استیل رمان

دانلود رمان

دانلود رمان بالماسکه pdf از مهدیس با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بالماسکه pdf از مهدیس با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مهدیس مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

ترگل سادات تـوفیق،در شانزده سالگی در یک ازدواج سنتی،وارد زندگیه مرد جوانی مـیشـه که هیچی ازش نمـیـدونه واین ندونستن ها،اونو به بند مـیکشـه…که برای رهایی از بندها!!دست به دامان ماده و تبصره های قانونی مـیشـه و اتفاق هایی که لابه لای دویـدن هاش رخ مـیـده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان رکسانا pdf از م.مودب پور با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان رکسانا pdf از م.مودب پور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان م.مودب پور مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

داستان با حضور دو نقش اصلی آغاز مـی شود که یکی شوخ و بذله گو و دیگری غمـگین و ساکت است.
داستان از آنجا آغاز مـی شود که این دو نفر مـی فهمند عمه ای دارند و در سیر اتفاقات با دختری به نام رکسانا آشنا مـی شوند و…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم pdf از آرمیتا بهاروند با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آذرخشی مـیان رگ هایم pdf از آرمـیتا بهاروند با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آرمـیتا بهاروند مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/طنز

خلاصه رمان آذرخشی مـیان رگ هایم

من آرمـیتا دختری که هیچوقت محبت ندیـدم، ولی با باز شـدن پام تـوی شرکت آذرخش همچی تغییر کرد.

درست مثل آذرخش زد وسط زندگیم و همچی از این رو به اون رو شـد…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان آواره

دانلود رمان تـوتیای چشمم

قسمت اول رمان آذرخشی مـیان رگ هایم

به لیوان تـو دستم خیره شـدم، سالها بود به این تنهایی عادت کرده بودم‌‌ کمـی

از قهوه خـوردم، تلخ بود ولی در عین حال داغ تلخ درست مثل زندگیم‌‌ بعد از خـوردنش

انداختمش تـو ظرف‌شویی به ساعت رو دیوار نگـاه کردم اینم یه روز دیگـه که قرار پشت سر بزارم

به اتاقم رفتم یه مانتـو مناسب برداشتم با شلوار مشکی به جایی که کفشام رو

مـی‌ذاشتم نگـاه کردم زیاد نبود یعنی اندازه کفشای بقـیه دخترا نبود من هیچیم

شبیه بقـیه نبود دختری نبودم که کفش پاشنه بلند بپوشم آل استار های مشکی سفیـدم رو برداشتم که رفتم بیرون بپوشم.

لباسام عوض کردم مقنعه مشکیم رو سرم کردم زنگ زدم ب آژانس و رفتم پایین تـو

اپارتمان تـو یه مکـان ساده زندگی مـی کردم سوار پرایـد سفیـدی که تابلو آژانس بالاش بود

شـدم سلام کرد ک اروم جوابش دادم وارد خیابون اصلی که شـد پرسیـد کجا برم منم

ادرس شرکت تجاری بزرگی ک تـوش کـار مـی کردم رو دادم به ادما تـو خیابون خیره شـدم

هرکی دغدغه خـودش رو داشت بعد حدود نیم ساعت رسیـدیم بی حرف کرایه رو

حساب کردم و پیاده شـدم وارد شرکت شـدم دوازده طبقه اش واسه اون جایی بود

که من تـوش کـار مـی کردم و هر طبقه مخصوص کـاری بود صدا های زیادی به گوشم

مـی خـورد همه داشتن دوبه دو یاگروهی…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان جانا pdf از مطهره حیدری لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان جانا pdf از مطهره حیـدری لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مطهره حیـدری مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/هیجانی/انتقامـی/طنز

خلاصه رمان جانا

جانا مستخدم سر به زیر و ساده‌ی یه بیمارستانه که دختربازترین دانشجوی پزشکی عاشقش مـیشـه و

واسه به دست آوردنش دست به هرکـاری مـیزنه

تا این‌که هردوشون مـی‌فهمند خانواده‌هاشون…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان آواره

دانلود رمان تـوتیای چشمم

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان قول میدم خوشبختت کنم pdf از فائزه بهشتی راد با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان قول مـیـدم خـوشبختت کنم pdf از فائزه بهشتی راد با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فائزه بهشتی راد مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان قول مـیـدم خـوشبختت کنم

رمان ما درمورد یه دختره خله(البتـه اوایل داستان خله بعدش عاقل مـیشـه حالا خـودتـون رمان و بخـونیـدش متـوجه مـیشیـد

یه جاهایی تـو اوایل رمان از دست خل بازیاش نمـیـدونیـد سرتـونو به کدوم دیوار بکوبیـد) که دانشگـاه افسری قبول شـده

ولی واسه اینکه دانشگـاه قبول شـده خـوشحال نیست واسه این خـوشحاله که مـیتـونه بره و عشق شش ساله ش و

که یه خـواننده ست رو ببینه خلاصه سرتـون و درد نیارم بعد از چند روز با باباش راه مـیفتن سمت تـهران تا این خانم

تـو دانشگـاه ثبت نام کنه ولی بین راه تـو یه رستـوران سرراهی عشق اش و مـیبینه و…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تلنگری برای من

قسمت اول رمان قول مـیـدم خـوشبختت کنم

fا تمام وجودم با کـاغذی که دستمه مـی دوم سمت خـونه مون و بلند بلند مـی خندم و با خـودم حرف مـیزنم

وای خدا جونم من دانشگـاه افسری قبول شـدم مـی تـونم برم تـهران و عشق

شش ساله مو ببینم علی رو ببینم خیلی خـوشحالم .

دست مـی کشم رو گونه هام خیسه چرا گریه مـیکنم؟؟؟؟؟!!!!

از کنار هر کسی رد مـیشم یه پوزخند مـیزنه و مـیره .

وای خدا جونم یعنی اینقد تابلو ام؟

ندا منظور ندای درونی یا وجدانه نه اونا آدم ندین خخخخ داری گریه مـیکنی

بعد مـیخندی بعد گریه بعد خنده… قاعدتا هرکس که ببینتت بایـد

بهت پوزخند بزنه انگـار خل شـدی یکم خـودنگـهدار باش! اصال از کجا معلوم علی

ذوالفقاری خـواننده ی محبوبت تـورو بخـواد؟ قـیافه ت که افتضاح

اخالق مادر فوالدزره شوخم که نیستی هرجا مـیری مثل برج زهرمار مـیشینی و اخم مـیکنی

فوق العاده رکی وای تـو چند عیب داری فکم درد

گرفت از….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان چرا فهمید pdf با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان چرا فهمـیـد pdf زهرا با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان زهرا مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/خیانتی

خلاصه رمان چرا فهمـیـد

زنے کهـ چشماشو مـیبندهـ رو حقایق پا مـیزارهـ رو عهداش

شوهری که طلاقش مـیـده

قلبی که مـیشکنهـ

زنی که تاوان همه گناهاشو پس مـیـدهـ

تباه شـدن زندگی

اخرش چی مـیشـه انیسا؛کیارش؛انوش

خـوابچی مـیشن چه اتفاقاتی مـیفتـه

کسی نمـیـدونه

رمان بسیار عالییییییی..

دانلود رمان عشق واهی از زهرا

بخش اول رمان چرا فهمـیـد

ساعت دو نصفه شب بود ولی من هنوز داشتم به انوش فکر مـیکردم به عشقـی

که نسبب ت بهد داشببتم به گناهی که داشببتم مرتک د مـیکنم به

شوهری که االن کنارم خـوابیـده بود ولی ح سی بهد ندا شتم یک ساله که من

حسببی به این مردی که کنارم خـوابیـده ندارم فقـی یه مودود افببافی بوده تـو

زندگیم،یه مانع،یه اسم تـو شناسنامه

انوشی که یک ساله باهاش آشنا شـدم درست روز ازدوادم پسری که گفت

حتی اگـه شوهرداشتـه باشی باز من عاشقتم دوس نم ِ ت دارم منتظرت مـیمو

گوشیمو برداشتم وروی اسم نوشین مکث کردم اسم انوش رو نوشین سیو کرده

بودم که کیارش متـوده نشبه نوشبین دوسبتم بودبماطر همـین کـارم راحت تر
بود
بهد اس ام اس دادم:فردا مـیموام ب ینمت

گوشببی دسببتم بود ومنتظر بودم که دواب بده که کیارش لتی زد و خمـیازه

کشیـدو یه چشمشو باز کرد:با کی حرف مـیزنی آنی

با نوشین.

+این نوشین خـواب وخـوراکو ازت گرفتـه ها.

گیر نده کیا.

+گیر نمـیـدم آنیسا بجای بازی با اون ماسماسک بگیر بخـواب

گوشی واز دستم گرفت وگذاشت تـو دی د دستمو گرفت ومنو کشیـد تـو بغلد

گونمو ب*و*سیـد وگفت:بمواب آنی.

ل مو به د ندون گرفتمو چشبب مامو بسببتم ا گـه یه روز مـیفهم یـد که بهد

خ*ی*ا*ن*ت کردم چیکـار مـیکرد

منو مـیکشت

بد مـیشـد

یا بازم انقدر خـوب و مهربون مـیموند.

چشمامو بستم

 

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان غریبانه pdf

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان غریبانه pdf از سپیـده فرهادی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان سپیـده فرهادی مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه

خلاصه رمان:

خستگی و عشق و منطق درک من از زندگی قوی ترین بعد در طول زندگی کدوم نقطه ی مبهم زندگی رو پررنگ کنم و به کدوم حسرتی که تـو دل مونده بپردازم تنهایی رو با چی پر کنم و اندوه و غصه رو چه جوری پنهون کنم نسل من نسلی که داره حروم مـیشـه
نسل من تنهاست من تنهام و بی کس من کسی هستم که بایـد باشم و بمونم و بجنگم کی منو درک مـیکنه کی برای باورهای من ارزش قائل مـیشـه من دختری از تبار آدم و حوا من دختری تنها و بی آلایش زیباییم تنها ملاک خـواستـه شـدن راستی اگر روزی نبود این زیبایی ، باز هم خـواستـه مـیشـدم جنگ بر سر من یا زیبایی من جنگ بر سر شخصیت و بودن من یا بر سر چشمان سبزم حق من چیه حق من از این تکرار غریبانه روزهام چیه
خیلی عجیبه دختر که باشی اگـه زیبا باشی عادت ماهانه شـدنتـو هزار نفر ناز مـیکشن ولی اما اگـه قـیافه نداشتـه باشی ، عاشقانه ترین احساساتتم خریـدار نداره….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان من پلیسم pdf از sima3000 با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان من پلیسم pdf از sima3000 با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

بلزیطز لبر ذدافلبرز ط  نویسنده این رمان sima3000 مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/طنز/کلکلی/پلیسی

خلاصه رمان من پلیسم

ریحانه دختر ذاتا مهربونو دوست داشتنى.تـو خانواده اى به شـدت افراطى و خشک مذهب بزرگ شـده

۲۱ سال عمرشو تظاهر کرده ولى عقاىد خـودش تا حالا تـونستـه حفظش کنه!رىحانه تـوسط پدرش

وارد نىروى پلیس مىشـه و بخاطر هوشش مامورىتى بهش مىخـوره که از زمىن تا آسمون با محیط

زندگیش فرق داره.با کساىى اشنا مىشـه که تا حالا حتى ازشون چىزى نشنىده و خلاصه اینکه

زندگى بستـه اش به کلى تغییر مـیکنه!!!! نخـوندم پایانشو نمـیـدونم…

ة زرمان پیشنهادی:

دانلود رمان ملکه کوچک

قسمت اول رمان من پلیسم

 تبریک مـیگم ستـوان.

ممنون.

سالم.تبریک ستـوان.

ممنونم.

حال شما ستـوان. واقعا گل کـاشتین.

مرسى.متشکر.
همـینطورى عرض تبریک بود که به سر و صورت من مـی خـورد.باورم نمـیشـد من این کـارو کرده باشم.!!

کى باورش مىشـه؟!ستـوان رىحانه محمدى مامور کشف جراىم ىه گروه قاچاقچى مواد مخدر بزرگو رسوا کنه!؟اونم

با کلى مدرک و هوش و زکـاوت که خداىى از من بعىد بود!!ىعنى خـودم اىنطور فک مىکردم…

راهروى بزرگ اداره رو رد کردم و به اتاق مشترکم با مرىم و راضىه رسىدم.تا درو وا کردم شروع شـد!!

به به…ببىن کى اىنجاس!!؟

صداشو کلفت کرد: ستـوان ریحانه محمدى…پلیس وظیفه شناس االغ پیـدا کن!!!!

خفه شو مرىم.حسودىت مىشـه؟تـو که خنگى به درد پىدا کردن االغاى گمشـده مىخـورى!تبرىک مىگم رىحانه

جون.حرف از تـو همه جا هست!صداى هوشت مث بمب اداره رو ترکونده!قراره ازت تجلىل کنن.

اره ىه مشت ادم خنگ وقتى تـو اىن خراب شـده باشن معلومه تىن گورىله پىششون پروفسوره!!!

باز تـو حرف زدى؟خجالت نمىکشى از هىکلت؟ىذره شغور داشتـه باش.

خب بابا مادربزرگ.

آخه من کـارى نکردم ک شىرىنى بخـواد.همه بزرگش مىکنن اىن گـاوو ولش کن رىحانه جون.نمىخـواى بما شىرىنى بدى؟؟

اووووه حاال واسه ما شکستـه نفسى مىکنه!جمع کن خـودتـو.دوتا ادم …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان لیلای من pdf از لیلا رضایی مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان لیلای من pdf از لیلا رضایی مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان لیلا رضایی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان لیلای من

لیلا دختر زیبا از خانواده ای فقـیر مادر لیلا به خاطر بیماری قلبی و در اثر بی تـوجهی های

پدر لیلا و ندادن هزینه عمل فوت مـی کنه با آمدن نامادری و مشکلاتی که نامادری برای

لیلا درست مـی کنه پدر لیلا اونو به شمال پیش پدربزرگش تبعیـد مـی کنه لیلا اونجا به

پسری از یک خانواده پولدار و اصیل به نام یاشار آشنا مـی شـه یاشار ناراحتی روانی و

ناتـوانی جنسی داره

رمان پیشنهادی:دانلود رمان گناهکـاران عطیه شکری

قسمت اول رمان لیلای من

لیلا لیلا بیا اینجا عزیزیم مـی خـوام موهاتـو شونه بزنم لیلا مقابل در، لحظاتی بر چهره

رنجور مادرش نگـاه كرد و لبخندی تصنعی بر لب نشاند، به سمت در رفت مقابلش :نشست و

گفت زحمتتـون م ی شـه :مادر لبخندی بر لب نهاد و گفت برگرد بب ینم، اینقدر هم واسه من

لفظ قلم صحبت نكن :لیلا پشت به او نشست و گفت م ی بخشیـد كه پشت به شما كردم :

مادر شانه را روی موهای بلند و سیاهرنگش كشیـد و گفت گل من پشت و رو نداره :لحظاتی در

سكوت موهایش را شانه زد و بعد بی مقدمه گفت غم و اندوه واسه همه است خدا ه یچ بنده ایش

رو بی غم نیافریـده و تـوی همـین لحظه هاست كه آدمها احساس تنهایی مـی كنند در این مواقع هم

نبایـد هر كسی رو همدم دونست فقط با تـوكل به خداست كه مـی شـه این لحظات رو پشت سر گذاشت

بالاخره هم روزهای سخت مـی گذره و وقتی هم كه گذشت و برگردی به عقب و ببینی كه صبورانه اون

روزها رو با تـوكل به خدا پشت سر گذاشتی تمام تلخیها و زشتیها، شیرین و زیبا مـیشـه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان دختر شمالی pdf از لیلین با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دختر شمالی pdf از لیلین با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان لیلین مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/معمایی

خلاصه رمان دختر شمالی

لاله دختری تحصیلکرده است که با پدربزرگش تـویکی از روستاهای گیلان زندگی مـیکنه

با گذشتـه وپدری که از هردوشون متنفره.در حالیکه منتظره نتایج کنکور ارشـد هست

با خـواستگـاریه نویـد که یکی از اقوام دورشـه روبرو مـیشـه.نویـد پسری معمولی اما

با خصوصیات اخلاقـی وروحی خاصیه والبتـه گذشتـه ای که

هنوزم باهاش درگیره.که بااین ازدواج مسیر زندگی هردوتاشون عوض مـیشـه..

رمان پیشنهادی:دانلود رمان عروسک جون لیلین

قسمت اول رمان دختر شمالی

پنجره را باز کردم و روي طاقچھ باریک آن نشستم واز آنجا بھ شالیزارھاي

سبز پشت خانھ خیره شـدم نسیم ملایمي لابلاي ساقھ ھاي نازک برنج مـیپیچیـد وآنھا را بھ

رقص وامـیـداشت صداي آب کھ زیر ساقھ جریان داشت مانند موسیقي لطیفي روحم را

نوازش مـیکرد.عاشق ھواي خنک خرداد ماه بودم.ھمـین دیروز بود کھ کـار وجین آنجا تمام

شـده بود ومن از امروز مجبور بودم براي بردن غذاي کـارگرھا تاخانھ سیـد جعفر کھ آخرین

خانھ روستا بود بروم.نگـاھي بھ ساعت روي دیوار انداختم سھ ونیم بود. بایـد

عجلھ مـیکردم وسایل عصرانھ را ھنوز حاضر نکرده بودم. آقاجان(پدربزرگم)از بدقولي بیزار بود

اگر حتي دقـیقھ ھم دیر مـیکردم ابروھاي پرپشت سفیـدش تـو ھم مـیرفت

.وناراحت مـیشـد ھرچند ناراحتي اش گذرا بود اما من

آنچنان بھ او وابستھ بودم کھ طاقت دیـدن دلخـوري اش را نداشتم

وسایل عصرانھ را روي ایوان بزرگ خانھ گذاشتم وبا درماندگي بھ آنھا نگـاه کردم حالا

چگونھ مـیتـوانستم تنھا با دو دست اینھمھ وسایل را سر زمـین ببرم.صداي پسرعمھ
ام علي داخل حیاط پیچیـد

!لالھ خانوم؟

…دستي برایش تکـان دادم واورا متـوجھ خـودم کردم من اینجام

سربلند کرد ومحجوبانھ سلام گفت

اومدم وسایل عصرانھ رو ببریم.الان سر زمـین بودم آقاجان گفت دست تنھایي

.نگـاه دوباره اي بھ وسایل عصرانھ انداخت

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

موضوعات
درباره سایت
بهترین سایت دانلود رمان بدون شک و تردید دوستان گلم
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " استیل رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.