برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گمشـده pdf از سوگند موسوی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سوگند موسوی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان گمشـده
تينا دختري تنها و سرخـورده كه براي ازدواج نكردن با پيرمردي هفتاد ساله ازخـونه فرار ميكنه
اين فرار باعث ميشـه مسير زندگي تينا عوض بشـه و راز هايي از
زندگيش براش رو بشـه كه سالها ازش پنهون بوده..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خاطرات گمشـده ترلان
دانلود رمان محصور شـدگـان سوگند موسوی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان از فرش تا عرش pdf از س.اکبری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان س.اکبری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان از فرش تا عرش
برايم دعا كن مي گويند دعاي تـو مي گيرد مي گويند آن فردوس برين زير پاي تـوست..
براي مهرانگيزت دعا كن و براي تك تك شير خام خـورده هاي اين سياره كه
دنيا را از ديد ساده اي مي بينند دعا كن
دمشان در تله گرگ ها گرفتار نشود دعا كن…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خـودکشی عاشقانه
قسمت اول از فرش تا عرش
دستانم را جمع مي كنم خـودم و تمام وجودم را در ھم مچالھ مي كنم شایـد شایـد
گرسنگي و ھر آنچھ نیاز من ناقص است رنگ ببازد قول داده ام قول داده ام تنھا یك
بار در ھفتھ سر چھار راه ایزدي ھا گدایي كنم قول داده ام بھ خـودم تنھا بھ خـودم و
بھ تمام آنچھ از غرور لھ شـده ام باقـیست
مرضیھ نزدیك مي شود با ھمان روسري لاجوردي و بلوز آبي آسماني مردانھ اش
با ھمان لبحند و حواس پرتش بھ اطراف و این دیوارھاي لوكس و جدا از ما گویي
ھیچ چیزي براي او تغییر نكرده او ھمـین است ھمـیشھ بي خیال ھمـیشھ خـونسرد
تـو كھ ھنوز خـوابي پاشو دیگھ دختر لنگ ظھره
نمي داند از دیشب چشم برھم نگذاشتم نمي داند !
سر و صدا راه ننداز سر درد دارم مي خـوام بخـوابم دیشبم با خر و پفت چند بار بیـدار شـدم
از زیر این ملحفھ رنگ و رو رفتھ و پاره ھم مي شود ابرو ھاي بالایش را دیـد
از خر و پف من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟! بھ یكي بگو نشناستت من خر و پف مي كنم یا تـو
كھ ھر شب ب با سر و صدا من بي نوارو بیـدار مي كني ؟
دیگر صدایي نمي آیـد نھ صداي من نھ صدای..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ناتاشا pdf از یاسمن با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان یاسمن مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
درمود دوخـواهردوقلوی نظامـی(ناتاشاونیوشا) که برای یک ماموریت به افغانستان اعزام مـیشند ودراونجا اتفاقات جالبی براشون مـیوفتـه که…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تقاص pdf از هما پور اصفهانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هما پور اصفهانی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
درمورد دختریه به اسم ترگل که پسرا رو سرکیسه مـیکرده…
ترگل که بچه محله فقـیر نشین بوده وپرستاری مـیخـونده بالاجبار مجبور مـیشـه
برای پول از پسری به اسم پرهام مراقبت کنه تا….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تـوافق شیرین pdf از عاطفه کلهر مرادی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان عاطفه کلهر مرادی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری از جنس لطافت …. پسری از جنس غرور ….. بنا به دلایلی زندگیشون بهم پیوند مـیخـوره …. یک تـوافق….. یک تـوافق اجباری …… باعث مـیشـه که …..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خیابان شانزدهم pdf از غزل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان غزل مـیباشـد
موضوع رمان : ترسناک
خلاصه رمان خیابان شانزدهم
دختری ۱۷ساله با خانوادش به یک خـونه مـیرن تـو شمال که اسم خیابونش
خیابان شانزدهم تـو این محله سه تا دوست پیـدا مـیکنه واتفاقاتی براش تـو
این خـونه و محله و قبرستـون اون محله مـیفتـه که زندگیش تغییر مـیـده.
