای مامان و آذر و امـیرعلی خریـده بودمش و..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نامزد دوست داشتنی من pdf از شبح عشق با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شبح عشق مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
مهربان ملقب به مهری دختری فوق العاده بی صبر و حوصله و عصبانی با دوستش که فرشتـه ملقب به فری هست پا به فرار از خـونه هاشون مـیزارن … هر چقدر فکر مـیکنن که ببینن چجوری مـیشـه زندگی رو ادامه داد به نتیجه نمـی رسن تا اینکه مهربان پیشنهاد مـیکنه مقداری پول بدست بیاریم تا بریم به شـهر های خـودمون . فرشتـه و مهربان برای مقداری پول دست به دزدی مـیزنن اما تـوی اولین دزدی اتفاقـی مـی اُفتـه که نیازمند کشف شما بیـد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دخترها فریاد نمـیزنند pdf از فرحناز با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فرحناز مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
این رمان در مورده دخترانیه که به خاطره دنیایه دخترونه شون مـیجنگن جنگی که معلوم نیست کی تموم بشـه
این جنگ مثله قصه ها نیست که یک شاهزاده بیادو نجاتشون بده چون این دخترا خـودشون بایـد بجنگن
خـودشون بایـد مبارزه کنن برای دنیای دخترانه شون
چون …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان حس تازه pdf از Lavinsem با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Lavinsem مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختر قصه ی ما دختری مغرور و شیطون و دوست داشتنیه. همه اونو به شاد و پر انرژی بودن مـیشناسن..اون برخلاف روحیه شادش اعتقادی به عشق و عاشق شـدن ونسبت به جنس مخالف کششی نداره. فکر مـیکنه مـیتـونه تا همـیشـه برای خـودش باشـه و نیازی به یه مذکر تـو زندگیش نداره.
پیشنهاد مـیکنم دانلودش کنین رمان خیلی خـوبیه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان من ارباب تـوام pdf از هانی ۶۶ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هانی ۶۶ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان
داستان از زبون یه دختر خـوشکل و پولداره نه خیلی پولدار متـوسط رو به بالا
دختر آروم و خـوبی هست ولی پایبند دین نیست درستـه نماز نمـیخـونه روزه نمـیگیره
یا لباسهاش نسبتا آزاده ولی دل پاکی داره و دنبال کثافتکـاری نیست بگذریم یه روز
پدر این خانم مـیاد خـونه و یه مسئله ای رو باهاش در مـیون مـیزاره که باعث باز شـدن
پای یه نفر به زندگیش مـیشـه
حالا اون موضوع چی مـیتـونه باشـه که باعث بهم ریختن زندگیه این خانم مـیشـه اونم
زمانی که داره واسه کنکور درس مـیخـونه
دختر داستان : رزا نعمتی یه دختر آروم و جذاب و گـاهی شیطون و
فوضول
پسر داستان: ساشا آریامنش یه پسر از جد قاجار فوق خشن .بیرحم
زورگو .مغرور و خـودپسند..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان ارباب شاهین
دانلود رمان خدمتکـار هات من
دانلود رمان تـوتیای چشمم
.
.
.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شبی بی ستاره pdf از بهار راجی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان بهار راجی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان شبی بی ستاره
دختری که احساس مـیکند همه چیز دارد و هیچ چیز کم ندارد؛ بعد از
سالها مـیفهمد که چندان هم کـامل نبوده! پس به دنبال «او» مـیرود؛ اویی که
تمام زندگیش است
آیا دختر داستان ما به زندگیش) او( مـی رسد و ؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خیال چشمانش
قسمت اول رمان شبی بی ستاره
مامان مـیشـه تمومش کنی لطفا؟!
مامان چی رو تموم کنم؟ دارم راستش رو مـیگم!
اه مامان خستـهام کردی!
تـو من رو خستـه کردی؛ متـوجه هستی یا نه؟!
نه مادر من؛ نه!
از جام بلند شـدم و پلهها رو دوتا _ دوتا باال رفتم و وارد اتاقم شـدم هنوز در رو
نبستـه بودم که الله وارد شـد و گفت:
موضوع چیه؟ نکنه چون من اینجا مـیمونم تـو و مامانت دعوا مـیکنین
نه الله جون ،موضوع چیز دیگـهایه
مـیخـوای حرف بزنیم؟
نه، ممنون تـو برو تـو اتاقت و استراحت کن
باز هم بابت اتاق ممنونم
بر حسب شوخی با لحنی جذاب گفتم:
اتاق مهمان که واسه تـو نیست؛ واسه هر گل دیگـهای هم مـیتـونه باشـه!
منظورم رو از گل فهمـیـد، اخم کرد و از اتاقم بیرون رفت با صدای بابا از اتاق
خارج شـدم از باالی پلهها بهش سالم کردم که با لبخند جوابم رو داد و گفت:
راستی حریر خانم!
با لبخند گفتم:
بله بابایی؟
دوستت که گفتی امروز از لندن مـیاد، اومد؟
بله بابا جون؛ الله جون االن تـوی اتاق مهمان هستن
آهان!
به اتاقم برگشتم که گوشیم زنگ خـورد
با ذوق نگـاهی به صفحهی گوشیم کردم؛ سروش بود
ارتباط رو وصل کردم
الو داداشی! به به! سالم حریر خانم گل گـالب حال و احوال شما؟
ممنون داداش خان، تـو چطوری؟
من عالیم! حریر یه زحمت
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سایه همزاد pdf از ستاره سیاه لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ستاره سیاه مـیباشـد
موضوع رمان: پلیسی/درام
خلاصه رمان سایه همزاد
سایههای جعلی در کمـیناند و همه چیز وراء آن است که به چشم مـیخـورد.
شباهتها روی باورها خط تباهی مـیکشند و رسوایی حقـیقت دورترین راه نجات است.
داستان سایهی همزاد، برگرفتـه از هویتهایی جعلیست که ویـدا را از آرامش چند ساله خـود بیرون کشیـده و
به قلب دردسر پرتاب مـیکند.
همه چیز جعلیست، حتی آرامش! قدم به قدم راز بدلها آشکـار مـیشود و همه چیز سر جای خـودش قرار مـیگیرد…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه
قسمت اول رمان سایه همزاد
به سمت پنجره رفتم که بازش کنم اما باز نشـد. لعنتی از پشت قفلش کرده تا نتـونیم فرار کنیم.
چطور پلیسا به اتاقا نیومدن و از این موضوع خبری ندارن؟ سریع از اتاق خارج شـدم و از پلهها پایین امدم.
خـواستم سمت در برم که یاد اون انفجار افتادم. یعنی اون انفجار عمدی بوده. سرم رو تکون دادم
تا از این فکر بیرون بیام. در ورودی رو هل دادم اما باز نشـد. حالا چیکـار کنم؟
من چیزی ندارم که درو باز کنم. به بالای در نگـاه کردم شیشـهای بود.
شیشـه زهرماری رو برداشتم و پرتش کردم. شیشـه به هزار تیکه ریز و درشت تقسیم شـد.
صدای شیشـه تـوی این آهنگ بلند گم بود از اونجایی که حال همهشون خـوب نیست متـوجه نمـیشن.
اما نمـیشـه که اینهمه آدم بمـیرن. خـودم فرار کنم بقـیه چی؟ ایکـاش حالشون دست خـودشون بود.
شیوا: ویـدا عجله کن زمان زیادی نمونده.
– نمـیتـونم بقـیه چی؟ نمـیتـونم تنهاشون بزارم.
شیوا: ویـدا کـاری از دست تـو ساختـه نیست تا تـو بخـوای منبع رو پیـدا کنی این خـونه پودر مـیشـه.
– چقدر وقتـه؟
شیوا: من زمان زدم تقریبا نیم ساعت.
– نیم ساعت رقم کمـی نیست.
شیوا: ویـدا …..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان غرش های انتقامم pdf از axei با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان axei مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/جنایی
خلاصه رمان غرش های انتقامم
غرش های انتقامم درباره ی یه انتقام
انتقامـی که حالا خـواستـه یا ناخـواستـه خیلیا بی گناه تـوش قربانی مـیشن
فقط به خاطر یه هدف یا شایـدم یه قسم
یه قسم که واقعاً شخص قسم خـورده روی قسمش
پایـدار مـیمونه و زندگی هایی رو به پایان مـیرسونه
فقط به خاطر هدفش یا شایـدم قسم ش !
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سالوس
قسمت اول رمان غرش های انتقامم
چشمام از شـدت گریه دو دو مـی زد با خـوش خیالی فکر
مـی کردم این یه خـوابه یه کـابوس یه کـابوس که
بالخره پایانی داره
منگ بودم مغزم در برابر این شوک بزرگ ارور مـی داد
نمـی تـونست اطالعات روبه روم رو هضم کنه !
نمـی تـونست چون من نمـی خـواستم نمـی خـواستم
پردازش کنه و بهم بفهمونه که حقـیقتـه نمـی
خـواستم حقـیقت روبه روم از کلمه ی محض هم گذشتـه بود
.لرزش بدنمو نمـی تـونستم مهار کنم
دستامو حائل بدنم کردم و به دیوار تکیه دادم ..اشکـای ریز و درشتم
روی صورتم فرو مـی ریخت نمـی دونستم
بدنمو به چی بند کنم تا فرو نریزه نمـی دونستم
چه غلطی بکنم مثل مجسمه شـده بودم !
دستام و لبهام از شـدت هق هق مـی لرزیـد آب دهنمو
نمـی تـونستم قورت بدم حتی نفس کشیـدن هم یادم رفتـه
بود شوکی که بهم وارد شـده بود خیلی شـدیـد بود به طوری
که نمـی تـونستم به خـودم مسلط باشم مـگـه تـوی اون
اوضاع مـی شـد به خـودم مسلط باشم؟ مـگـه مـی شـد؟!
صدای جیغ های بهار گوشم رو کر مـی کرد ولی من ..!!
آروم بودم آروم آروم بهار زجه مـی زد و من هق
هق مـی کردم احساس مـی کردم! شکستـه شـدن کمرم رو .بدبخت شـدم
برگـه ی تـوی دستمرو فشار دادم….فشار دادن همانا و مچاله شـدن همان..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آکـادمـی خـون آشام (جلد ۱) pdf از ریچل مـیـد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ریچل مـیـد مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/فانتزی
خلاصه رمان آکـادمـی خـون آشام (جلد ۱)
رزماری هاتاوی شخصیت اصلی این داستان نگـهبان خـون آشامـی به نام لیزا دراگومـیر است
که تنها بازمانده ی خاندان سلطنتی دراگومـیرها مـی باشـد ، است آن ها از آکـادمـی سنت
ولادمـیر که مدرسه ای مخفی برای آموزش خـون آشامان است بنا به دلایلی که بعدا در
داستان معلوم مـی شود ، فرار کرده اند از طرفی استریگوی ها ( خـون اشامان پلیـد داستان )
و از طرفی دیگر خطر پیـدا شـدنشان تـوسط آکـادمـی آن ها را تـهدیـد مـی کند در نهایت فرستاده ی
آکـادمـی ، دیمـیتری بلیکوف موفق به پیـدا کردن آنان شـده و با کمک گروهش این دو را به آکـادمـی
بازمـی گرداند ، جایی که رز و لیزا از آن فرار کرده اند ، جایی که تمام اتفاقات بعدی داستان را
رقم خـواهد زد ، جایی به نام آکـادمـی خـون آشام
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تلخ مثل قهوه
قسمت اول رمان آکـادمـی خـون آشام (جلد ۱)
قبل از آن که صداي جیغش را بشنوم ترسش را احساس کردم کـابوس شبانه اش در من نفوذ مـی کرد،خارج
از رویاي خـودم من به را لرزه در مـی آورد،کـاري که مـی خـواست در یک ساحل با یک پسر زیبا انجام بدهد
مانند کرم ضد آفتاب روي من مالیـده مـی شـد
تصاویر او ( نه من ) روي اعصابم لگد پرانی مـی کردند: آتش و خـون، بوي سیگـار، گلگیر ماشین
این تصورات دورم مـی پیچیـد و خفه ام مـی کرد، تا زمانی که مغزم به یادم آورد: این رویاي من نیست
از خـواب بیـدار شـدم، دستـه اي از موهاي بلند و تیره به ام پیشانی ام چسبیـده بود
لیزا در تختش به خـود پیچیـده بود و جیغ مـی کشـد از جایم بر خـواستم و به سرعت ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان معشوقه ۱۶ ساله pdf از ناشناس با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ناشناس مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان معشوقه ۱۶ ساله
مثل همـیشـه جاخالی داد!تیرداد داداشم بود!داداشی که از تـه دلم دوسش داشتم و
عاشقش بودم!این گفت و گو ها مال وقتی بود که تیرداد داشت به من اصرار مـیکرد
که بیام تـو شرکتشون و روباتیک تدریس کنم!تیرداد یه شرکت داشت که روبات درست
مـیکردن و هرسال چندین تیم رو برای شرکت تـو مسابقات آماده مـیکردن!سابقه کـاریش
هم عالی بود!چندتا تیم رو تـونستـه بود به مقام جهانی برسونه!خلاصه داشت رو مخ
من یورتمه مـیرفت که من برای تدریس همکـاری کنم!آخه منم چندساله که دارم
روباتیک کـار مـیکنم!تا همـین امروز تیرداد معلمم بود اما امروز دیگـه به درجه ای رسیـدم
که تیرداد ازم مـیخـواد که تدریس بخش دخترونه شرکتشو من قبول کنم! بایـد
حسابی فکر مـیکردم!سنی هم نداشتم و برای معلمـی خیلی زود بود!
شایـد باورتـون نشـه اما من اون موقع ۱۶ سالم بود!
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آرزوی شوم
دانلود رمان فقط تـو بیا
دانلود رمان حسابدار زیبا
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید