برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان کـابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زادخـو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مسیحه زادخـو مـیباشـد
موضوع رمان : اربابی
خلاصه رمان کـابوس نامشروع ارباب
« بی انصاف گفتم این قلب برای تـو مـیتپه» واسه اونم برهنه مـیشـدی ؟؟؟
گفتی فراز خره حالیش نیست ؟؟؟ «من به جرم قتل همسرم محکوم به قصاص شـده بودم …»
روحانی لب زد و من با بغض تـو صدام سرمو تکیه دادم به دیوار نمور زندان و تکرار کردم « اشـهد ان لا اله الله …
قـیمت این رمان ۱۰ هزار تـومان مـیباشـد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان نبایـد عاشق مـیشـدم pdf از SingerDemor با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان SingerDemor مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان نبایـد عاشق مـیشـدم
رمان در مورد دختریه که تـوی خانواده ای با وضع مالی عالی هست و
برادراش خـواننده و خـودشم عاشق خـوانندگی ، ولی
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رویای واقعی
قسمت اول رمان نبایـد عاشق مـیشـدم
بازم صبح ساعت۷با زنگ گوشيم که صداي برادرم ساميار روش بود بيدار شـدم اَه صدبار
بهش گفتم يه آهنگ مخصوص بيدار شـدن من بخـون ولي انگـار نه انگـار عاشقشم ولي بعضي وقتا
دوست دارم اون چشاي عسلي تيرشو کور کنم کور کنم از خـود راضي تـو اتاق خـودش همش
عکساشو زده منم که يه عکس دونفريمون که پارسال عيد گرفتـه بوديم زدم به ديوار اتاقم هر
دومون وقتي ميخنديم خـوشگلتر ميشيم سامي دماغش يکم شبيه عملياس ولي من دماغم به
ترکيب صورتم مياد چشامم سبز و عسلي ولي تـو فصالي مختلف تيره و روشن ميشـه من قدم
زياد از ساميار کوتاه تر نيست اون ۳۸۱ من ۳۶۸ اون اندامش هيکلي و ورزشکـاري و من
الغرم ساميار که خـواننده و آهنگ ساز خيلي معروفه مادرم دکتر زنان و پدرمم يه فروشگـاه
ورزشي بزرگ داره منم امسال کنکور دادم و رتبه خـوبي آوردم و داروسازي قبول شـدم
ساحره در زد و رفت تـو اتاق:سمن بيداري؟
آره مامان ميبيني که
ساميار ديشب نيومد خـونه؟
از رو تخت بلند شـدم و گفتم:نه رفت خـونه خـودش مامان ديوونم مـگـه؟!!۹۲سال سنشـه
هرکـاري ميخـواد ميتـونه انجام بده به هيچکسم مربوطتـو چرا نرفتي باهاش؟
نيست ميخـواستي جلوشو بگيري تا خـواننده نشـه!!!
درست صحبت کن سمن.
نميخـوام برين بيرون لطفا من چمه که نميتـونم خـواننده بشم؟
.
چرا هيچي نميگي؟
تـو جواب منو ميدوني چيه انتظار داري بزارم بري ولي نميشـه
مثل هميشـه واسش چشم غره ميرم و اونم ميره بيرون بعد از چند دقيقه خدمتکـارمون مياد
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دنیای عروسک ها pdf آریانا امـینی و نگین حسینی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آریانا امـینی و نگین حسینی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان دنیای عروسک ها
رمان درباره ی سرنوشت دو دختر به نام ترسا و اریاناست
که هردو محکومند به یک ازدواج اجباری
اما ایا تن به این ازدواج مـیـدهند
بین عشق و خانواده کدامـیک را ترجیح مـیـدهند
ترسایی که عاشق علیرضاست و علیرضا فقط برای منافع شخصی بدنبال اوست
سرنوشت این دو چه مـیشود
ایا تن به این ازدواج اجباری مـیـدهند تا خانواده هایشان را نجات دهند
چه مشکلاتی در سر راهشان وجود دارد…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان اربابی در قدیم مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان دنیای عروسک ها
باصدای جیغ بلندی از خـواب پریـدم وای خدا چی شـده عراقـی ها حمله کردن شروع
کردم به جیغ کشیـدن
که یه دفعه دراتاقم باز شـدو مامانم اومد تـو اونم باجارو مامان:چتـه گیس بریـده چتـه
جیغ مـیزنی _مامان بدبدخت شـدیم بهمون حمله شـده مامانم یه سری از تاسف تکون دادو
رفت وا خدا چشونه من مـیگم بمون حمله شـده مـیزاره مـیزه دباره همون صدا بلند شـد یه
نگـاه به دوروبرم انداختم دیـدم صدای االرم گوشیمه اه سکتـه کردم این آرسام عوضی دوباره
رفتـه صدای گوشیمنو عوض کرده نکبت)یه بار تـوتاکسی نشستـه بودیم هی صدا جیک جیک
مـیومد راننده هم هی اینورونگـاه اونور نگـاه صدارا پیـدا نمـیکرد بدبخت فکرمـیکرد گنجیشکه
یه جا گیرکرده تـوماشینش هی ماشینو خاموش مـیکرد مـیرفت داشبردا مـیـداد باال دوباره
مـیومد سوار مـیشـد بعدکه پیاده شـدم فهمـیـدم صدای زنگ گوشی من بوده(
بلند شـدم جنگل روسرمو درس کردن رفتم پایین به به ببین چه کرده مامـی جون رفتم سالم
کردم نشستم تا نشستم دیـدم چای برامن نیست بلند شـدم چایی بریزم چایما که ریختم
نشستم دیـدم هیچی تـو سفره نیست)ایوووول سرعت عمل(بله آرسام و پدرعزیزم سفره را
جارو کردن_پس من چی ارسام:ننو درد چه خبرتـه مثل گـاو مـیخـوری یکمم برا ما
مـیزاشتی_چشام داشت از کـاسه درمـیومد روکه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان و شایـد گـاهی عشق pdf از shadi joon و blue berry لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان shadi joon و blue berry مـیباشـد
موضوع رمان عاشقانه
خلاصه رمان و شایـد گـاهی عشق
داستان درباره ی دختری به اسم پرنیان هستش که تـو شرکت پدرش مشغول به کـاره
یه روز به اشتباه با یک غریبه تماس مـیگیره که بعد اون تماس صاحب شماره مدام بهش اس مـیـده
تا اینکه پرنیان با یکی از مهندسین شرکت پدرش ازدواج مـیکنه اما…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عرق سگی مسیحه زادخـو
قسمت اول رمان و شایـد گـاهی عشق
تـو شرکت بودم و کلی کـار سرم ریختـه بود این مهندس عظیمـی هم ول نمـیکرد راست
مـیرفت چپ مـیومد مـیگفت: خانوم عزیزی اینجاش مشکل داره دیگـه قاطی کرده بودم
درد کمرم کم بود اینم اضافه شـده بود کم مونده بود بهش بگم مردک خـودت مشکل
داری آخه زیادی گیر بود به همه چیه نقشـه گیر مـیـداد منم دیگـه داشتم به حد انفجار
مـیرسیـدم این الی هم معلوم نبود کجاست هرحرفی عظیمـی مـیزد منم یه فحشی نثار
الهه مـیکردم الهه دوست دانشگـاهیم بود که بعد از لیسانس با هم همکـار شـده بودیم
بچه ی شاد و با نشاطی بود کلاً باهم جور بودیم وقتی با هم بودیم این قدر چرت و پرت
مـیگفتیم که نگو تـو فکر الی بودم که این عظیمـی یهو داد زد: خانوم عزیزی با شما هستما!
مردک انگـار با زیر دستش صحبت مـیکنه منم با همون لحن گفتم: همـین جام معلومه
خانوم دو ساعتـه دارم صداتـون مـیکنم این نقشـه کلی ایراد داره از اتاق بیرون اومدم و
رفتم آبدارخـونه چون اونجا کسی نبود و مـیتـونستم راحت هر چی دلم مـیخـواد به الی بگم
شمارشو از حفظ گرفتم تا گوشیو برداشت شروع کردم: الهی جز جیگربزنی دختر
معلوم نیست کدوم قبرستـونی هستی منو ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان سرنوشت و جریان زندگی من pdf ستاره چشمک زن با لینک مستقـیم
رمان عشق شیرینبرای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان ستاره چشمک زن مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان سرنوشت و جریان زندگی من
داستان زندگی آمـیتیس دختر فقـیری که باباش و داداشش مـی خـواستن تـو سن ۱۵ سالگی شوهرش بدن اما
به کمک مادرش فرار مـیکنه دختری که سرنوشت دنبال خـودش مـی کشونه
تا جایی که مـی خـواد بعد از مرگ استاد و همسرش تنهایی ۲ تا بچه رو بزرگ کنه و
رویاهاش و بلند پروازی هاش کـار دستش مـی ده و باعث مـیشـه پلیس تـو زندگیش نقش پیـدا کنه…
دانلود رمان ماه من ستاره چشمک زن
بخش اول رمان سرنوشت و جریان زندگی من
دباشن داشتـه وجود هایی آدم شایـد حتی و جانوران رود این طول در و داره جریان رودي مثل زندگی ما سرنوشت تـو**
برسیم رود این تـه هب سربلندي و موفقـیت با بتـونیم که باشیم بلد خـوب رو شنا و کنیم شنا طوري بایـد ما جالب اتفاقات با
با بخـوایم هاگ اما مـیرسیم رود این تـه به ما ناخـواه یه خـواه البتـه باشـه داشتـه تاثیر ما کـار رو نبایـد چیز هیچ و کس هیچ و
که ینها مهم همـینطوره هم زندگی رسیم مـی سرشکستـه و مرده بریم هدف و موقعیت گرفتم نظر در بدون و بیخیالی
با عمرمون ایانپ به بتـونیم ما مـیندازه راه که هایی بازي با و باشـه نداشتـه تاثیر ما زندگی تـو نوشت سر هاي نوشتـه دستْ
راضی ام از هم خدا یعنی کـارگردان که باشیم خـوبی بازیگراي سرنوشت هاي بازي همه تـو و و برسیمآروم باشیـد
خدتـون مراقب مـیخندم خـواهر تا ۲ شما دست از من چقدر بالا مـیاد سخت نفسم گرفت درد دلم خدا واااااي
خداحافظ برو
خـوشگله خانوم باباي گن مـی هم با: ترانه و تارا
ردنک شاد رو زندگیم که واقعا دارم دوستایی
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شـهره شـهر pdf از سامان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سامان مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان:
صدای خنده ها در فضا مـیپیچیـد بوی قلیان، شب گرم آخر تابستان را انباشتـه بود زن کودکش را به آغوشش فشرد پشت در رستـوران سنتی کز کرد دل کندن برایش سخت بود دو ماهی مـیشـد که کودکش را روز و شب پی اش کشیـده بود و به او مهر ورزیـده بود دیگر نمـیتـوانست راه زیادی را آمده بود تا به اینجا رسیـده بود، اینجایی که ممکن بود کسی کودکش را بیایـد و در آسایش پرورشش دهد، نه مانند او آواره کوچه و خیابان
نمـیخـواست دخترکش آواره باشـد
تکه کـاغذی که بر روی آن نام کودکش را نوشتـه بود از جیب بیرون آورد و در لباس او جا داد
برای آخرین بار بوسیـدش
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تیارا pdf از تیام ۲۳ لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان تیام ۲۳ مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی/معمایی
خلاصه رمان تیارا
تیارا دختری که تازه پدر و مادرش رو تـوی یک حادثه از دست داده و حالا مجبوره که کـار کنه و
تـوی یک آرایشگـاه مشغول به کـار مـیشـه همه چیز خـوب پیش مـیره تا اینکه یه غریبه
که خیلی هم غریبه نیست وارد زندگیش مـیشـه و…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سکوت بره ها
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق فنا ناپذیره pdf از یاسمـین خـوشنام با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان یاسمـین خـوشنام مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان عشق فنا ناپذیره
آن بیرون ، ورای آنچه درست و غلطه ، ورای آنچه تصور مـی کنی
دشت پهناوری است ، آنجا همدیگر را مالقات مـی کنیم آنجا ، جایی است که برای
عشق ما ارزش قائلند برای عشقـی که در آن فنا شـدیم .. ولی ولی نگذاشتیم که
عشقمان فنا شود.راجع به دختری به نام نیها که تـوی هند مدل هستش و
عاشق همکـار قدیمـیش شـده اما آرین ازدواج مـیکنه و اونو تـو حسرت مـیزاره…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان نبض یک مرد
قسمت اول رمان عشق فنا ناپذیره
وسایلم رو سریع از تـوی آموزشگـاه جمع کردم … همه شون رو تـوی کیف چرم مشکی بزرگم ریختم و از
موسسه بیرون زدم .
– نـــــیــــهـــــا …. نــــــیــــــهـــــا … !
صدای تینا بود که بلند داد مـی زد و صدام مـی کرد … برگشتم تا ببینم چیکـارم داره … تا برگشتم تینا افتاد
روم و پخش زمـین شـدم .
– آخ
با صدای بلند فریاد زد … آخه من نمـی دونم این تینا افتاده روی من ، من رو پرس کرده … این بایـد داد بزنه
یا من ؟
– هیکل خپلت رو از روم جمع کن … شبیه سوسک لهم کردی !
– چی ؟
– مـیگم از روم بلند شو !
وقتی که فهمـیـد من رو داره با وزن ۰۸ کیلوییش له مـی کنه ، سریع بلند شـد .
– وای نیها تـورو خدا من رو ببخش … از عمد نبود .
– باشـه حاال … چیکـارم داشتی ؟
– بیا موبایلت رو روی مـیز جاگذاشتـه بودی !
موبایلی رو که بابام برای تـولد پارسالم بهم هدیه داده بود از دست تینا گرفتم و دوباره به راه خـودم ادامه دادم
به ایستگـاه اتـوبوس رسیـدم … سوار شـدم … چشمام رو بستم تا ایستگـاه مد نظرم رو اعالم کنه … امروز
خیلی با آقای جیمز صحبت کردم تا راضی شـد که من از آموزشگـاه ….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان در بند او اما آزاد pdf از رویا احمدیان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان رویا احمدیان مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان در بند او اما آزاد
زندگی پسری ۲۵ ساله به نام وفا، پسری عیاش و خـوش گذران که قدر دختری که عاشقانه
دوستش داشت را نداست و با یک اختلاف بچه گـانه راهشان از هم جدا شـد و هما از سر لجبازی
با پسر عمویش ازدواج کرد و اکنون بعد از چند سال …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بوی مسک
دانلود رمان زندگی به شرط شیطنت
قسمت اول رمان در بند او اما آزاد
سرم را درمانده به دیوار تکیه داده و با چشمانی گریان و لبانی از شـدت بغض لرزان به چشمان عسلی و
شرمنده اش چشم مـی دوزم. ناخداگـاه دستم روی شکمم لخزیـد و لب گزیـدم. دستش را به کمک زانوی
خم شـده اش حائل سرش کرد و خستـه تر از قبل نگـاهم مـی کند. لب روی هم مـی فشارم تا هق هق
گریه ام بلند نشود و رسوایم نکند که چقدر غم در خانه دلم آوار گشتـه و چقدر مـی سوزد. هردو مقصریم!
هردو بایـد خجالت زده و مایوس باشیم! هردو لیاقت مان این شرمساری و سر شکستی است.
آهی عمـیق مـی کشـد که سینه اش به شـدت بالا و پایین مـی شود و داغ جگر مراهم تازه مـی کند.
صدای آرامش به گوشم مـی رسد. -غم آخرمون باشـه… چشمانم را پر درد مـی بندم که چند قطره اشک
از چشمانم مـی ریزد و گونه های تب کرده ام را بیش از پیش مـی سوزاند. متـوجه بلند شـدنش که مـی شوم،
پلکهای متـورمم را به آرامـی مـی گشایم و به قامت نسبتا بلندش چشم مـی دوزم. نگـاهش گریزان است و کمرش خم.
دستش را سویم دراز مـی کند…. – بایـد بریم دیر شـد.
سرم را چند بار پیاپی …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان فرشتـه تنهایی pdf از dokhi divone با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان dokhi divone مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/غمـگین/طنز
خلاصه رمان فرشتـه تنهایی
از زبون دو شخصیت اصلی یعنی ماهان و فرشتـه و یه شخصیت مکمل ینی
رویا رمان در مورد یه عشق خـواهرانست که در نبود معشوقش بارها و بارها شکست..
درمورد دختریه که برای پیـدا کردن و دوباره دیـدن برادرش که نصفی از وجودش بود
تقریبا کل ایرانو الک کرد و درست زمانی که دیگـه کم اورده بود…
زمانی که مـیخـواست وایسه و بگـه باشـه زندگیتـو بردی من تسلیم…
یه حادثه حافظشو ازش گرفت..حافظه ای که پر بود از خاطرات..
خاطره هایی که گـاهی خیلی بیرحم مـیشـدن و قصد شکستن ذره ذره وجودشو داشتن و
گـاهی خیلی شیرین مـیشـدن که دلش پر از امـیـد مـیکرد….
با افتادن این اتفاق دیگـه چیزی از دردا و غمای گذشتـه نمـیـدونست..
بی خیال مـیخندیـد و شاد بود و دره دلشو رو عشق وا مـیکرد…
تا اینکه یه عشق یواشکی وارد قلبش شـد و دوباره اون گذشتـه نحس برگشت..
تـوی این دنیا زندگی فقط مـیخـواد یه چیزو به ما بفهمونه : هیچ چیز از هیچکس بعیـد نیست..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان فرشتـه شکستـه شـده
قسمت اول رمان فرشتـه تنهایی
با بی حوصلگی ماشینو پارک کردم بازم یه روز مزخرف دیگـه کیفمو برداشتم و راه افتادم سمت
محوطه دانشگـاه هی به خـودم غر مـیزدم:
رویا به به عزراییل خانم چطوری عزیزم؟باز ک داری با خـودت وز وز مـیکنی خستـه شـدم
باو کی این درس لعنتی تموم مـیشـه یه دله سیر بکپم
عمت پاچه مـیگیره ک سگـه گمشو حوصله تـو یکی رو ندارم رویا گمشو پلیز…
رویا باز از دنده چپ پا شـدی پاچه مـیگیری؟
رویا منو باش وقت عزیزمو با حرف زدن با یه سگ تلف مـیکنم,زد زیاد خانم هاپوهه
دندونامو با حرص رو هم سابیـدم و بش …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید