استیل رمان
دانلود رمان
دانلود رمان پایان یک رابطه pdf از باران73 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان پایان یک رابطه pdf از باران۷۳ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمانباران۷۳ مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان:

با احساس تـهوع شـدیـدی از خـواب بیـدار شـد
با شتاب به سمت دستشویی رفت و عق زد  اما چیزی بالا نیاورد
سرگیجه امانش را بریـده بود یک دستش را به سرش گرفت و با دست دیگرش شیر آب را باز کرد عرق های سردی روی پیشانیش نشستـه بود
صورتش را آب زد و بدون اینکه آن را خشک کند از دستشویی بیرون آمد
به سمت اتاقش رفت و با بی‌حالی روی تخت نشست
گوشی را از روی پاتختی برداشت… یک تماس بی پاسخ و یک پیام نخـوانده داشت
پیام را باز کرد:”یادت باشـه … خـودت خـواستی
یک تماس هم از همان شماره
با حرص مبایلش را خاموش کرد و روی پاتختی پرت کرد
بی تـوجه به حال خرابش برخاست و از اتاق بیرون رفت///

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آرزو رویایی pdf از نیکو سرشت با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آرزو رویایی pdf از نیکو سرشت با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نیکو سرشت مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان زیبای ممنوعه

دختری ۱۷ ساله به اسم رها هست که بخاطر مادرش با

پسر یکی از دوستان مادرش ازدواج مـیکنه و اتفاق های تلخ و شیرین

براشون رقم مـیخـوره هم وارد خـونه شـدم ئمامانم از آشپزخـونه اومد

بیرون منم رفتم جلو  کردم کر دم و گفتم :

سلام مامان جونم سلام برو لباسات و عوض کن بیا غذا باشـه…

رمان پیشنهادی:دانلود رمانکل کلای منو غزل مسیحه زادخـو

قسمت اول رمان آرزو رویایی

لباسام و عوض کردم و رفتم سمت اشپزخـونه چون من امروز ساعت ۳ از مدرسه اومدم

بایـد تنها غذا بخـورم غذا مو که تموم کردم نشستم رو مبل و تلویزیون رو روشن کردم

که مامان گفت تا ساعت ۶ استراحت کن که شب جای دعوتیم

کجا مامان  خـونه مریم دوستم

مریم خانم دوست دوران راهنمایی مامانه که چند وقتـه همو پیـدا کردن اما تا حالا منو ندیـده

مامان جونم مـیشـه من نیام مامان : چرا

چون نمـیشناسمشون مامان : نخیر بایـد بیای

باشـه نزن رفتم تـو اتاقم تا ساعت ۵ تـو نت چرخ زدم بعدش رفتم حموم

لباسا مو پوشیـدم و رفتم تـو پذیرایی مامان از تـو اتاق گفت : رها زنگ بزن آژانس

زنگ زدم آژانس با مامان رفتیم بیرون و منتظر اژانس شـدیم

ماشین جلوی یکی از خـونه های بالا شـهری نگـه داشت

مامان زنگ و زد درکه باز شـد با یک حیاط بزرگ رو به رو شـدم روبه روم

یک خـونه بزرگ بود که نماش سنگ سفیـد بود

دم در یک خانوم و اقا منتظر ما بودن که حتما مریم خانم و هسرش بودن سمت شون رفتم و دست دادیم

مریم خانم رو به مامانم : ماشالا زهرا جان ( مامانم ) چه دختر خـوشگلی داری

مامان : ممنون بچه های شما کجان؟ همـین..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان نفرین نقره ای pdf از Rengiari با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان نفرین نقره ای pdf از Rengiari با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان Rengiari مـیباشـد

موضوع رمان :ترسناک

خلاصه رمان:

لینک که پسری ۱۶-۱۷ ساله است که همراه با پدر ناتنی اش و مادرش زندگی مـیکند. متـوجه مـیشود که زندگی اش به طور عجیبی قابل پیش بینی است. همـین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی برای او مـیشود. همچنین مـی فهمد خانواده ای که قبلا در خانه ی آنها زندگی مـیکردند به طور مشکوکی به قتل رسیـده اند. آیا قبل از مرگ مـیتـواند کسی ر ا نجات دهد یا سرنوشتی بجز مرگ دارد فقط او مـیتـواند همه را از شر این نفرین نقره ای نجات دهد…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ملودی عشق pdf از yalda_p با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ملودی عشق pdf از yalda_p با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان yalda_p مـیباشـد

        موضوع رمان: طنز/عاشقانه

     خلاصه رمان ملودی عشق

 داستان راجب دختریه که آزاد بزرگ شـده و شیطنت هاش باعث شـده عده ی زیادی بهش عالقه داشتـه باشند

اما هیچکدوم نظرش رو جلب نمـیکنه و در آخر بالاخره عاشق مـیشـه عاشق کسی که صد برابر لجباز تر از خـودشـه.

 در طرف دیگـه پسری که عاشق شیطنت های دختر قصمون شـده اما اونقدر مغروره که مـیخـواد بدون گفتن

حسش ساحل رو راضی کنه تا ازدواج کنند ولی مـیـدونه ساحل اونقدر لجبازهست که

بدون شنیـدن کلمه ی دوستت دارم بله رو نمـیگـه…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بهار بر بوم نقاشی

دانلود رمان دنسر

قسمت اول رمان ملودی عشق

پامو روی گـاز فشار دادم نگـاهی به ساعت مچیم انداختم ۵۰:۹دقـیقه بود اگـه پرواز هم

مـیکردم نمـیرسیـدم.اوف آرسین بیچارم مـیکنه این بار.گوشیمو در آوردم و زنگ زدم بهش.

دو سه بوق که خـورد جواب داد

_ساحل اگـه فکر کردی سواالرو مـیـدم سخت در اشتباهی.

شوکه زمزمه کردم

_سواال؟مـگـه امروز امتحان داریم؟

داشتم دنبال راهی مـیگشتم که آرسینو رام کنم که خـودش گفت

دنبال نقشـه هم نباش که اگـه خـودتـو بکشی هم سواالرو نمـیـدم حتی نیم نمره هم بهت

اضافه نمـیکنم فهمـیـدی؟

همونطور که دنبال راه حل بودم به اطرافم نگـاه کردم گفتم
_سلام خـوبی؟

صدای خنده ی آرسینو شنیـدم

_الحق که خـود ساحلی کـارت که گیر باشـه مـیشم خـوبه مـگـه نه؟

در یه تصمـیم آنی با صدای مظلومـی گفتم

_نه آرسین زنگ نزدم سواالرو بگیرم خـواستم بگم که من دیشب حالم یکم بد شـد و

امروز نتـونستم زیاد سرحال باشم نمـیخـواستم بیام ولی چون گفتی دفعه ی بعد که دیر

بیای و غیبت کنی اخراجی گفتم بیام نمـیخـوام از این دانشگـاه هم اخراج بشم.کلا

خـواستم بگم که اگـه یه وقت سر راه تصادف کرد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان تیرانداز عاشق pdf از رها بهرامی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان تیرانداز عاشق pdf از رها بهرامـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان رها بهرامـی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان تیرانداز عاشق

در مورد یه دختر ورزشکـاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شـده..

دختری که همه ی فکر و ذکرش کـار و

ورزششـه و چیز دیگـه جز این براش اهمـیت نداره..

اتفاقـی با یه پسر اشنا مـیشـه که از قضا اونم ورزشکـاره..

چیزی تـو گذشتـه ی این اقا پسر وجود داره

رمان پیشنهادی:دانلود رمان چراغ قرمز رها بهرامـی

متن اول رمان تیرانداز عاشق

سرخـوش وشاد وسط باغ بزرگي راه ميرفتم و آزاد براي خـودم ميچرخيدم

مثل چهارده ساله ها باال پايين ميپريدم

لب جوي زاللي نشستـه بودم و داشتم اب ميخـوردم…
که…

باصداي بلند گوشيم از خـواب پريدم به زحمت تماس رو

برقرار کردم و خـواب آلود گفتم بله!؟؟!

صداي سرخـوشي تـو گوشم ميپيچيد و هياهو به پا ميکرد…

سعي کردم حواسم رو جمع کنم تا ببينم اين ديوونه کيه

که منو از خـواب نازم بيدار کرده …تا

چندتا ريچار بارش کنم…بعلهههه!!!

ميترا بود…

_اي بميري ميتراا!!چه خبرتـه اول صبحي مثل

خروس بي محل صداي نکرت رو انداختي رو

سرت؟؟

نا باور صدام زد

_مونيکـا؟!!!

_زهرمار چيه؟!

مثل اينکه حالش بدجور گرفتـه شـد آرومتر گفت:

منو باش زنگ زدم خبر انتخابي رو به کي

بدم

باي…

بالفاصله تماسو قطع کرد

بي تـوجه به حرفش،به اميد اينکه ادامه ي خـوابمو

ببينم سرمو رو بالش گذاشتم اما…

به ثانيه نکشيده انگـار تازه فهميدم ميترا چي گفت..

پاشـدم فووري شمارشو گرفتم و…

_سالم عشقم جون دلم؟؟کـارم داشتي؟

_منت کشي فايده نداره..دلمو شکوندي_

عههه خـواهري خـودمي بگو ديگـه
و لحنمو بچگونه کردم تا شايد تاثير بذاره.._

نووچ مونيکـا کي ميخـواي ادم شي ضد حال نزني؟؟

هرشرايط ديگـه اي بود تماسو قطع ميکردم

چون اصالا نازکشي تـو خـونم نبود اما…

بعد چند لحظه سکوت…

_ميخـواستم بگم خبرمرگت

 

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق فلفلی pdf از پانی مقدم با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق فلفلی pdf از پانی مقدم با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان پانی مقدم مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

 دختری به نام تیام……دختری در سال سوم دبیرستان……..از لحاظ ظاهری متـوسط ولی از لحاظ باطنی محشر….غرق در درس و بحث …….تا اینکه شاهزاده رویاهای هر دختری از راه مـیرسه…ولی تیام خانم چشم وگوشش اونقدر بستـه بوده که شاهزاده رو نمـیبینه ….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان درد و احساس pdf از نگار 1373 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان درد و احساس pdf از نگـار ۱۳۷۳ با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نگـار ۱۳۷۳ مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/همخـونه ای

خلاصه رمان درد و احساس

این داستان درباره ی دختریست به اسم شبنم

دختری از جنس احساس احساسات پاک و دخترونه ظریف و شکننده

از جس درد از جنس تنهایی و آشفتـه دلی

دختری که از کودکی با مرگ همنشین بوده با فقر با خـون

برای زنده موندن مـیجنگـه برای زندگیش

دختری از دل محنت و مشقت معصوم و بی گناه..

صدای قهقهه ی مستانه پدرش بجای لالایی های شبانه ی مادرش

نوازش کمربند پدرش بجای دست نوازش مادرش

سر مـیز قمار زندگی ورقـی از زندگیش برمـیگرده

حالا این ورق ورق آس زندگیشـه یا ورقـی که ورق باخت زندگیشـه

ورقـی که پیش آمدهایی در زندگیش رو باعث مـیشـه که مسیر زندگیشو تغییر مـیـده

رمان پیشنهادی:دانلود رمان هرگز به احساسم شلیک نکن نگـار ۱۳۷۳

قسمت اول رمان درد و احساس

گوشـه ی اتاق مشترکم با خـواهرم کز کرده بودم.پاهامو تـو

شکمم جمع کرده بودم و دستامو محکم دورش حلقه

کرده بودم.صدای ناله های بی جون مامانم به روح و تن خستـه ام

چنگ مـیکشیـد.بیشتر تـو خـودم مچاله شـدم.اشکـام به

پهنای صورتم جاری بود تنها همدم این لحظه های زندگیم

همـین اشکـا بود که روی گونم سُر مـیخـورد و بعد روی

لباسم گم مـیشـد.دهنمو چسبوندم به پام تا صدای

هق هق ام رو خفه کنم تا صداش از اتاق بیرون نره آخه هر وقت

گریه مـیکردیم یا جیغ مـیکشیـدیم بابا دیوونه مـیشـد

اوّل مـی خندیـد بعد صورتش قرمز مـیشـد و شروع مـیکرد داد

زدن حرفای بد مـیزد خیلی بد انقدر دیوونه مـیشـد که

همه مونو مـیزد.طفلک مامان همـیشـه سپر بالی من و شمـیم

بود.هر وقت بابا صداش کشـدار و شُل مـیشـد ما رو مـیاورد تـو

اتاقو مجبورمون مـیکرد درو از پشت قفل کنیم.نگـاه تارمو

به تخت

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آغوش سرکش pdf از ژرژی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آغوش سرکش pdf از ژرژی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ژرژی مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

دختری به نام یاسی که سال آخر دبیرستانه و یه دختر سرزنده و شیطونه تـو راه برگشتن از مدرسه با یه اتفاق ساده خیلی تصادفی با مردی (فریـد) آشنا مـیشـه که بعدا متـوجه مـیشـه که این آقا پسر صاحب کـار مادرشـه که یه کـارخـونه داره و مادرش بعنوان سرپیشخدمت اونجا کـار مـیکنه و چون برخـورد اولیشون خـوب نبوده باعث مـیشـه که پسر صاحب کـارخـونه به فکر تلافی باشـه که در نهایت با برخـوردهای بیشتر و پی بردن به مشکلات یاسی سعی مـیکنه که بهش کمک کنه تا به رویاهاش که قبول شـدن تـو رشتـه پزشکیه برسه ولی یاسی به دلیل تنفری که از صاحب کـار مادرش و خـونوادش به دلیل فخر فروشی داره حاضر به قبول کمکش نمـیشـه ولی در نهایت با کمک فریـد مـیتـونه به رویاش برسه و در کل این داستان باعقب وجلو رفتن درزمان نه سال از زندگی یاسی روروایت مـیکنه .

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان میراث طوفان pdf از زهرا بایندر مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مـیراث طوفان pdf از زهرا بایندر مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان زهرا بایندر مـیباشـد

موضوع رمان: تخیلی/رمزآلود/عاشقانه

خلاصه رمان مـیراث طوفان

اکنون پس از ده سال آرامش به محفل بازگشتـه است………. اما گذشتـه همچنان خیال دست

کشیـدن از گریبان آیسو را ندارد. اشتباهات مرگبار آندیا و رامونا بر سر او آوار مـیشوند.

اینبار قربانی اصلی این انتقام عظیم پروشای نازپرورده ولی عاشق است. گویا رد

پای کینه و عداوتی کهنه، دوباره در تقدیر آیسو دیـده خـواهد شـد…

رمان پیشنهادی:دانلود رمان تردستی الناز محمدی

قسمت اول رمان مـیراث طوفان

تـودهی عظیمـی از مه سرد در هوای اطراف پراکنده شـده و سرمای آن تا عمق ریههایش رسوخ کرده

بود

تاریکی وهمانگیزی بر فضا چیره یافتـه و صدای زوزههای گـاه و بیگـاه گرگـهای درنده گوشـهایش را

هدف مـیگرفت……….

مدام انگشتان منجمدش را در هم فرو مـیبرد و دوباره باز مـیکرد.

شب، شب دلمردگی و پر یاسی بود.

_ویلیام، برگرد تـو چادر. داری از سرما مـیلرزی پیرمرد.

از چشمان تیز و برندهی مرد برقـی جهیـد و به سینهی شخص مقابلش فرو رفت.

_گویا هوس خنجر چوبی کردی ومپایر ضعیف!

آدام تک خندهی آرامـی کرد و به شانهی او کوفت که البتـه از جانبش واکنشی در پی نداشت.

مدتی گذشت.

ویلیام از سکوت حاکم بر بینشان پورخندی زد و بیشتر در خـود فرو رفت.

زیر چشمـی هیبت تنومند و ورزیـدهی او را مـینگریست.

این مرد انگـار سرما را حس نمـیکرد!

خب تعجبی هم نداشت…

فرق خـونآشام با انسان عادی اینجا بیشتر به چشم مـیآمد…….

دوباره سر بلند کرد و به سیاهی بیکران باالی سرش خیره شـد………..

هالل سفیـد و زیبای ماه همچون نگینی تابناک مـیان دیگر نقاط ریز و کمجان شب مـیـدرخشیـد و دلربایی

مـیکرد………….

با لحنی پر از ناامـیـدی و نارضایتی به حرف آمد:_پنج ماهه که تـو این کشور

لعنتی دنبال ردی از دگرگون شـدههای موذی….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان صوفیا pdf از فاطمه هاشم پور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان صوفیا pdf از فاطمه هاشم پور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فاطمه هاشم پور مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/ازدواج اجباری

خلاصه رمان صوفیا

صوفیا دختر تاجر بزرگ روس که برای زنده موندن سر از ایران در مـیاره ولی وقتی به ایران مـیرسه

گرفتار خانی مـیشـه که مجبور مـیشـه باهاش ازدواج کنه..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان انتقام زیبا

قسمت اول رمان صوفیا

با بغض و چونه لرزون گفتم اومدی تنم به تاراج ببر ی ؟ من دیگـه چیزی

واسه از دست دادن ندارم ، دست های لرزونم شروع به باز کردن دکمه

های لباسم کرد ادامه دادم بیا بهم تجاوز کن به تنمم دست درازی کن اما

اینو یادت باشـه یه روز از سمت کشورم خانوادم مـیان سراغم اونوقت

ازت نمـیگذرم االن غریب گیر اوردی ، با نفس ها ی بلند و قطع شـده داد

زدم همتـون غریب و بی کس گی ر اوردین اما یه روز انتقام خـون بابامو

ازتـون مـیگیرم خان من ازت نمـیگذرم از هیچکدومتـون نمـیگذرم !! بدون

هیچ عکس العملی با نگـاهی خ یره و سنگین نشستـه رو صندلی سلطنت یش

نظاره گرم بود گویا داشت نمایش مسخره و حوصله سر بر ی مـیـدیـد با

دست اشاره کرد برم سمتش ترسیـده نگـاهش کردم با صدای سردش گفت

بیا جلو ! صدام قطع شـد و پاهام چسب یـد به زمـین با چونه لرزون و

چشمهای پراز ترس بهش خیره شـدم حق داشتم بترسم و جلو نرم کی بود

که از قاتل پدرش نترسه؟! چشماشو جمع کرد گفت مـیترسی ؟ با سکوتم

از جاش بلند شـد و به سمتم قدم برداشت با هر قدمش به سمتم ضربان

قلبم تـو سینه ام محکم تر م یتپیـد نزدیک شـد و تار موی طالییمو تـو دستش

گرفت گفت تـو رو چه حسابی دور برداشتی ؟ بی حرف نگـاهش کردم که

ادامه داد پشتت به چی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.