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حاملگی اجباری
قسمت اول رمان خیابان شانزدهم
چشمام باز کردم به ساعتی که روی دیوار اتاقم بود نگـاه کردم ساعت ۰۱بود بلند شـدم و
یه ابی به صورتم زدم و موهام بستم رفتم تـو اشپزخـونه که صبحانه بخـورم .
مامان سارا وسایلت جمع کردی دیر مـیشـه ها بله جمعشون کردم خیالت راحت…
مامان این خـونه ای که مـیریم خیلی با صفا و قشنگـه
مامان منم از تـهران و هوای الوده ای که داره خستـه شـدم شمال جای خـوبیه
واسه زندگیامـیـدوارم که اینطور باشـه…البتـه خـونه های شمال همشون قشنگن…
ادمای خـوبی هم داره تازه تـو مـیتـونی کلی دوست خـوب پیـدا کنی
همـینطور که داشتیم با مامانم صحبت مـیکردیم بابام اومد…
بابام سالاام بر اهل خـونه…
سالم بابا کی بایـد بریم خـونه جدیـد…
بابا خـوب دخترم وسایالتـو جمع کردی
اره بابا جون همشون…
بابا عزیزم تـو چی تـو ام همه چیزارو جمع کردی..
مامان اممم صبر کن خـوببب اره اره همه چیز جمع کردم …
بابا خیلی خـوب پس زنگ مـیزنم امروز بیان بارارو ببرن ماهم فردا حرکت مـیکنیم مـیریم
شمال
رفتم تـو اتاقم اتاقـی که کلی ازش خاطره دارم نزدیک ۰۰سال تـو این خـونه بودیم و من از
۶سالگیم اینجا بودم …من سارا بیات هستم ۰۱سالم و تـو یه خانواده معمولی زندگی مـیکنم
صورت معمولی دارم با موهای لختی که صورتم معمولی جلوه مـیـده…
وقتی از این خـونه برم دلم واسه دوستای قدیمـیم خیلی تنگ مـیشـه خیلی .
ولی بایـد خـودمو با شرایط ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق ناشـدنی pdf از سِوما غفاری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سِوما غفاری مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/فانتزی
خلاصه رمان عشق ناشـدنی
دختر و پسری از شادی ها و زیبایی ها که تا کنون غم و اندوه در خانهشان را نزده است.
این دو نفر سرنوشتشان به هم گره مـی خـورد. دست در دست هم مـی گذارند و زندگی را
در عشقشان خلاصه مـی کنند، اما اشتباهشان همـین جا بود. تفاوت بین دنیای این دو نفر
اجازه ی چشیـدن طعم عشق را به آنان نمـی دهد و با تـولد قدرت های خطرناک، دوره ی جدیـدی
از سحر و جادو آغاز مـی شود. قدرت هایی که کل دنیا را در خطری بزرگ مـی اندازد. جادوهایی
که تا حالا نظیرشان نه دیـده شـده و نه شنیـده شـده. سرانجام عاشق از
معشوق جدا مـی ماند و آن گـاه است که….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان شمس القمر
قسمت اول رمان عشق ناشـدنی
برای آخرین بار به خـودم تـو آینه نگـاه کردم. اولین چیزی که در اجزای
صورتم، به چشمم خـورد، چشم های سیاهم بود که خیلی دوستشون داشتم.
دستی به موهای قهوه ای رنگم کشیـدم. از نظر خیلی ها، موهای صاف
زیباتر بودن ولی من همـین موهای فر خـودم رو دوست داشتم چون
چهرم رو زیباتر مـی کرد. به چهرم نگـاه کردم.
با اینکه بیست و یک سالم بود ولی قـیافم جوون تر نشون مـی داد و
همـین ویژگی، یکی دیگـه از علت های زیباییم بود.
صدای ریتا ، خـواهر کوچک ترم من رو از فکر خارج کرد : کـاترینا ،
کـاترینا .
کـاترینا: اومدم
تـوی آینه واسه خـودم چشمکی زدم و از اتاقم خارج شـدم . درحالی که
از پله ها پایین مـی رفتم رو به دوست هام که در ابتدای پله ها وایساده
بودن گفتم: شما چرا این قدر عجله دارین ؟ مسابقه ی دو که نیست ……
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فرشتـه جهنمـی pdf از سویل صابر با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سویل صابر مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان فرشتـه جهنمـی
من آتـوسام دخترابلیس
دختریم از جنس بلور ظریفو زیبا
در عینه زیبای محکم.
تـو مردی خشونت ویژگی تـوه
اما خشونتت در برابر ظرافت من کم مـیاره.
فقط هشـدار مـیـدم با من در نیوفتی
چون ادم هم در برابر شیطنت های
حوا دوام نیاورد……
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان شوق انتقام
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خانزاده هوس باز pdf از نامشخص لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نامشخص مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان خانزاده هوس باز
ﺑﺎﯾد ھﻣﺳر ﺧﺎن زاده ﺑﺷﯽ
ﺑﺎ ﭼﺷﻣﮭﺎی ﭘر از اﺷﮏ ﺑﮫ ارﺑﺎب ﺧﯾره ﺷدم
ﺗو رو ﺧدا ارﺑﺎب ﻣن ﻧﻣﯾﺧوام ھﻣﺳر دوم ﺑﺷم اون
ﻣرد ﺟﻧون ﺟﻧﺳﯽ داره ارﺑﺎب ﺗو رو خ
ﺧﻔﮫ ﺷو دﺧﺗره ی ﺳﻠﯾطﮫ ﭼﺟوری ﺟرﺋت ﻣﯾﮑﻧﯽ اﻧﻘدر ﺑﯽ ﺣﯾﺎ
ﺑﺎﺷﯽ و درﻣورد اﯾن ﻣﺳﺎﺋل ﺑﺎ ﻣن ﺣرف ﺑزﻧﯽ
:ﺑﮫ ﺳﻣت ﺑﺎﺑﺎم ﺑرﮔﺷت و ﭘر از ﺗﺣﮑم ﮔﻔت
اﯾن دﺧﺗر ھﻣﺳر ﺧﺎن زاده ﻣﯾﺷﮫ ﺑﺑرﯾدش اﻻن ﺗو اﺗﺎق ﻧﻣﯾﺧوام
ﺟﻠوی ﭼﺷﻣﮭﺎم ﺑﺎﺷﮫ وﮔرﻧﮫ ﯾﮫ ﺑﻼﯾﯽ ﺳرش درﻣﯾﺎرم
ﺑﺎﺑﺎ و ﺑﯽ ﺑﯽ ﺑﮫ ﺳﻣﺗم اوﻣدﻧد ﺑﯽ ﺑﯽ دﺳﺗم رو ﮔرﻓت و ﺑﺎ ﻋﺟﻠﮫ ﻣن رو ﺑﮫ
ﺳﻣت اﺗﺎق ﺑردﻧد ﺑﺎ ﮔرﯾﮫ روی ﺗﺧت ﻧﺷﺳﺗم ﮐﮫ ﺻدای ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻠﻧد ﺷد
ﭘرﯾزاد ﺑﮫ ﻣن ﻧﮕﺎه ﮐن
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان خانزاده هوس باز
ﺑﺎ ﭼﺷﻣﮭﺎی ﭘر از اﺷﮏ ﺑﮭش ﺧﯾره ﺷدم
ﺗو ﻣﺟﺑوری ﺑﺎ ﺧﺎن زاده ازدواج ﮐﻧﯽ ﺑﺧﺎطر ﻣن ﻣﺎدرت ﺑﻘﯾﮫ
اﻣﺎ ﺑﺎﺑﺎ اون ﺧﺎن زاده ﺑﯾﻣﺎر رواﻧﯽ ﻣن ﻓﻘط ھﻔده ﺳﺎﻟﻣﮫ ﭼﺟوری ﻣﯾﺗوﻧم ﺑﺎھﺎش دووم ﺑﯾﺎرم
طﺑﻖ رﺳم و رﺳوﻣﺎت ﺗو ﺑﺎﯾد ﺑﺎ ﺷوھر ﺧواھرت ازدواج ﮐﻧﯽ و
ﺑرای اداﻣﮫ ﻧﺳل ﺧﺎﻧداﻧش ﯾﮫ وارث ﺑدﻧﯾﺎ ﺑﯾﺎری
ﻗطره اﺷﮏ روی ﮔوﻧم ﭼﮑﯾد
ﺧواھرم ھﻣﯾﺷﮫ از اون ﻣرد ﻣﯾﺗرﺳﯾد اون ﻣرد ﯾﮫ
ﺳﺎدﯾﺳﻣﯽ ﺑود ﺑﺎﺑﺎ ﺗو رو ﺧدا ﻣن ﻣﯾﺗرﺳم
:ﺻدای ﺑﯽ ﺑﯽ ﺑﻠﻧد ﺷد
اﻧﻘدر ﮔرﯾﮫ ﻧﮑن ﺧواھرت ﻣﯾﺗرﺳﯾد ﭼون ﮐﺎرھﺎﯾﯽ ﻣﯾﮑرد ﮐﮫ
ﺧﺎن زاده ﻋﺻﺑﯽ ﺑﺷﮫ ﺧودت ھم ﺧوب ﻣﯾدوﻧﯽ ﺧواھرت
!ﭼﻘدر ﺑﯽ ﭘروا و ﺑﯽ ﺣﯾﺎ ﺑود اﯾن ﺑرای ﯾﮫ
ﻣرد ﻣﺗﻌﺻب ﻣﺛل ﺧﺎن زاده ﺳﺧت ﺑوداﻣﺎ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺧﺎن زاده ﺳﻧش از ﻣن ﺑزرﮔﺗره ﻣن ﻓﻘط
ھﻔده ﺳﺎﻟﻣﮫ ﻧﻣﯾﺧوام ﺑﺎھﺎش ازدواج ﮐﻧم ﭼرا ﻣن رو ﻣﺟﺑور ﻣﯾﮑﻧﯾد که به خـواستـه..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دلسپردگـان pdf از هانیه حدادی اصل با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان هانیه حدادی اصل مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/غمـگین
خلاصه رمان دلسپردگـان
داستان در مورد دختری است که کسی رو که دوست داشتـه از دست مـیـده و بعد
با پسر دیگـه ای ازدواج مـیکنه و بعد از ازدواج با مشکلاتی مواجه مـیشـه
ظهر بودخستـه به خانه رسیـده بودم که ماشین خاله را دیـدم وقتی ماشین
خـود را پارک کردم و پیاده شـدم و زنگ را فشردم، خـود خاله آیفون را برداشت و
در را باز کرد داخل شـدم خاله و مامان رو دیـدم در آشپز خانه مشغول صحبت بودند
بعد از سلام و احوالپرسی، داشتم از پله ها بالا مـی رفتم که مامان گفت
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان روزهای خاکستری هانیه حدادی اصل
قسمت اول رمان دلسپردگـان
نازنین، ماشین رو تـو نیاوردی؟نه مـی خـوام برم ناهار بخـور و برو
نه بایـد برم کتاب فروشی مـی بنده؛ بایـد کتاب بخرم
وقتی لباسهایم را عوض کردم و به پایین برگشتم، صحبتـهای مامان به گوشم خـورد که مـی گفت:
من و باباش حرفی نداریم؛ خـودش طفره مـیره ودلیل ومنطق مـیاره
مـیگـه درسم مهمتره دوست دارم درسم تموم بشـه
وبرم سرکـار؛ وبعد ازدواج کنم که حداقل نتیجه این همه درس خـوندنم رو ببینم
کنار در آشپزخانه ایستادم وگفتم:
باز شما دوتا خـواهرمشغول نقشـه کشیـدن شـدین وقصد جون من رو کردین؟
وبعد خندیـدم وگفتم:
حرفهاتـون بوی طوطئه مـی ده
خاله از روی صندلی پاشـد وبه طرفم اومد وگفت:
خاله جون تـوطئه چیه؟ نقشـه کدومه؟ مـگـه بده من ومادرت
برای آینده ات نگران باشیم ویا ازدواج کردن تـو ایرادی
داره؟
خاله جان اگرحمل برگستاخی من نشـه؛ بله داره یعنی االن داره
ازتـون خـواهش مـی کنم که دیگـه حرف ازدواج…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید