برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان رازم نگـه دار pdf از صوفی کینزلا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان صوفی کینزلا مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/خارجی
خلاصه رمان رازم را نگـه دار
“اما” بازاریاب جوانی است که بعد از خرابکـاری به ماموریتی که برای انجام آن فرستاده شـده در
بازگشت با خـوش شانسی در قسمت فرست کلاس هواپیما مـی نشیند و
وقتی که احساس مـیکند هواپیما در حال سقوط است از شـدت اضطراب بی اختیار
شروع به گفتن تمام رازهای زندگیش به مسافر صندلی کناری مـی کند ،
ولی هواپیما سقوط نمـی کند .و بدشانسی اما زمانی شروع مـی شود که
هفتـه بعد متـوجه مـی شود مسافر صندلی بغل دستیش
در هواپیما که تمام رازهای اما را مـی داند کسی نیست جز …
رمان پیشنهادی:دانلود رمان زخم پاییز معصومه آبی
قسمت اول رمان رازم را نگـه دار
من عاشق شراب اسپانیایی هستم ، گندترین مشروب عالم
روحم ابدا خبر ندارد که ناتـو به چه درد مـی خـورد و اصوال چه معنایی دارد
من ۸۵ کیلو هستم و البتـه نامزدم کـانر تصور مـیکند من ۸۵ کیلوام .
بعد از این دروغی که به او گفتم خیال داشتم
رژیم بگیرم و وزن کم کنم
همـیشـه نظرم این بود که کـانر شبیه ” کن ” است .)
تـوضیح : عروسکی به شکل مرد که جفت عروسک باربی است (
گـاهی من و کـانر در بحبوبه ی عشقـی آتشین هستیم
که بک دفعه من از خنده ریسه مـیروم
پنهان از پدرم شرابی را که گفتـه بود
بایـد مدت بیست سال نگـهداری شود سر کشیـدم
سامـی ، ماهی قرمز ، همانی نیست که
پدر و مادرم موقع سفر مصر به من دادند تا ازش مراقبت کنم
هر وقت همکـارم آرتمس حسابی اعصابم را خرد مـی کند
من آب پرتقال پای گلدانش مـی ریزم که تقریبا کـار هر
روزم است
لباس زیرم از شـدت تنگی کـالفه ام مـی کند
همـیشـه به نوعی بقـیه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سورنا pdf از سمـیرا بهداد با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سمـیرا بهداد مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
مردی متـولد شـد به نام سورنا… مردی از جنس تلاش …مردی در پوستـه ای سخت و نفوذ ناپذیر !مردی که برای به دست اوردن دل دخترک از هیچ تلاشی فروگزار نکرد…دختری از جنس غروردختری که هیچ وقت نفهمـیـد چه نقش مهمـی تـوی زندگیه این مرد داره!هویت مرد تا مدت ها برای اترینا مجهول مـیمونه تا اینکه ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مثلث آرزوها pdf از دختران آریایی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دختران آریایی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان مثلث آرزوها
موضوع بر سر سه دختر دبيرستاني است كه طي يك شوخي كودكانه به طور اتفاقي
در زمان سفر مي كنند ودر ادامه هركدام درگير ماجرا عشقي خـود مي شوند…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بد یمن
دانلود رمان حسابدار زیبا
دانلود رمان تـوتیای چشمم
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان استاد مرموز من pdf یاسی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان یاسی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه/طنز/کلکلی
خلاصه رمان:
دختری شیطون و بازی گوش به اسم النا این دخترو شیطونیاش همه رو عاسی کرده واما طی اتفاقاتی///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان به کـام و آرزوی دل pdf از شاذه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شاذه مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان به کـام و آرزوی دل
به نظرم آدمهایی که حضور ذهن خـوبی دارند، تـو زندگی خیلی موفق تر هستند. همـینطور
آدمهایی که قبل از حرف زدن یا عمل کردن، فکر مـی کنند. خب راستش من جزو هیچ کدام از
این دو گروه نیستم و اصلاً نمـی دانم اگر بودم الآن کجا بودم.
نمـی دانم بایـد از کجا شروع کنم. از بچگیهایم و زندگی چهار نفره ی معمولی مامان و
بابا و من و برادرم، یا فوت پدرم وقتی یازده ساله بودم و یا ازدواج مجدد مادرم به
اصرار زیاد فامـیل وقتی چهارده ساله شـدم. اصلاً از همه ی اینها بگذریم. الآن نوزده
ساله ام….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عروس کوچک شاذه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان از بام تا آسمان pdf از مونا ۳۰ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مونا ۳۰ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
دختری به اسم لیلی هس ک پدرش مرده و ب همراه مادرش زندگی مـیکنه یه روز مـیفهمه ک مامانش قراره با بابی ازدواج کنه ..
این بابی دو تا فرزند داره الهه و امـیریل.
امـیریل ازش مـیخـواد تـو شرکتش ب عنوان سوپروایزر کـار کنه و لیلی قبول مـیکنه ،
در حین برگشت از شرکت با ی موتـوری برخـورد مـیکنه و مـیبرنش بیمارستان اونجاس ک مـیفهمه سرطان پانکراس داره و باقـیه ماجرا …
بایـد کشف کنی که هدف از طرح این داستان چیه. این داستان فقط عشق نیست. یه جور تکـامل در خـودشناسی و خداشناسیه…..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سه کله پوک pdf از mhdye_pordln لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان mhdye_pordln مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/طنز
خلاصه رمان سه کله پوک
راجبه سه تا دختر شروشیطونه لجبازه که باهم یه جا قبول مـیشن و قرار مـیزارن خـونه بخرن
ازشانس خـوب یابدشون یه خـونه مفتی گیرشون مـیاد که صاحب اون خـونه ازشون مـیخـواد
فقط تا یه مدتی اونجا بمونن همه چی ارومه تا وقتی که سروکله ی سه تا پسر جذاب مـیرسه..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان هرزه نبودم فاطمه افکـاری
قسمت اول رمان سه کله پوک
بدون اینکه منتظر جوابش باشتتتم قطع کردم و مانتـوشتتتلوار مشتتتکی با شتتتال کرم و
کفش مشتتتکیمو پوشیـدم بامامان خدافظی کردم و سوار تاکسی شـدیم مریم_وای که
دارم مـیمـیرم داارم تبخیر مـیشم سحر_خداروشکر حلوا ببین پودر نارگیل روش نباشع
من نمـیخـورما سفارش کن بپاشن مریم_من تا وقتی که اون عینک دودی مارک دارم
و ن نم و نیام سرقبرت نمـیمـیرم مهتا_اه ببندین دیگ جفتتـون تا بقـیه رو نکشیـد نمـی مـیریـد
سحر خـوام جوابمو بده که اقای سهرابی اومداهمون یاروعه^^) سهرابی_خب خـوش اومدیـد
اینم سویی رفتم ستتـویی وازش گرفتم و تشتتکر کردم با بچه هارفتیم ستتـوار پرایـدستتفیـدمون
شتتدیم ..رو به بچه ها گفتم ناهار مهمون من اونام از خدا خـواستـه قبول کردن و ماشین و
روشن کردم پیش به سوی غذاااا ای بابا انگـار همـین دیروز بود مریم گفت بایـد بریم تـهران
بارو بندیل و جم کردم رفتم پایین مهبدو دیـدم که رو کـاناپه نشستـه و سرش تـو گوشی کرم ِش
درونم وول خـورد در یه حرکت ناگـهانی کوبیـدم پشت سرش دادش دراومد سال ازت ب رگتم۴
_عوضییی خبرت نیاد دانشجو شـدی این کـارا چیه خیرسرم +اولا خـودتی دوما از قدیم گفتن
به عقل نه سن منتظر بودم مهبد جواب دندون شکن بده ک یهو من و پرت کرد بغلش
_نکبت خانوم من اونجا نیسم مراقبت باشم حواست به خـودت..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان از اجبار تا عشق pdf از آریانا مقدری پور با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آریانا مقدری پور مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان از اجبار تا عشق
دختری با قلب پاک و صاف و ساده، گیر اربابی از جنس نفرت مـیافتد.
برادر گمشـده اش را مـیابد و مجبور به ازدواج اجباری با ارباب مـیشود ،
ولی در وجود او، پسری کوچک رشـد مـیکند که به نظر مـیرسد که
حلال همه ی مشکلات اوست. در این بین، مهلا همسر سابق ارباب جوان تلاش مـیکند
دختر و فرزندش را بکشـد، ولی او موفق نمـیشود و به سزای کـارهایش مـیرسد و
عشق دخترک و عشق به فرزند او، باعث خـوب شـدن رابطه با شوهرش مـیشود و این گونه است که…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بهار ماندگـار pdf از مریم صمدانی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مریم صمدانی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی
خلاصه رمان بهار ماندگـار
سرگرد علی پارسا به اجبار خانواده اش مجبور به ازدواج با دختر دوست پدرش مـیشـه
همونطور که گفتم به اجبار هیچ رضایت و مـیلی از جانب علی پارسا نبوده …
طی ربوده شـدن ترنج عظیمـی نامزد علی تـوسط باند اکس ای کی …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان آوای نمناک عشق
دانلود رمان شروع عشق با دعوا مریم صمدانی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شمس القمر pdf از آرزو طهماسبی_آیلار سبحانی
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرزو طهماسبی_آیلار سبحانی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان شمس القمر
روایتگر دختری محکم است که کهولت سن پدرش باعث آلزایمر خفیف او مـیشود و قمرالملوک اختیار دار تام مـیشود
اما با کمبود بودجه مواجه مـیشن که همـین باعث مـیشود رقـیب های قدر برای سهام کـارخانه دندان تیز کنند
در این مـیان پای مهمانی ناخـوانده به عمارت و کـارخانه باز مـیشود که…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان در حوالی بهمن ماه
دانلود رمان به رسم خاطرات
قسمت اول رمان شمس القمر
از ماشین پیاده شـدم و سری برای محمود خان “نگـهبان” تکون دادم و
وارد فضای پر سر و صدای کـارخـونه شـدم.
علی رضا “دستیار” بابا بود که در زمان نبود مـیبایست گزارشات رو
تحویل من مـیـداد. برای همون دنبالم وارد دفترم شـد تا زمانی که روی
صندلی ننشستـه بودم و سفارش کـاپوچینو هر روزم رو به مهدی نداده
بودم، لب از لب باز نکرده بود.
خرت و پرت های روی مـیزم رو مرتب کردم. پرونده های مهمم رو
گذاشتم کنار تا زمانی که علیرضا از اتاق خارج بشـه بعد به سرجاش
برگردونم. در اتاق که زده شـد بیا تـویی گفتم که مهدی با سلام آرومـی
داخل اومد و کـاپوچینو رو روی مـیز گذاشت و رفت. تمام این مدت
علیرضا گوشـه ای ایستاده بود با اخم کمرنگی زمـین رو نگـاه مـیکرد.
– گزارش!
سرش رو بالا آورد و از تـوی دستش گزارشات امروز رو داد.
– نیم ساعت دیگـه با وکیل عنایت خان جلسه دارین! ساعت دوازده هم با
جناب موسوی قرار داریـد. ساعت یک و نیم هم بایـد برای بازرسی جنس
ها بریـد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید