برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان برای نفسم pdf از نغمه جنتی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نغمه جنتی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/کلکلی
خلاصه رمان برای نفسم
مهرداد زندگی خـودشو داره هیچوقت کم و کسری رو حس نمـیکنه به نظرش دخترا
لیاقت عشق رو ندارن طرز تفکرش هم برمـیگرده به شکستی که چند سال قبل خـورده…
برای همـین همه دخترا رو به بازی مـیگیره شخصیتش، یه شخصیت کـاملا خاکستریه
نه سفیـده سفیـده نه سیاهه سیاهه، اما… درست از زمانی که مردی به نام صالحی
بهش زنگ مـیزنه، زندگی مهرداد هم از این رو به اون رو مـیشـه صالحی مدام از یه
دختر گمشـده حرف مـیزنه و مدعیه که مهرداد تـو این دنیا اون دختر رو بیشتر از هر
کسه دیگـه ایی مـیشناسه و این در حالیکه که مهرداد حتی یه بار هم اسم اون
دختر رو نشنیـده ولی….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان یغمای بهار
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چشمان آتش کشیـده pdf از نامشخص با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نامشخص مـی باشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان
یه مرد مردی از تبار خـون مردی با چشمان ماورایی مردی که قدرت و سرعتی فراتر از انسانهای دیگـه به ارث برده بود مردی متفاوت از تمام انسانهای دیگـه مردی که متمایز بود و ناگریز از تغییری هزار ساله مردی که هزاران سال پیش در تابوت خـود چشمانش را باز کرد و به دنیای تاریکی خـوشامد گفت
ابرای خاکستری و تیره که سرتاسر آسمونو پوشونده بودن کم کم قطرهها رو مهمون زمـین کردن صدای رعد و برق بلندی به گوش رسیـد و شُر شُرِ آروم قطرهها تندتر از تند شـد
خیابون و پیادهرو ها خلوت شـدن همهی مردم سریع حرکت کردن تا از دست سیل و طوفانی که به راه بود در امان بمونن
ولی زیر اون قطرههای تند و تیز یک نفر بر خلاف بقـیهی مردم آروم قدم مـیزد پالتـوی مشکی رنگش زیر بارون تیرهتر شـده بود موهاش نمناک شـده بودن و چند تار روی پیشونی سفیـدش تاب مـیخـورد نگـاهشو به زمـین دوخت و به گودالای لباب از آب نگـاه کرد با استشمام بویی لباشو بهم فشرد دستاشو مشت کرد و نگـاهشو بالا گرفت
– ببخشیـد آقا مـیشـه بهم کمک کنیـد…//
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان چشمان عاشقم را ببین pdf از س.شب با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان س.شب مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دباره ی دختری که عاشق مـیشـه.
عاشق کسی که حق نداره عاشقش بشـه.
یک عشق ممنوع..ومنتظر مـیشـه..
به امـیـد اینکه معشوق چشمان عاشقش روببینه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فرزند ارباب pdf از فاطیما انتی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطیما انتی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
ندا دختری که تـوی عمارت سلحشور خدمتکـاره….
خانم عمارت به اون تـهمت مـیزنه و از عمارت بیرونش مـیکنه….
اربابش اون رو به جایی مـیبره که باعث مـیشـه سرنوشت جدیـدی در کنار ارباب برای ندا رقم بخـوره
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خرابه های دل pdf از اعظم زاهدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان اعظم زاهدی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان خرابه های دل
داستان دختری رو روایت مـی کنه که در تضاد عقایـد پدر و مادرش قدم در راهی مـی گذارد
که درس نقطه ی مقابل مادرش یعنی هم نظر با پدرش است پدری که در نظر
مادرش هم پیاله و هم عقـیـده ی شیطان مجسم اخرت او ست و او در این بین
در کشاکش دیگری هم با دل و عقلش در جدال است انتخاب شاهزاده ی پورش
سواری که دلش را برده و عقلش را هم دزدیـده یا شاهزاده ی موتـور سوار اخـوند
تباری که انتخاب مادرش هم هست و اینکه انتخاب او چیست و اینده ایی که در انتظار اوست…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان کبوتر افسون امـینیان
قسمت اول رمان خرابه های دل
مردمک چشمانم طوري بر روي قرنیه ي دیـدگـانم شناور مانده بود که مـی
شـد التماس نگـاهم را بیش از پیش در نگـاه او انعکـاس داد دستان یخ کرده ام
بر روي بازوان قدرتمند او همچون ماري به دور طعمه اش چنبره زده بود که
خـودم هم مـی پنداشتم اخرین قدرتم را به کـار بستم اما لبخند پیروزي او هر
انچه تصور مـی کردم را بر باد داد ضربان قلبم انقدر تند مـی زد که دست
دیگرم این بار بر روي قلبم خـودنمایی مـی کرد و طوري او را سفت چسبیـده
بود که هر ان تصور مـی کردم قصد بیرون زدن از قفسه ي سینه ام را دارد
نفس هایم به شماره افتاده بودند و انقدر در ان فضاي سنگین با دودهاي غلیظ
سرفه کرده بودم که سینه ام هم به درد افتاده بود ولی باز هم قصد سازش
نداشتم و مـی خـواستم تا پاي مرگ مقابل خـواستـه ي او و خـودم مقاومت کنم
ندایی از
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان لعبت pdf ساقـی فراهانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ساقـی فراهانی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
داستان در مورد دختری از سطح مرفه جامعه هست که مادرش رو ازدست داده و درکنار پدرش زندگی مـی کنه
و پدرش دخترش رو خیلی دوست داره این دختر عاشق پسری مـیشـه ولی پدر موافقت نمـی کنه
دختر برای این که پدر رو تـوی عمل انجام شـده قرار بده مجبور مـیشـه…
قـیمت این رمان : ۵ هزار تـومان €
( دانلـود فـوری پس از پرداخت ) ⇓
پرداخــت + دانلود فــوری
اگر از لینک بالا موفق به خریـد نشـدیـد مبلغ ۵ هزارتـومان رو به شماره کـارت
۶۳۹۵۹۹۱۱۷۵۸۳۶۹۵۶ بنام شورکی
انتقال دهیـد و پس از خریـد ۴ رقم آخر کـارت + زمان خریـد را به شماره ۰۹۱۰۰۵۴۴۰۲۰ ارسال کنیـد . (پس از تاییـد فورا لینک رمان برای شما ارسال مـیشود)
√ پشتیبانی ۲۴ ساعتـه پس از فروش : ۰۹۱۰۰۵۴۴۰۲۰ (فقط از طریق پیام)
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان قلبی برای تپیـدن pdf از زهرا دلگرمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا دلگرمـی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان قلبی برای تپیـدن
سکوت همه جا را فرا گرفتـه بود آسمان مثل روزهای پیش صلف و آبی بود و
خـورشیـد سخاوتمندانه در حال پرتـو افشانی بود « بهروز» پشت مـیز کـارش
در حال مطالعه برگـه ای بود ، که منشی به او اطلاع داد همسرش پشت خط
منتظر است با تشکر کوتاهی از او گوشی را برداشت و صدای گرم و
دلپذیر همسرش « غزل » را شنیـد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان کـابوس نگـاه زهرا دلگرمـی
قسمت اول رمان قلبی برای تپیـدن
سالم بهروز جون
سالم عزیزم حالت چطوره ؟
ممنونم تـو خـوبی کـارها خـوب پیش مـی ره ؟
البتـه! چه عجب یاد ما کردی خانوم خانوما!
غزل خنده ی شیرینی کرد و گفت : به خاطر دلتنگی به جای
این که تـو حالم رو بپرسی من بایـد به تـو تلفن بکنم
بهروز خندیـد و جواب داد :
شوخی کردم به دل نگیر لطف کردی عزیزم
تلفن کردم بگم امروز زودتر خـونه بیای غزاله و شوهرش با سیاوش و همسرش قراره بیان
اتفاقـی افتاده که با هم مـیان؟! دوباره چه خبره همه رو جمع کردی دور هم
غزل با خنده پرسیـد :
مـگـه حتما بایـد خبری باشـه که ما دور هم جمع بشیم ؟
نه! من یک ربع دیگـه کـارم رو تموم مـی کنم مـیام
ممنونم مواظب خـودت باش خدانگـهدار چشم
بهروز با لبخندی گوشی را گذاشت سعی کرد کـارهایش را
همانطور که به همسرش گفتـه بود زود تمام کند و راهی خانه شود
غزل در خانه نشستـه بود و برای سرگرم کردن خـودش آلبوم
عکس های خانوادگی را تماشا مـی کرد پس از لحظاتی
نگـاهی به ساعت انداخت ، برخاست و آلبوم را روی مـیز گذاشت و
به طرف اتاق خـواب رفت مثل همـیشـه تا وارد شـد نگـاهی به کمدی افتاد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان منهای تـو pdf از زهرا ۲۰ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا ۲۰ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری از شـهر تاریکی به نام نفس بعد از ۱۸ سال زندگی با زنی که فکر مـیکردم مادرمه زندگیم با مشکلاتی گره خـورد که به همـین راحتی باز نمـیشـدازم دور شـد انقدر دور که فهمـیـدم حالا خـودممو خـودم ،یه دختر ۱۸ ساله که بایـد زندگیشو بسازهانقد درگیر نقشـه ها و برنامه های آدمها شـدم که…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شمس القمر pdf از آرزو طهماسبی_آیلار سبحانی
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرزو طهماسبی_آیلار سبحانی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان شمس القمر
روایتگر دختری محکم است که کهولت سن پدرش باعث آلزایمر خفیف او مـیشود و قمرالملوک اختیار دار تام مـیشود
اما با کمبود بودجه مواجه مـیشن که همـین باعث مـیشود رقـیب های قدر برای سهام کـارخانه دندان تیز کنند
در این مـیان پای مهمانی ناخـوانده به عمارت و کـارخانه باز مـیشود که…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان در حوالی بهمن ماه
دانلود رمان به رسم خاطرات
قسمت اول رمان شمس القمر
از ماشین پیاده شـدم و سری برای محمود خان “نگـهبان” تکون دادم و
وارد فضای پر سر و صدای کـارخـونه شـدم.
علی رضا “دستیار” بابا بود که در زمان نبود مـیبایست گزارشات رو
تحویل من مـیـداد. برای همون دنبالم وارد دفترم شـد تا زمانی که روی
صندلی ننشستـه بودم و سفارش کـاپوچینو هر روزم رو به مهدی نداده
بودم، لب از لب باز نکرده بود.
خرت و پرت های روی مـیزم رو مرتب کردم. پرونده های مهمم رو
گذاشتم کنار تا زمانی که علیرضا از اتاق خارج بشـه بعد به سرجاش
برگردونم. در اتاق که زده شـد بیا تـویی گفتم که مهدی با سلام آرومـی
داخل اومد و کـاپوچینو رو روی مـیز گذاشت و رفت. تمام این مدت
علیرضا گوشـه ای ایستاده بود با اخم کمرنگی زمـین رو نگـاه مـیکرد.
– گزارش!
سرش رو بالا آورد و از تـوی دستش گزارشات امروز رو داد.
– نیم ساعت دیگـه با وکیل عنایت خان جلسه دارین! ساعت دوازده هم با
جناب موسوی قرار داریـد. ساعت یک و نیم هم بایـد برای بازرسی جنس
ها بریـد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان راز نهفتـه pdf از ناشناس بی احساس با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ناشناس بی احساس مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان راز نهفتـه
این رمان روایت دختری به اسم مهان را روایت مـی کند که با پسر خاله اش
حسین قصد ازدواج دارد اما مادر مهان بشـدت مخالفت مـیکنه.بعد از
مدتی متـوجه مـیشن که بابای پسره….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان قصه ی پریا ناشناس بی احساس
قسمت اول رمان راز نهفتـه
»مهان«
با استرس به جمع نگـاه کردم و در جواب پیامک حسین نوشتم:
مـی ترسم مامانم ناراحت بشـه حسین، بذار وقتی که تنها بودیم بگو
به حسین نگـاه کردم که کنار باباش نشستـه بود و داشت به ظاهر به حرفای عمو مرتضی گوش مـی کرد.
با رسیـدن پیامکم بهش زیر چشمـی به گوشیش نگـاه کرد، از استرس دستام یخ کرده بودن، چیزی رو تایپ
کرد و بعد دوباره به عمو خیره شـد.
کـالفه انگشتم رو روی صفحه کشیـدم که پیامکش رسیـد:
»االن بهترین فرصتـه، بعدشم هیچ کس مخالف نیست و مامانت هم مطمئنم خـوشحال مـیشـه.«
به مامان نگـاه کردم، ۶۱سال تنهایی منو بزرگ کرده که حاال من ازدواج کنم و باز تنهاش بذارم؟!
دلمو به دریا زدم و براش سند زدم:
»باشـه«
با استرس به جمع نگـاه کردم، اقا جون و عزیز جون باهم صحبت مـی کردن، مامان و خاله محنا و خاله مهری
باهم، حسین و پدرش باهم و عمو پرهام هم نبود.
ساناز و یگـانه و سینا هم باهم صحبت مـی کردن.
با شنیـدن صدای حسین لحظه ای چشمام رو بستم و بعد به مامان نگـاه کردم:
-همه حواسا یه لحظه این جا…
تنها نگرانیم عکس العمل مامان بود … همه حرکـاتش روبا
نگـاهم مـی بلعیـدم، همه با لبخند به حسین نگـاه
کردند، حسین نفس عمـیقـی کشیـد و با ارامش گفت:
-راستش حاال که همه جمع هستیـد مـیخـواستم یه..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید