دانلود رمان #عاشقانه #پلیسی #معمایی راز_مرگ اثری بینظیر از تمنا زارعی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : راز_مرگ
تعداد صفحه : 632
نویسنده : تمنا زارعی
ژانر : #عاشقانه #پلیسی #معمایی
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانراز_مرگ خلاصه رمان
روایتی جذاب از زندگی مهتاب که پدر و مادر خود را در نوزادی از دست داده و از خواهر دو قلو ی خود دور میماند و با عموی خود یه ایران می آید، حالا در سن ۱۹سالگی سالار پسر عموی مهتاب که سرگرد نیروی انتظامی است و همسر خود را از دست داده و اکنون مهتاب برای نگهداری از فرزند سالار با او ازدواج میکند، بعد از ۷سال خواهرش ماریا به ایران می آید و رازهای …
گوشه ای از رمان راز_مرگ
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 14 هزار تومان
دانلود رمان #عاشقانه???? #پلیسی ????#هیجانی???? پارلا اثری بینظیر از آنیتا سالاریان رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : پارلا
تعداد صفحه : کامل بدون سانسور
نویسنده : آنیتا سالاریان
ژانر : #عاشقانه???? #پلیسی ????#هیجانی????
دانلود رمان نیلوفر آبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانپارلا خلاصه رمان
جمیله دختری بلند پرواز با رویاهای بزرگ، از وضعیت زندگیش راضی نیست. او با پسرهای پولدار دوست میشود و دلشان را به دست می آورد و خود را به آنها پارلا معرفی می کند. یک روز به طور اتفاقی با سیاوش آشنا می شود که پلیس است. پارلا از او خیلی می ترسد و فکر می کند که سیاوش همه جا دنبالش است و او را زیر نظر دارد. تا این که متوجه می شود سیاوش برای یک ماموریت پلیسی روی او حساب باز کرده …
گوشه ای از رمان پارلا
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 5 هزار تومان
دانلود رمان #عاشقانه #اجتماعی ازدواج توتیا اثری بینظیر از نیلوفر قائمی فر رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : ازدواج توتیا
تعداد صفحه : ۴۴۲
نویسنده : نیلوفر قائمی فر
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
دانلود رمان ضربه نهایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانازدواج توتیا خلاصه رمان
گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…!
وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت، مثل عشق، مثل عقل…!
گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن، فکر میکنی با لجبازی داری تلافی میکنی ولی خبر نداری که لجبازی تو زندگی چاقوی دولبه است، هر وَرِشُ که بگیری دست خودتم میبره!
من توتیا دختر کوچیک جعفرآقا درست عین عقل کل خونواده همیشه حرفام و تصمیماتم درست بود اما یه امتحان کوچیک یه تصمیم بزرگ یه غرور کاذب، زندگی منو زیر و رو کرد اونقدر که یه توتیا شد و یه آینه عبرت…
گوشه ای از رمان ازدواج توتیا
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه اجتماعی رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثری بینظیر از مریم روح پرور (کمند) رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)
تعداد صفحه : 8959
نویسنده : مریم روح پرور (کمند)
ژانر : عاشقانه اجتماعی
دانلود رمان ددی و لیتل گرل pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانرمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) خلاصه رمان
آهیر، با سنِ کَمِش بزرگِ محله است، در شب دامادیش، عروسش مرجان را میدزدن و در پارک روبروی خانه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش آهیر در محل میماند تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل او را پیدا کند، آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکند ولی کسی از شغل اصلیش خبر ندارد، حالا پروا خبرنگارِ سرتقی که به تازگی همسایه آتش شده، از قضا دل آهیر را برده ولی …
گوشه ای از رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)
با رفتن آهیر مرجان لبخند زد، فکر نمی کرد با وجود آن اتفاق ها، چنین عروسی برایش بگیرند، عروسی که کم کم چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شهر، یک شب رویایی و به یاد ماندنی برای عشق شان، اگر آهیر و پا فشاری و حمایت هایش نبود هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دید آهیر سر به زیر به حرف های پدر بزرگش گوش سپرده بود، سرش کمی کج شد به قد و قامتش نگاه کرد، دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاش…
با تنها شدنش با غم به آهیر نگاه کرد، صدای دختری با لهجه ی غلیظی در گوشش نشست:-آ آ چه عاشق نگاه می کنی دختر! با دیدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانه ی مرجان برد و گفت: -آهیر حق داره، عشق تو نگاهت خوند که یه پا ایستاد گفت یا مرجان یا هیچ کس مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکانی داد و گفت: -اسم تو رو باید گذاشت آوین دختر زیبا مرجانم سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنید: -چرا؟ آگرین به برادرش نگاه کرد و چشمکی برایش زد، گفت:
چون چشماش پر از عشقه، چون خودش عشقه آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگاه کرد، آگرین به یک باره دست پر طلایش را بالا برد و بالای لبش قرار داد چنان کلی زد که گوش دشمن کر شود و خودش همراه شد با زن هایی که پایکوبی می کردند. مرجان از گوشه ی چشم به آهیر نگاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت:
تو تنها نیستی -نیستم، خواهر برادرای تو خواهر برادرای من شدند، تو شوهرم شدی، مادر پدر دارم، این همه فامیل دارم، چرا تنها باشم؟ -آگرین راست میگه، تو آوینی، تو عشقی مرجان نگاه دزدید تا باز از خجالت سر به زیر نبرد، جشن رو به پایان بود و خانه ی آهیر برای عروس زیبایش آماده بود. ** آسو و آگرین و آسکی منتظر مادرشان بودند،
اما مرجان از خجالت داشت آب می شد، چون می خواستند آهیر و او را به خانه ی بخت شان ببرند، مادر بالاخره دست آهیر را گرفت سمت آن ها رفت و گفت: -بریم مرجان سر بالا نیاورد، دامن پفش را کمی بالا گرفت وارد پارکینگ آن آپارتمان شدند تا وارد آسانسور شوند، آهیر سر چرخاند به مرجان نگاه کرد، خنده اش گرفت چون او بیشتر از همه می دانست مرجان تاچه حد خجالتی است و حال سه زن می خواستند آن دو را به حجله ببرند
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان
دانلود رمان جنایی پلیسی معمایی علمی داناوان اثری بینظیر از کیمیا وارثی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : داناوان
تعداد صفحه : بدون دستکاری
نویسنده : کیمیا وارثی
ژانر : جنایی پلیسی معمایی علمی
دانلود رمان داناوان بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درداناوان خلاصه رمان
رائیکا داناوان، پلیس تازهکار شهر فینیکس، مأموریت میگیرد تا برای مراقبت از یک دختر پانزدهساله و بررسی جنایتها و قتلهای پیدرپی به شهر متروکهٔ جروم سفر کند و در عمارتی قدیمی مستقر شود؛ اما این شهر متروکه بوی خون میدهد، بوی خون انسانهایی که توسط هیولاهای درکمیننشستهٔ آنجا به قتل رسیدهاند؛ اما مشکل اساسی فقط هیولاها و …
گوشه ای از رمان داناوان
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 9 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه انتقامی بازگشت طیطو اثری بینظیر از سرو روحی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : بازگشت طیطو
تعداد صفحه : 2970
نویسنده : سرو روحی
ژانر : عاشقانه انتقامی
دانلود رمان صوتی رایگان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانبازگشت طیطو خلاصه رمان
نگارین جوان شیر ، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دو نفره با خواهرش را به دوش میکشد ، در یک پرنده فروشی کار میکند و با درآمد ناچیزش زندگی اش را می گذراند ، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن دچار یک چالش بزرگ می شود … مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک می بیند ، مهره هایش را آماده ی مبارزه میکند و تمام تلاشش برای کیش و مات کردن شاه را به کار میگیرد .بستگی دارد از چه زاویه ای ، به مهره های چیده شده در صفحه ی شطرنج نگاه کرد! پیاده ، مهره ای بسیار مهم برای مبارزه است، این مهره در حالی که جابه جایی محدودی دارد و مهره ای کم ارزش شمرده میشود ، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل میدهد.
پایان باز !
گوشه ای از رمان بازگشت طیطو
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 15 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه , ایرانی خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) اثری بینظیر از زهرا قلنده رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی )
تعداد صفحه : 1936
نویسنده : زهرا قلنده
ژانر : عاشقانه , ایرانی
دانلود رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) از زهرا قلنده بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان درخودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) خلاصه رمان
درباره دختری به نام مینو که همه چیز از یه سلفی گرفتن با یه بازیکن معروف شروع میشه و …
گوشه ای از رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی )
«رضوانه»
بعد از تمام شدن آخرین امتحان، از سالن بیرون میآیم و اولین جایی که دید میزنم، ماشینهای مقابل در مدرسه است. انتظار دارم کسی جز باربد دنبالمان آمده باشد. بدون اینکه کسی را ببینم، کیفم را که قبل از امتحان پشت پنجرهی کلاس گذاشتهام، برمیدارم و خودکارم را داخلش میاندازم. دوباره از دیوار کوتاه مدرسه به مردانی که بیرون منتظر فرزندانشان ایستادهاند، نگاه میکنم. همزمان کژال کنارم میآید و همقدمم میشود.
– چشمم روشن، ببین کی اومده دنبالمون!
با تعجب نگاهش میکنم. با چشم و ابرو به دیوار کوتاه مدرسه اشاره میکند. مسیر اشارهاش را دنبال میکنم و با دیدن باربد که با چند مرد دیگر حرف میزند، اخمهایم درهم میرود و کیفم را روی شانهام محکم میکنم.
– من که باهاش نمیام خیلی بدچشمه!
روی کمرم میکوبد و از ساز مخالف زدنهایم، حرصش درمیآید.
– خله، دوستت داره که اونطوری نگات میکنه! از بدچشمیاش نیست.
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 24 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال بهشت خیس من اثری بینظیر از ناشناس رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : بهشت خیس من
تعداد صفحه : 983
نویسنده : ناشناس
ژانر : عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال
دانلود رمان بهشت خیس من رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان دربهشت خیس من خلاصه رمان
درباره دختریه که با یه ترفند میخواد با پسری آشنا شه و وارد ماشینش شه , پسر اول فکر میکنه که دختر خیابانیه ولی بعد میفهمه که …
گوشه ای از رمان بهشت خیس من
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید شماره پشتیبانی : 09170366695 قیمت : 25 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه طنز بوسه بر گیسوی یار اثری بینظیر از شیرین نور نژاد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : بوسه بر گیسوی یار
تعداد صفحه : ۳۸۱۵
نویسنده : شیرین نور نژاد
ژانر : عاشقانه طنز
دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان دربوسه بر گیسوی یار خلاصه رمان
دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه. امااا هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن . سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنن. هیچکدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه…
گوشه ای از رمان بوسه بر گیسوی یار
ساعت هشت صبح با شنیدن صدای پیام گوشی چشم باز میکنم باز هم… خودش است! _میای پاشو بیا بریم. از کارش وا مانده ام! واقعا نمیفهمد که با من چه کرده؟!! چطور می تواند انقدر وحشتناک باشد؟! ویران کند و اصلا به یک ورش هم نیاورد چطور همه چیز برایش تا این حد بی اهمیت و مسخره است؟!!
گوشی را روی حالت سکوت میگذارم و چشم میبندم… تا بار دیگر بغض نکنم. که میکنم! برایم اهمیت دارد بوسه ی وحشتناکی بود… حرف های خُرد کننده ای بود… چطور بی تفاوت باشم؟! هر چقدر هم حورا باشم و نخواهم کم بیاورم، اما اینبار به قدری سخت و سنگین است که نمیتوانم واقعا دیگر توان ندارم که همچنان بخندم و به روی خود نیاورم و با روی باز از او و این بازی استقبال کنم دیگر توان ندارم باهاش رو در رو شوم و نفرت و دل شکستگی ام را پنهان کنم. ساعت نه صبح… زنگ در خانه به صدا درمی آید. خودش است؟!
رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد
چند تقه به در میخورد و صدای بیخیالو بلندش می آید: -هي حوری… من دارم میرم شرکت، اگه میخوای بیای سیم ثانيه حاضر شو بپر پایین… دو مین بیشتر صبر نمیکنم! وقتی فقط مات و مبهوت به در بسته نگاه میکنم، او دقیقه ای دیگر به در میکوبد و میغرد: اه توام بابا عنشو در میاری… گورت میای یا نه؟!! چقدر طلبکار …
دانلود رمان عاشقانه میراث هوس اثری بینظیر از مهین عبدی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت استیل رمان دانلود کنید
اسم رمان : میراث هوس
تعداد صفحه : 831
نویسنده : مهین عبدی
ژانر : عاشقانه
دانلود رمان ذهن خالی از تلگرام به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگانمیراث هوس خلاصه رمان
تصمیمم را گرفته بودم! کنارش ایستادم و به او نگاه کردم. انگشتانم دستانش را لمس کردند و صورتم را به او نزدیک کردم. بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی ارتباط داشته که…! باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما… حالا من هم مثل خودشان بازی میکردم! -فکر نمیکردم ارتباط با تو انقدر از نزدیک خوب باشه! انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چتهامون! تکانی خورد و دست روی دستهایم گذاشت …
گوشه ای از رمان میراث هوس
وارد اتاقم شده و قبل از هر کاری شماره یگانه را گرفتم. -بگو.در اتاق را بسته و نفس عمیقی کشیدم و بعد رها کردن نفس حبس شده ام گفتم: به کجا رسوندی؟بیخیال و خونسرد جوابم را داد: چی رو؟چشمانم را گرد کردم: همون فیلمارو!نچی کرد: داره درست میشه دیگه.با تردید و نفسی که به یکباره تنگ شده بود پرسیدم: یعنی چی که داره درست میشه؟ به کی دادی درست کنه؟ مگه… مگه خودت درست نمیکنی یگانه؟
کمی مکث کرد: خب یعنی دادم به مسیح اوکی کنه…نمیدانم نفس میکشیدم یا نه اما باور حرفی که یگانه زده بود را نداشتم.فیلمی که درونش من به نمایش درآمده بودم آن هم نه با وضع مناسب دست مسیح برادر یگانه بود؟
مسیحی که من با او نشست و برخاست کرده و رفت و آمد داشتم؟به زحمت کلمات را از میان لبهایم بیرون ریختم: تو… تو چیکار کردی یگانه احمق؟ الان… الان مسيح ببینه… چه فکری در مورده من میکنه؟وای یگانه… برو تا دیر نشده… برو بگیر ازش خواهش می کنم!صدای او هم دردمند بود: بخدا تقصير من نیست کمند داشتم برات میزدم …